همسر و فرزندان امام زمان عليه السلام
اشاره
اين پرسش كه آيا امام زمان همسر و فرزند دارد يا خير؟ از جمله پرسشهايي است كه بسيار در جامعه ما مطرح ميشود و در كتابها و منابع مطالعاتي موضوع مهدويت هم پاسخ روشني به آن داده نشده است. گروهي به استناد برخي روايات و قواعد عمومي اسلام معتقدند كه امام مهدي عليه السلام ازدواج كرده است و همسر و فرزند دارد. گروهي هم با توجه به پاره اي ديگر از روايات بر اين باورند كه آن حضرت همسري اختيار نكرده است. در اينجا براي روشن شدن پاسخ اين پرسش، به بررسي ادله و مستندات اين دو گروه ميپردازيم:
الف) دلايل گروه نخست
كساني كه معتقدند امام مهدي عليه السلام ازدواج كرده است، به دو دسته دليل استناد ميكنند: نخست، رواياتي كه در فضيلت ازدواج وارد شده و در آنها تأكيد
شده است كه ازدواج، سنت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله است و هر كس از آن روي گرداند، از پيامبر نيست. [۱]
محدث نوري رحمه الله در پاسخ كساني كه ميگويند: «معلوم نيست حضرت حجت عليه السلام اولاد و عيال داشته باشد»، مينويسد:
چگونه ترك خواهند فرمود چنين سنت عظيمه جد اكرم خود را صلي الله عليه و آله با آن همه ترغيب و تحريص كه در فعل آن و تهديد و تخويف در تركش شده و سزاوارترين امت در اخذ به سنت پيغمبر، امام هر عصر است و تا كنون كسي ترك آن را از خصايص آن جناب نشمرده [است]. [۲]
دوم، روايات، دعاها و زيارتهايي است كه در آنها به نوعي به همسر و فرزند داشتن آن حضرت تصريح يا اشاره شده است. از آن جمله ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
۱. شيخ طوسي درباره غيبت امام مهدي عليه السلام، به نقل از مفضل بن عمر، روايتي را از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه شايد بتوان از آن دريافت كه آن حضرت فرزند دارد:
إِنَّ لِصاحِبِ هذَا الأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ إِحْديهُما تَطُولُ حَتّي يَقُولَ بَعْضُهُم: ماتَ وَ يَقُولَ بَعْضُهُمْ: قُتِلَ وَ يَقُولُ بَعْضُهُم: ذَهَبَ. لايَبْقي عَلي أَمْرِهِ مِنْ أَصْحابِهِ إِلاّ نَفَرٌ يَسِيرٌ لا يَطَّلِعُ عَلي مَوْضِعِه أَحَدٌ مِنْ وُلْدِهِ و لاغَيرهِ إلاَّ المَولَي الَّذِي يَلي أَمْرَهُ. [۳]
همانا صاحب اين امر داراي دو غيبت است: يكي از آن دو چندان به درازا ميكشد كه برخي از مردم ميگويند: او مرده است و بعضي ميگويند: او
كشته شده است و عده اي از ايشان ميگويند: او رفته است. تا اينكه از يارانش جز افراد اندكي، كسي بر امر او باقي نمي ماند و از جايگاهش نه كسي از فرزندانش و نه ديگري آگاهي دارد، مگر همان خدمت گزاري كه به كارهاي او ميرسد.
به نظر ميرسد استدلال به روايت ياد شده چندان درست نباشد؛ زيرا نعماني نيز در كتاب خود همين روايت را نقل كرده است، ولي پايان آن، با آنچه از شيخ طوسي نقل شد، متفاوت است و نمي توان از آن استفاده كرد كه آن حضرت فرزندي دارد. متن روايت چنين است:
لا يَطَّلِعُ عَلي مَوْضِعِه أَحَدٌ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاغَيْرِهِ إِلاَّ الْمَوْلَي الَّذِي يَلي أَمْرَهُ. [۱]
و از جايگاهش هيچ كس از دوست و بيگانه آگاهي نمي يابد، مگر همان خدمت گزاري كه به كارهاي او ميرسد.
علامه سيد جعفر مرتضي عاملي در اين زمينه مينويسد:
با توجه به يكي بودن روايت از نظر طوسي و نعماني و وجود چنين اختلافي در محل مورد استشهاد، روايت مزبور قابل استدلال نمي باشد. [۲]
اشكالهاي ديگري نيز به متن روايت شيخ طوسي وارد شده است كه براي رعايت اختصار به همين مقدار بسنده ميكنيم. [۳]
۲. ابوبصير از امام صادق عليه السلام نقل ميكند كه فرمود:
كَأَنِّي¨ أَري نُزُولَ القائِمِ فِي¨ مَسْجِدِ السَّهْلَةِ بِأَهْلِهِ وَ عِيالِهِ. [۱]
گويا ميبينم كه قائم عليه السلام با خانواده و فرزندانش در مسجد سهله فرود آمده است.
۳. در بخشي از صلوات معروف به ضراب اصفهاني كه از امام عصر عليه السلام نقل شده و خواندن آن در عصر روز جمعه سفارش گشته، چنين آمده است:
أللّهُمَّ أَعْطِهِ فِي نَفْسِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ شِيعَتِهِ وَ رَعِيَّتِهِ وَ خاصَّتِهِ وَ عامَّتِهِ وَ عَدُوِّهِ وَ جَميعِ أَهْلِ الدُّنيا ما تُقِرُّ بِهِ عَينُهُ وَ تَسُرُّ به نَفْسُهُ. [۲]
بار خدايا، به او درباره خودش، فرزندانش، شيعيانش، رعيتش، خاصش، عامش، دشمنش و همه اهل دنيا، عطا فرما آنچه را كه ديده اش را روشن و دلش را مسرور گرداند.
۴. در يكي از دعاهاي عصر غيبت كه از امام رضا عليه السلام نقل شده است، عبارتي مشابه صلوات ضراب اصفهاني آمده است. [۳]
محدث نوري، ادعيه و زيارات ديگري را نيز نقل ميكند كه در آنها تعابيري چون «ذريته»، «ولده»، «اهل بيته» به كار رفته است و به نوعي به همسر و فرزند داشتن امام عصر عليه السلام اشاره دارد. [۴]
ب) دلايل گروه دوم
كساني نيز كه منكر ازدواج و فرزند داشتن امام عصر عليه السلام هستند، افزون بر خدشه در سند يا دلالت روايات مورد استناد گروه نخست، [۵] به رواياتي استناد ميكنند كه در اينجا به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
۱. شيخ طوسي از حسن بن علي خزاز نقل ميكند:
علي بن ابي حمزه [۱]
بر ابي الحسن رضا عليه السلام وارد شد و به آن حضرت عرض كرد: «آيا تو امامي؟ » حضرت فرمود: «آري. » پس او گفت: «من از جدت جعفر بن محمد عليه السلام شنيدم كه ميفرمود: امامي وجود ندارد، مگر اينكه نسلي از او به جا ميماند. » پس فرمود:
أَنَسِيتَ يا شَيخُ أَوْ تَناسَيْتَ؟ لَيْسَ هكَذا قالَ جَعْفَرُ عليه السلام إِنَّما قالَ جَعْفَرُ عليه السلام: لا يَكُونُ الإِمامُ إِلاّ وَ لَهُ عَقبٌ إِلاّ الإِمامُ الَّذِي خَرَجَ عَلَيه الحُسَينُ بْنُ عَليٍّ عليه السلام فَإِنَّهُ لا عَقبَ لَهُ.
اي پيرمرد! فراموش كرده اي يا خود را به فراموشي زده اي. جعفر اين گونه نگفت، بلكه جعفر گفت: امامي وجود ندارد، مگر اينكه فرزندي دارد؛ به جز امامي كه حسين بن علي – درود بر آنها باد – پس از او [از قبر] بيرون ميآيد؛ همانا او فرزندي ندارد.
پس گفت: راست گفتي، فدايت شوم، شنيدم كه جدت چنين ميفرمود. [۲]
۲. مسعودي نيز در إثبات الوصية، روايتي مشابه همين روايت نقل كرده است. [۳]
ناگفته نماند كه برخي از عالمان شيعه گفته اند: مراد اين روايت از اينكه ميگويد «او فرزندي ندارد» اين است كه «او فرزندي كه امام باشد، ندارد». [۱]
در پايان بررسي دلايل و مستندات دو گروه بايد دو نكته را يادآور شويم:
۱. در مورد اين پرسش كه آيا امام زمان عليه السلام همسر و فرزند دارد يا خير؟ به صراحت و با قطع و يقين نمي توان اظهار نظر كرد، ولي اين جاي هيچ گونه نگراني نيست؛ زيرا روشن شدن يا روشن نشدن پاسخ اين پرسش، در ميزان معرفت و اطاعت ما نسبت به آن حضرت هيچ تأثيري ندارد. ازاين رو، هرگز نبايد خود را آنچنان به اين گونه پرسشها مشغول داريم كه از وظايف اصلي مان نسبت به حجت خدا باز مانيم.
۲. حتي اگر بپذيريم كه امام زمان عليه السلام همسر و فرزند دارد، هيچ لزومي ندارد كه آنها چون خود امام زمان داراي عمر طولاني باشند؛ چون داشتن عمر طولاني تنها براي آن حضرت ضروري است و همسر و فرزندان آن حضرت ميتوانند چون ديگر انسانها باشند.
———-
[۱]: ر. ك: محمد بن حسن حر عاملى، وسائل الشيعة الى تحصيل مسائل الشريعة، تصحيح و تحقيق: عبدالرحيم ربانى شيرازى، چاپ هشتم، تهران، اسلاميه، ۱۳۷۳، ج ۱۴، باب ۱ و ۲ از ابواب مقدمات النكاح و آدابه، صص ۲ – ۹.
[۲]: نجم الثاقب، ص ۴۰۳.
[۳]: كتاب الغيبه شيخ طوسى، ص ۱۰۲؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، صص ۱۵۲ و ۱۵۳، ح ۵.
[۱]: كتاب الغيبة نعمانى، باب ۱۰، ص ۱۷۲، ح ۵.
[۲]: سيد جعفر مرتضى عاملى، دراسة في علامات الظهور و الجزيرة الخضراء، چاپ اول: بيروت، دارالبلاغة، ۱۴۱۲ ه. ق، ص ۲۳۰؛ سيد جعفر مرتضى عاملى، جزيره خضرا در ترازوى نقد، ترجمه: محمد سپهرى، چاپ سوم: قم، دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، ۱۳۷۷، ص ۲۱۸؛ شيخ محمدتقى شوشترى، الأخبار الدخيله، تصحيح: على اكبر غفارى، تهران، مكتبة الصدوق، ۱۴۰۱ ه. ق، ج ۱، ص ۱۵۰؛ تاريخ الغيبة الكبرى، ص ۷۰.
[۳]: ر. ك: جزيره خضرا، افسانه يا واقعيت؟!، ص ۲۱۸.
[۱]: بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۱۷، ح ۱۳.
[۲]: همان، ص ۲۲، ح ۱۴.
[۳]: ر. ك: بحار الأنوار، ج ۹۵، ص ۳۳۲.
[۴]: ر. ك: نجم الثاقب، صص ۴۰۳ – ۴۰۶.
[۵]: ر. ك: دراسة في علامات الظهور و الجزيرة الخضراء، صص ۲۳۰ – ۲۳۳.
[۱]: او يكى از سران واقفه بود. گفتنى است «واقفه» اسم عام براى هر گروهى است كه بر خلاف جمهور در يكى از مسائل امامت در قبول رأى اكثريت توقف مى كرده اند، ولى معمولاً اين لقب نام عمومى فرقى از شيعه است كه در مقابل «قطعيه» منكر رحلت امام موسى كاظم عليه السلام شدند و امامت را به آن حضرت قطع كردند و منكر امامت فرزندش شدند. محمدجواد مشكور، فرهنگ فرق اسلامى، چاپ دوم: مشهد، بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، ۱۳۷۲، صص ۴۵۴ و ۴۵۶.
[۲]: كتاب الغيبة شيخ طوسى، صص ۱۳۴ و ۱۳۵؛ محمد بن جرير طبرى، دلايل الإمامة، نجف اشرف، الحيدريه، ۱۳۸۲ه. ق، صص ۱۳۰ و ۱۳۱؛ بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۷۵، ح ۷۷.
[۳]: على بن حسين مسعودى، إثبات الوصية، قم، بصيرتى، بى تا، ص ۲۰۱.
[۱]: ر. ك: نجم الثاقب، ص ۴۰۷.
[معرفت امام زمان علیه السلام و تکلیف منتظران – جلد ۱، صفحه ۱۱۳]