سجاياي اخلاقي امام زمان
اشاره
سجايا و مكارم اخلاقي امام مهدي عليه السلام را به سه گونه ميتوان توصيف كرد: نخست، بر اساس آيات و رواياتي كه در توصيف پيامبر گرامي اسلام وارد شده اند؛ زيرا آن حضرت از نظر ويژگيهاي اخلاقي نيز شبيه ترين مردم به حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آلهاست. دوم، بر اساس رواياتي كه شباهتهاي آن حضرت با انبيا و اوصياي الهي را بيان كرده اند و سوم بر مبناي رواياتي كه به طور خاص به توصيف سجاياي اخلاقي آن حضرت پرداخته اند.
الف) شباهتها با پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله قرآن كريم
در آيات متعددي به توصيف پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله پرداخته و آن حضرت را به دليل ويژگيهاي برجسته و منحصر به فردش ستوده است كه از آن جمله ميتوان آيات زير را برشمرد:
۱. خداوند كريم، ويژگي نرم خويي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را يادآور شده است و ميفرمايد اگر چنين نبودي، مردم از پيرامون تو پراكنده ميشدند:
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْكُنْتَ فَظّا غَليظَ القَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ…. [۱]
پس با بخشايشي از [سوي] خداوند، با آنان نرم خويي ورزيدي و اگر درشت خويي سنگ دل ميبودي، از دورت ميپراكندند….
۲. در آيه اي ديگر، خداوند متعال به دل سوزي، احساس مسئوليت، خيرخواهي و مهر و محبت بي پايان رسول خاتم صلي الله عليه و آلهنسبت به امتش اشاره كرده است و ميفرمايد: لَقَدْ جائَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُم بِالمُؤْمِنينَ رَئُوفٌ رَحِيمٌ. [۲]
بي گمان، پيامبري از [ميان] خودتان نزد شما آمده است كه هر رنجي ببريد، بر او گران است. بسيار خواستار شماست؛ با مؤمنان، مهرباني بخشاينده است.
۳. يكي ديگر از آيات قرآن، به رحمت بودن پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله براي همه جهانيان توجه كرده است و ميفرمايد: «وَ ما أَرسَلْناكَ إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ؛ و تو را جز رحمتي براي جهانيان نفرستاده ايم». [۳]
۴. خداوند در آيه ديگري از قرآن در مقام ستايش خلق و خوي بي نظير پيامبر اسلام ميفرمايد: «وَ إِنَّكَ لَعَلَي خُلُقٍ عَظِيمٍ؛ و به راستي، تو را خويي است سترگ». [۱]
با توجه به آنچه گذشت، ميتوان گفت خاتم اوصيا نيز چون خاتم پيامبران، مظهر نرم خويي، دل سوزي، خيرخواهي، مهر، محبت، گذشت و خلق و خوي شايسته و سترگ بوده و رحمتي براي همه جهانيان است.
ب) شباهتها با انبيا و اوصياي الهي
امام مهدي عليه السلام خاتم اوصيا و وارث همه انبيا و اولياي پيشين است و بنابراين ميتوان گفت آن حضرت جامع همه صفات و ويژگيهاي نيكوي انبيا و اولياي الهي است. چنان كه در يكي از زيارتهاي حضرت صاحب الامر عليه السلام خطاب به ايشان عرض ميكنيم:
السَّلامُ عَلي وارِثِ الأَنْبياءِ وَ خاتَمِ الأَوْصِياءِ… المُنْتَهي إِلَيهِ مَوارِيثُ الأَنْبِياءِ وَ لَدَيْهِ مَوْجُودٌ آثارُ الأَصْفِياءِ. [۲]
سلام بر وارث پيامبران و خاتم اوصيا… آن كه ميراث تمام پيامبران بدو رسيده و آثار همه برگزيدگان نزد او موجود است.
در روايتهاي متعددي بر شباهت امام مهدي عليه السلام با پيامبران الهي تأكيد شده است كه از جمله ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
۱. امام مهدي عليه السلام در يكي از خطبههايي كه در آغاز قيامش ايراد ميكند، بر شباهت و يگانگي خود با انبيا و اوصياي الهي تأكيد كرده و ميفرمايد:
يا مَعْشَرَ الخلائِقِ أَلا وَ مَنْ أَرادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلي آدَمَ وَ شيْثَ فَها أَنَا ذا آدَم وَ شَيْث، أَلا وَ مَن أَرادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلي نُوحٍ وَ وَلَدِه سام فَها أَنَا ذا نُوحٌ وَ سامٌ، أَلا وَ مَنْ أَرادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلي إِبراهيمَ وَ إِسماعيلَ فَها أَنَا ذا إِبراهِيمُ وَ إِسماعيلُ، أَلا وَ مَنْ أَرادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلي مُوسي وَ يُوشَع فَها أَنَا ذا مُوسي وَ يُوشَع، أَلا وَ مَنْ أَرادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلي عِيسي وَ شَمْعُونَ فَها أَنَا ذا عِيسي وَ شَمْعُونُ [… ]. [۱]
اي مردم! هر كس ميخواهد آدم و شيث را بنگرد، اينك منم آدم و شيث. هر كس ميخواهد نوح و فرزند او سام را نگاه كند، [مرا ببيند] كه من همان نوح و سام هستم. هر كس دوست دارد ابراهيم و اسماعيل را مشاهده كند، [به من بنگرد كه] منم ابراهيم و اسماعيل. هر كس ميخواهد به موسي و يوشع نگاه كند، پس اين منم موسي و يوشع. هر كس علاقه مند است كه عيسي و شمعون را ببيند، پس [مرا نظاره كند كه] من همان عيسي و شمعون ام.
۲. در نقل ديگري، آن حضرت خود را سزاوارترين مردم به پيامبران بزرگوار الهي – از آدم عليه السلام تا خاتم پيامبران صلي الله عليه و آله – معرفي ميكند و ميفرمايد:
[… ] أَيُّهَا النّاسُ مَنْ يُحاجُّني في آدَمَ فَأَنا أَوْلَي النّاسِ بِآدَمَ، أَيُّهَا النّاسُ مَن يُحاجُّني في نُوحٍ فَأَنَا أَولَي النّاسِ بِنُوحٍ، أَيُّهَا النّاسُ مَنْ يُحاجُّني في إِبراهيمَ فَأَنَا أَولَي النّاسِ بِإِبراهيمَ، أَيُّهَا النّاسُ مَنْ يُحاجُّني في مُوسي فَأَنَا أَوْلَي النّاسِ بِمُوسي، أَيُّهَا النّاسُ مَنْ يُحاجُّني في عيسي فَأَنَا أَوْلَي النّاسِ بِعيسي، أَيُّهَا النّاسُ مَنْ يُحاجُّني في مُحمَّدٍ فَأَنَا أَوْلَي النّاسِ بِمُحَمَّدٍ صلي الله عليه و آله. [۲]
اي مردم هر كس با من درباره آدم به بحث پردازد، پس من سزاوارترين مردم به آدم هستم؛ اي مردم هر كس با من درباره نوح محاجّه كند، پس من سزاوارترين مردم به نوحم؛ اي مردم هر كس با من درباره ابراهيم بحث و گفت وگو كند، پس من خود سزاوارترين مردم به ابراهيم هستم؛ اي مردم هر كس درباره موسي با من محاجّه كند، پس من سزاوارترين مردم به موسي هستم؛ اي مردم هر كس با من درباره عيسي بحث و گفت وگو كند، پس من سزاوارترين مردم به عيسي هستم؛ اي مردم هر كس با من درباره محمّد محاجّه كند، پس من سزاوارترين مردم به محمّد عليه السلام هستم.
در برخي روايات پاره اي از شباهتهاي امام مهدي عليه السلام با پيامبران بزرگواري چون حضرت آدم، نوح، ابراهيم، موسي، يوسف، صالح، داوود، سليمان، ايوب، يونس، عيسي عليهم السلام و محمّد صلي الله عليه و آله بيان شده است كه از جمله آنها ميتوان به طول عمر، پنهان بودن ولادت، غيبت از قوم خود، هيبت و شكوهمندي، شيوه قضاوت، جهانداري، برخورداري از گشايش پس از گرفتاري، نورانيت، انقلاب خونين و خروج با شمشير و… اشاره كرد. [۱]
در زمينه شباهتهاي امام مهدي عليه السلام با اجداد طاهرينش نيز روايتهاي متعددي رسيده است كه از جمله ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
۱. در بخش پاياني خطبه آغاز ظهور امام مهدي عليه السلام كه پيش از اين به آن اشاره شد، آن حضرت شباهت خود با پدران بزرگوارش را به مردم يادآور ميشود و ميفرمايد:
[… ] أَلا وَ مَنْ أَرادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلي مُحَمَّدٍ وَ أَميرِالمُؤْمِنينَ صَلَواتُ اللّهُ عَلَيهما فَها أَنَا ذا مُحمَّدٌ صلي الله عليه و آله وَ أَميرُالمُؤْمِنينَ عليه السلام، أَلا وَ مَنْ أَرادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلي الْحَسَنِ وَ الْحُسَينِ عليهماالسلام فَها أَنَا ذَا الْحَسَنُ وَالحُسَينُ، أَلا وَ مَنْ أَرادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلي الأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَينِ عليهم السلام فَها أَنَا ذَا الأَئِمَّةُ عليهم السلام أَجِيبُوا إِلي مَسْأَلَتِي، فَإِنّي أُنَبِّئُكُمْ بِما نُبِّئْتُمْ بِهِ وَ ما لَمْ تُنَبِّئُوا بِه. [۲]
هر كس ميخواهد به محمّد و امير مؤمنان – درود خدا بر آنها باد – بنگرد، اينك منم محمّد – درود خدا بر او و خاندانش باد – و امير مؤمنان – درود خدا بر او باد – هر كس دوست دارد حسن و حسين را مشاهده كند [به من بنگرد كه]، منم حسن و حسين هر كس علاقه مند است كه به امامان از نسل حسين – درود خدا بر آنها باد – بنگرد [پس اينك به من بنگرد كه] من همان امامان – درود خدا بر آنها باد – هستم. به درخواست من پاسخ گوييد كه من به شما از همه آنچه از آن آگاه شده ايد و آنچه از آن آگاه نشده ايد، خبر ميدهم.
۲. در صلوات منسوب به خواجه نصيرالدين طوسي [۱]
ويژگيها و صفاتي كه امام مهدي عليه السلام از پدران بزرگوار خويش به ارث برده بيان شده است:
أَللّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بارِكْ عَلي صاحِبِ الدَّعْوَةِ النَّبَوِيَّةِ وَ الصَّوْلَةِ الْحَيْدَرِيَّةِ وَ الْعِصْمَةِ الفاطِميَّةِ وَ الْحِلْمِ الْحَسَنيَّةِ وَ الشُّجاعَةِ الحُسَيْنيِّةِ وَ العِبادَةِ السَّجادِيَّةِ وَ المَآثِرِ الباقِريَّةِ وَ الآثارِ الجَعْفَريَّةِ، وَ الْعُلُومِ الكاظِميَّةِ وَ الحُجَجِ الرَّضويَّةِ وَ الْجُودِ التَّقَويَّةِ وَ النَّقاوَةِ النَّقَوِيَّةِ وَ الْهَيْبَةِ الْعَسْكَرِيَّةِ وَ الغَيْبَةِ الإِلهِيَّةِ القائِمِ بِالحَقِّ وَ الدّاعِي إلَي الصِّدقِ المُطْلَقِ،…. [۲]
بارخدايا! رحمتهاي پياپي فرست و درودهاي خجسته خويش ارزاني دار، بر امام بزرگواري كه صاحب دعوت محمّدي، صولت حيدري، عصمت فاطمي، حلم حسني، شجاعت حسيني، عبادت سجادي، مفاخر باقري، آثار جعفري،علوم كاظمي، حجج رضوي، جود تقوي، نقاوت (پاكي) نقوي، هيبت عسكري و غيبت الاهي است. آن قائم به حق و دعوت كننده به سوي حقّ مطلق….
در برخي روايات به ويژگيهاي كلي امامان معصوم عليهم السلام؛ يعني ويژگيهايي كه در همه آنها مشترك است، اشاره است كه با توجه به آنها نيز ميتوان به برخي از اوصاف امام مهدي عليه السلام دست يافت. برخي از اين روايات به شرح زير است:
۱. امام صادق عليه السلام در پاسخ اين پرسش كه امام چگونه شناخته ميشود، ميفرمايد:
بالسَّكينةِ و الوَقارِ [… ] وَ تَعرِفُهُ بِالحَلالِ و الحَرامِ وَ بِحاجَةِ النّاسِ إلَيهِ و لايَحْتاجُ إلي أَحَدٍ. [۱]
[امام را] با آرامش و وقار [… ] و نيز با حلال و حرام و نيازمندي مردم به او، در صورتي كه او خود به هيچ كس نياز ندارد [، ميتوان شناخت].
۲. امام رضا عليه السلام در بيان ويژگي كلي امامان معصوم عليهم السلام، سخنان ارزشمندي دارد كه بر اساس آن ميتوان به توصيف امام مهدي عليه السلام نيز پرداخت. آن حضرت ميفرمايد:
يَكونُ أَوْلي بِالنّاسِ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ، و أَشفَقَ عَلَيْهِمْ مِنْ آبائِهِمْ و أُمَّهاتِهِمْ و يَكُونُ أشَدَّ النّاسِ تَواضُعا لِلّهِ، عَزَّ وَ جَلَّ، و يَكوُنُ آخَذَ النّاسِ بِما يَأمُرُ بِهِ و أَكَفَّ النّاسِ عَمّا يَنهي عَنْهُ. [۲]
او به مردم از خودشان سزاوارتر و از پدران و مادرانشان براي آنها دل سوزتر است. او از همه مردم در برابر خدا، متواضع تر و در عمل به آنچه خود بدان فرمان ميدهد، سخت كوش تر و در دوري گزيدن از آنچه خود از آن نهي ميكند، خوددارتر است.
۳. حضرت رضا عليه السلام در ادامه ميفرمايد:
دَلالَتُهُ فِي العِلمِ وَ استِجابَةِ الدَّعْوَةِ و كُلِّ ما أَخْبَرَ بِهِ مِنَ الحَوادِثِ الَّتي تَحْدُثُ قَبلَ كَوْنِها، فَذلِكَ بَعهدٍ مَعهُودٍ إِلَيهِ مِنْ رَسُولِ اللّهِ صلي الله عليه و آلهتَوارَثَهُ عَنْ آبائِهِ عَنهُ. [۱]
او [با دو نشانه] شناخته ميشود: دانش [بي كران] و استجابت دعا و اينكه او از همه رويدادها، پيش از رخ دادنشان خبر ميدهد. همه اينها به سبب پيماني است كه از سوي پيامبر خدا با او بسته شده و وي آن را به وسيله پدران خود از آن حضرت به ارث برده است.
خلاصه سخن اينكه آخرين پيشواي معصوم عليه السلام همه صفات كمال و خصال شايسته اجداد طاهرينش را به ارث برده و در تقوا و پرهيزكاري، عبادت و بندگي، طهارت و پاكيزگي، عصمت و پاكدامني، درايت و تيزبيني، حكمت و فرزانگي، بلاغت و سخنوري، شجاعت و جنگاوري، فتوت و مردانگي، صلابت و پايداري، حلم و بردباري، سخاوت و بخشندگي، جلالت و شكوهمندي، عطوفت و مهرورزي، تواضع و فروتني و… سرآمد همه جهانيان است. [۲]
———-
[۱]: سوره آل عمران ۳، آيه ۱۵۹.
[۲]: سوره توبه ۹، آيه ۱۲۸.
[۳]: سوره انبياء ۲۱، آيه ۱۰۷.
[۱]: سوره قلم ۶۸، آيه ۴.
[۲]: بحار الأنوار، ج ۹۹، ص ۱۰۱؛ مفاتيح الجنان، زيارت حضرت صاحب الأمر به نقل از سيّد بن طاووس.
[۱]: بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۹، به نقل از: امام صادق عليه السلام.
[۲]: كتاب الغيبة نعمانى، باب ۱۰، ص ۱۸۲، ح ۳۰. به نقل از امام باقر عليه السلام.
[۱]: ر. ك: كمال الدين و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۲، ح ۳، ۴ و ۵؛ ص ۳۲۹، ح ۱۱ و ۱۲؛ ج ۲، ص ۳۴۰، ح۱۸؛ ص ۳۴۱، ح ۲۱؛ ص ۳۴۵، ح ۳۱، صص ۳۵۰ و ۳۵۱، ح ۴۶؛ صص ۳۵۴-۳۵۷، ح ۵۳؛ مكيال المكارم، ج ۱، ص ۱۹۴-۲۵۱.
[۲]: بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۹.
[۱]: اين صلوات كه داراى چهارده بند است و در توسل به ذيل عنايات چهارده معصوم عليهم السلام انشا شده است، به «دوازده امام خواجه نصير» شهرت يافته است. نسخه هاى خطى و چاپى آن در دسترس است، از جمله در كتاب مفتاح. در نسخه ها، گاه اختلافى در ضبط وجود دارد. بند چهاردهم كه در بالا آورده شد، از مجموعه اى از نسخه هاى خطى نقل و جمله اى از آن از روى نسخه اى چاپى تكميل شده است محمّد رضا حكيمى، خورشيد مغرب: غيبت، انتظار، تكليف، چاپ اول: تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۶۲، ص ۱۷۷.
[۲]: همان، صص ۱۷۵ و ۱۷۶.
[۱]: كتاب الغيبة نعمانى، باب ۱۳، ص ۲۴۲، ح ۴۰.
[۲]: بحار الأنوار، ج ۲۵، ص ۱۱۷، ح ۱.
[۱]: همان، ص ۱۱۸.
[۲]: براى مطالعه بيشتر در اين زمينه ر. ك: مكيال المكارم، ج ۱، صص ۲۵۱-۲۵۷.
[معرفت امام زمان علیه السلام و تکلیف منتظران – جلد ۱، صفحه ۴۳]