مبانی قرآنی انتظار موعود
اشاره
انتظار موعود در اسلام ريشه در آموزههاي ديرپا و تخلف ناپذير قرآن كريم دارد. در اين كتاب مقدّس بر تشكيل حكومت صالحان، گسترش دين اسلام در سراسر جهان و تحقق آينده اي سرشار از عدالت و معنويت و به دور از هر گونه ستم و تباهي تأكيد شده و به همه جهانيان بشارت داده شده است كه فرجام جهان جز سعادت و نيك بختي نخواهد بود.
در اين فصل، آيات مرتبط با موضوع انتظار موعود دسته بندي و با بهره گيري از روايات به اختصار بررسي و تبيين شده است.
الف) تفسير
يك – معناي لغوي تفسير: كلمه تفسير در لغت به معناي «روشن نمودن و تبيين» است. اهل ادب براي آن دو ريشه ذكر كرده اند كه هر دو به معناي «كشف» است: يكي «فسر» و ديگري «سفر» كه مقلوب «فسر» است؛ مانند «أسفر الصبح؛ صبح روشن شد. » يا «أسفرت المرأة من وجه ها؛ زن روي باز كرد و صورتش نمايان شد». [۱]
تفاوت اين دو آن است كه: «سفر» به معناي كشف ظاهري و مادي و «فسر» به معني كشف باطني و معنوي به كار ميرود. چنان كه راغب اصفهاني ميگويد: «فسر به معناي اظهار معناي معقول است». [۲]
دو – معناي اصطلاحي تفسير: در مورد معناي اصطلاحي تفسير، مفسران علوم قرآني [۳] نظرات گوناگوني دارند، ولي با بررسي احوال مفسران در قرون مختلف و بررسي عملكرد ايشان در كتابهاي تفسير، تعريفي واحد از علم تفسير حاصل ميشود. هرچند كه ايشان به الفاظ و شكلهاي مختلف از آن تعبير كرده باشند. اين تعريف واحد «بيان مقصود الهي از الفاظ و آيات قرآن كريم» است.
چنان كه ملاحظه ميشود در اينجا نوعي ارتباط و هماهنگي ميان معناي اصطلاحي تفسير و معناي لغوي و لفظي آن يعني «كشف و بيان» وجود دارد.
نقش تفسير، پرده برداري از مدلول لفظ و بيان معناي آن است. در نتيجه بيان معناي ظاهري لفظ كه از ظاهر كلام به ذهن ميرسد، تفسير ناميده نمي شود و به تعبير شهيد صدر، كشف و بيان در معناي آن است. در نتيجه واژه «بيان» در معناي كلمه تفسير، به وجود درجه اي از خفا و پيچيدگي در معنا اشاره دارد به گونه اي كه اين پنهان بودگي و پيچيدگي از طريق عمل تفسير، كشف و بر طرف ميگردد. البته در برخي موارد ذكر معناي ظاهر نيز تفسير و اظهار امر پنهان محسوب ميشود؛ زيرا گاهي اوقات نوعي خفا و پيچيدگي در كلام ظاهر نيز وجود دارد كه احتياج به اظهار و روشنگري دارد.
بنابراين، تفسير، مفهومي نسبي است؛ چرا كه معناي واحد ممكن است نسبت به شخصي احتياج به بيان و پرده برداري داشته باشد، در حالي كه نسبت به شخص ديگر چنين نيازي نباشد.
در مجموع به نظر ميرسد بهترين معنا براي واژه «تفسير»، معناي اخير باشد كه مورد تأييد بسياري از مفسران و دانشمندان علوم قرآني قرار گرفته و منظور ما در اين فصل نيز همين معناست.
ب) تأويل
از آن جا كه در بسياري از روايات تفسيري افزون بر تفسير آيه، به تأويل آن نيز اشاره شده يا اينكه فقط تأويل آيه بيان شده است و با عنايت به اينكه واژه تأويل از واژههايي است كه در بين محققان داراي معاني مختلفي است، در اينجا به بررسي واژه تأويل ميپردازيم تا معلوم شود مقصود ما از واژه تأويل در اين فصل كدام يك از معاني آن است.
يك – معناي لغوي تأويل: در تهذيب اللغة آمده است: «أوْل» يعني رجوع؛ و «آل يؤوله إيالةً» يعني او را سياست و تأديب كرد.
ابن فارس در مقاييس اللغة آورده است: «اول»، داراي دو اصل است: يكي ابتداي امر كه واژه «اوّل»، به معناي ابتدا از اين اصل است و ديگري انتهاي امر. تأويل كلام به معناي عاقبت و سرانجام كلام، از اين باب است.
ابن اثير در النهاية، پس از ذكر معناي رجوع براي اول، مينويسد:
مراد از تأويل، برگرداندن ظاهر لفظ از معناي اصلي به معنايي است كه دليلي بر آن قائم است، كه اگر آن دليل نباشد، نبايد از معناي ظاهري لفظ دست كشيد. [۱]
با توجه به آنچه از كتابهاي لغت نقل شد، ميتوان گفت مجموعاً چهار معنا براي تأويل ارائه شده است:
۱. مرجع و عاقبت؛ ۲. سياست كردن؛ ۳. تفسير و تدبير؛ ۴. انتقال از معناي ظاهري لفظ به معناي غيرظاهر.
در ميان معاني چهارگانه يادشده، آنچه ميتواند در تأويل كلام كاربرد داشته باشد، معناي اول، سوم و چهارم است و معناي دوم به تأويل كلام ارتباطي ندارد.
دو – معناي اصطلاحي تأويل: اين واژه هفده مرتبه، در هفت سوره و پانزده آيه از قرآن كريم به كار رفته است. اين كاربردها را ميتوان به صورت زير خلاصه كرد:
– تأويل قول؛ [۲]
– تأويل فعل؛ [۳]
– تأويل رؤيا. [۴]
مفسران و دانشمندان علوم قرآني درباره معناي تأويل در اين آيات نظرهاي گوناگوني داده اند. [۵] در مجموع اگر بيان مصاديق خارجي آيات را جزو معاني باطني آيات در نظر بگيريم ميتوان گفت واژه تأويل به معناي تبيين معاني باطني و مصاديق مختلف آيات قرآن كريم است و اين همان معنايي است كه در اين فصل از اين واژه مد نظر است.
در بسياري از روايات تفسيري در زمينه مهدويت تأويلهاي مختلفي از آيات قرآن ارائه شده كه اين تأويلها شامل موارد ذيل است:
الف) گاهي آيه شريفه داراي مصاديق فراواني در خارج است و بر همه آنها منطبق ميشود كه يكي از اين مصاديق مربوط به بحث مهدويت ميشود. يا تحقق مفاد آيه شريفه بر دورانهاي مختلفي قابل انطباق است كه يكي از اين دورانها مربوط به دوره امام مهدي عليه السلام ميباشد. به عنوان مثال در برخي روايات تفسيري شيعه در ذيل آيه ۱۵۹ سوره نساء، تحقق و وقوع مفاد آيه مذكور در دوران رجعت دانسته شده است.
ب) ممكن است آيه شريفه داراي مصاديق مختلفي باشد يا مفاد آيه بر دورانهاي متفاوتي منطبق باشد، ولي مصداق اتم و اكمل آن، در روايات تفسيري، بر امام مهدي عليه السلام و مسائل مرتبط با آن حضرت انطباق يافته است. برخي روايات تفسيري شيعه در ذيل آيه ۶۹ سوره نساء اين چنين ميباشند.
ج) گاهي نيز مصداق و تحقق عيني مفاد آيه منحصر به دوران امام زمان عليه السلام است كه روايات تفسيري به بيان اين مطلب پرداخته اند؛ از جمله اين موارد برخي روايات تفسيري شيعه در ذيل آيه ۳۳ سوره توبه است كه تحقق اين آيه را در زمان ظهور مهدي موعود عليه السلام دانسته اند. بنابراين، اگر در اين فصل مشاهده ميشود كه بسياري از روايات تفسيري به تأويل آيات پرداخته اند منظور از تأويل، يكي از موارد سه گانه ياد شده است.
———-
[۱]: در بررسى اين دو اصطلاح از مقاله زير استفاده شده است: محمد هادى قهارى كرمانى، «امام مهدى در قرآن بررسى تطبيقى» موعود، سال يازدهم، ش ۶۸، مهر ۱۳۸۵.
[۱]: اسماعيل بن حماد جوهرى، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربيه، تحقيق: احمد الغفور عطار، تهران، اميرى، ۱۳۶۸، ماده سفر.
[۲]: راغب اصفهانى، معجم مفردات الفاظ القرآن، تحقيق: نديم مرعشلى، بيروت دارالكلمات العربى ۱۳۹۲ ه. ق، ماده فسر.
[۳]: ر. ك: بدرالدين زركشى، البرهان فى علوم القرآن، چاپ اول: بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۰۸ه. ق، ج ۳، ص ۱۴۸؛ محمدبن يوسف ابوحيان اندلسى، البحر المحيط، بيروت، دارالفكر، ۱۴۰۳ ه. ق، ج ۱، ص ۱۴؛ فضل بن حسن طبرسى، مجمع البيان لعلوم القرآن، چاپ اول: بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۷ ه. ق، ج ۱، ص ۸؛ محمدحسين ذهبى، التفسير والمفسرون، ج ۱، ص ۱۱.
[۱]: ر. ك: ابن اثير، النهاية في غريب الحديث و الأثر، بيروت، دارالفكر، بى تا، ماده اول.
[۲]: ر. ك: سوره آل عمران ۳، آيه ۷؛ سوره اعراف (۷)، آيه ۵۳ و سوره يونس (۱۰)، آيه ۳۶.
[۳]: ر. ك: سوره نساء ۹، آيه ۵۹؛ سوره اسراء (۱۷)، آيه ۳۵ و سوره كهف (۱۸)، آيه ۷۸ و ۸۲.
[۴]: ر. ك: سوره يوسف ۱۲، آيات: ۶، ۲۱، ۳۶، ۳۷، ۴۴، ۴۵، ۱۰۰ و ۱۰۱.
[۵]: ر. ك: احمد بن عبدالحكيم ابن تيميّه، الأكليل في المتشابه و التأويل، اسكندريه، دارالإيمان، ص۱۵؛ الميزان في تفسير القرآن، ج ۳، صص ۲۵ و ۴۵؛ محمدهادى معرفت، تلخيص التمهيد، چاپ سوم: قم، مؤسسة النشر الإسلامى، ۱۴۱۸ ه. ق، ج ۱، صص ۴۸۲ و ۴۸۳؛ محمدكاظم شاكر، روش هاى تأويل قرآن، چاپ سوم: قم، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، ۱۴۱۸ ه. ق، صص ۹۸ – ۱۰۰؛ محمد بن حسن طوسى (شيخ طوسى)، الأمالى، قم، دارالثقافة، ۱۴۱۴ ه. ق، ص ۶۲۱.
[معرفت امام زمان علیه السلام و تکلیف منتظران – جلد ۱، صفحه ۲۵۸]