ديدگاه‌هاي گوناگون درباره انتظار امام زمان

اشاره
بر اساس روايات قطعي و ترديدناپذيري كه پيش از اين از آنها ياد شد، بر هر مسلماني واجب است امام زمان خود را بشناسد. [۱]
با توجه به اين موضوع، هر يك از ما وظيفه داريم در حد توان، امام و حجت عصر خود؛ يعني امام مهدي عليه السلام را بشناسيم. همو كه دوازدهمين امام از سلسله امامان شيعه و فرزند امام حسن عسكري عليه السلام است. به همان ميزان كه ما امام زمان عليه السلامرا بشناسيم، از تيرگي، تباهي و گمراهيِ عصر جاهلي، دور و به روشنايي، سعادت و رستگاري نزديك مي‌شويم. بايد دانست به دليل گستردگي و ژرفاي شخصيت امام مهدي عليه السلام و تأثيرهاي گوناگوني كه ايشان بر جنبه‌هاي مختلف زندگي بشر دارد، در طول تاريخ، ديدگاه‌هاي مختلفي در زمينه شناخت ايشان و شناخت باور مهدوي و فرهنگ انتظار به وجود آمده است كه مهم ترين آنها عبارتند از: ديدگاه كلامي (اعتقادي) – تاريخي و ديدگاه فرهنگي – اجتماعي.
پيش از بررسي مباني و منابع مطالعاتي هر يك از ديدگاه‌ها بايد يادآوري كنيم كه اين دو ديدگاه، مكمّل يكديگرند و بدون شناخت درست كلامي – تاريخي از امام مهدي عليه السلام، به شناخت فرهنگي – اجتماعي از آن حضرت نمي توان دست يافت.

۱. مباني ديدگاه‌هاي مهدوي
الف) ديدگاه كلامي – تاريخي
ب) ديدگاه فرهنگي – اجتماعي

الف) ديدگاه كلامي – تاريخي
در اين ديدگاه، سه جنبه از ابعاد شخصيت و زندگاني امام مهدي عليه السلام مورد توجه قرار مي‌گيرد:
نخست اينكه آن حضرت، حجت خدا، تداوم بخش سلسله حجت‌هاي الهي و دوازدهمين امام معصوم از تبار امامان معصوم شيعه عليهم السلاماست و در حال حاضر در غيبت به سر مي‌برد.
دوم اينكه ايشان شخصيتي است تاريخي كه در دوره زماني معيّني از پدر و مادر مشخصي به دنيا آمده؛ حوادث متعددي را پشت سر گذاشته؛ با انسان‌هاي مختلفي ارتباط داشته و منشأ رويدادها و تحولات مختلفي در عصر غيبت صغرا بوده است.
سوم اينكه آن حضرت منجي موعود شيعيان و كسي است كه با ظهورش همه مظاهر ستم و تباهي از جهان برچيده و عالم از عدل و داد آكنده مي‌شود.
براين اساس، در بيشتر كتاب‌هايي كه با ديدگاه كلامي – تاريخي به بررسي شخصيت و ابعاد وجودي امام مهدي عليه السلامپرداخته اند، با سرفصل‌هاي مشابهي روبه رو مي‌شويم كه برخي از مهم ترين آنها به قرار زير است: لزوم وجود حجت الهي در هر عصر؛ اثبات ولادت؛ دلايل امامت؛ ويژگي‌هاي شخصي؛ فلسفه غيبت؛ نواب خاص؛ راز طول عمر؛ معجزات؛ توقيعات (پيام ها) و نشانه‌هاي ظهور آن حضرت.

ب) ديدگاه فرهنگي – اجتماعي
اين ديدگاه با پذيرش همه مباني و اصولي كه در ديدگاه كلامي – تاريخي در زمينه تولد، غيبت و ظهور آخرين حجت الهي، حضرت مهدي عليه السلامپذيرفته شده و بر اساس برهان‌ها و شواهد قطعي و ترديدناپذير عقلي و نقلي به اثبات رسيده است، مي‌كوشد موضوع مهدويت و انتظار را به عنوان مبنايي براي پي ريزي همه مناسبات فرهنگي، سياسي و اقتصادي مسلمانان در عصر غيبت؛ طرحي براي رهايي جوامع اسلامي از تارهاي درهم تنيده فرهنگ و مدنيت مغرب زمين و راهكاري براي گذر همه اهل ايمان از فتنه‌ها و آشوب‌هاي آخرالزمان مطرح سازد.
پيش از پرداختن به مهم ترين ويژگي‌هاي ديدگاه فرهنگي – اجتماعي بايد نكاتي را به عنوان مقدمه يادآور شويم:
چنان كه در بررسي نقش سازنده انتظار گفته شد، در معارف شيعي، برخلاف ديگر اديان و مذاهب، منجي موعود تنها به عنوان شخصيتي مربوط به آينده كه در آخرالزمان، زمين را از هرگونه بي عدالتي و نابرابري پيراسته مي‌سازد، مطرح نيست، بلكه او شخصيتي است فرا زماني كه سه زمان گذشته، حال و آينده را به هم پيوند مي‌دهد.
امام مهدي عليه السلام از يك سو، شخصيتي تاريخي و مربوط به گذشته است؛ زيرا بر اساس قراين و شواهد تاريخي انكارناپذير، در زمان و مكان مشخص و از نسل و تبار شناخته شده به دنيا آمده و رويدادهاي مختلف تاريخي را رقم زده است. از ديگر سو، اين امام، شخصيتي است مربوط به زمان حال؛ زيرا به موجب نصوص فراوان، حجت خداوند بر بندگان در عصر حاضر و امام زمان شيعيان است و مردم در زمان حال نيز وظايف و تكاليف مشخصي در برابر او دارند. سرانجام اينكه امام مهدي – عجّل الله تعالي فرجه – همچون موعود ديگر اديان، شخصيتي مربوط به زمان آينده است؛ زيرا بنا بر روايات بي شماري كه از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام نقل شده است، او جهان را پس از آنكه از ستم پر شده باشد، از عدل و داد آكنده مي‌سازد و آينده بشر را رنگ و بويي خدايي مي‌دهد.
بر اين اساس مي‌توان گفت همچنان كه محدود كردن شخصيت امام مهدي عليه السلام به زمان گذشته و تنها از موضوع‌هايي مانند تاريخ غيبت صغرا و غيبت كبرا و نواب اربعه سخن گفتن، جفايي آشكار به اين شخصيت است، محدود كردن آن حضرت به زمان آينده و معرفي كردن ايشان تنها به عنوان منجي موعود و كسي كه فقط در آينده نامعلوم منشأ تحولاتي در جوامع انساني خواهد بود، ستمي بزرگ به حجت خدا و امام حيّ و شاهد و ناظر است. بنابراين، تنها زماني مي‌توان به شناختي جامع از شخصيت امام مهدي عليه السلام و انديشه مهدويت و انتظار شيعي دست يافت كه جايگاه و نقش اين شخصيت و انديشه را در سه زمان گذشته، حال و آينده بررسي كنيم. همچنين در كنار توجه به ريشه‌هاي تاريخي انديشه مهدويت، رسالتي را كه در عصر حاضر در برابر آن امام بزرگوار برعهده داريم، به فراموشي نسپاريم و در عصر غيبت تمام تلاش خود را براي كسب رضايت آن حضرت و دوري از ناخشنودي ايشان، به كار بنديم.
شايد بتوان گفت معناي «معرفت امام زمان عليه السلام» كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام اين همه در روايات بر آن تأكيد كرده و دست نيافتن به آن را برابر با مرگ جاهلي دانسته اند، چيزي جز اين نيست؛ زيرا معرفت امام زمان عليه السلامآن گاه مي‌تواند ما را از مرگ جاهلي برهاند كه بتوانيم با شناسايي امام عصرِ خود، از هدايت هايش بهره مند شويم و اوامر و نواهي او را پاس داريم. در غير اين صورت، صرف اينكه بدانيم چه كسي در عصر حاضر، امام ماست بي آنكه اين امام در زندگي و فعل و ترك ما نقشي داشته باشد، نمي تواند مايه نجات و رستگاري باشد.
ديدگاه فرهنگي – اجتماعي، با اين نگرش به انتظار شكل گرفته و نگاهي متفاوت را نسبت به آنچه تاكنون در زمينه فرهنگ مهدوي وجود داشته، مطرح كرده است. اگر بخواهيم به شاخص ترين انديشمنداني اشاره كنيم كه بر اساس ديدگاه فرهنگي – اجتماعي به تحليل و بررسي انديشه مهدوي و فرهنگ انتظار پرداخته و تلاش كرده اند با طرح اين انديشه، راهي براي خروج شيعيان از بن بست هاي عصر غيبت بيابند، به جرئت مي‌توانيم بگوييم در طول يازده قرني كه از آغاز غيبت كبراي امام عصر عليه السلام مي‌گذرد، هيچ فقيه، متكلم، فيلسوف و مصلح اجتماعي به اندازه امام خميني رحمه الله، به اين ديدگاه اهتمام نداشته و در اين زمينه اثرگذار نبوده است.
امام خميني رحمه الله با طرح انديشه تشكيل حكومت اسلامي در عصر غيبت و تلاش خستگي ناپذير در راه تحقق اين انديشه، معنا و مفهوم تازه اي به «انتظار» بخشيد و تعريفي نو از رسالت و تكليف شيعيان در برابر حجت خدا ارائه داد. [۱]
در سال‌هاي اخير، گروهي از فرزندان انقلاب اسلامي و وفاداران به آرمان‌هاي امام خميني رحمه الله تلاش كردند با الهام از انديشه‌هاي اين پير فرزانه، زواياي ديگري از ديدگاه فرهنگي – اجتماعي را تبيين كنند. اين گروه با درك عميق از موقعيت كنوني انقلاب اسلامي در جهان، نيازهاي فرهنگي جامعه اسلامي ايران و شرايط سياسي، فرهنگي و اقتصادي حاكم بر جهان معاصر، تبليغ و ترويج باور مهدوي و فرهنگ انتظار را سرلوحه فعاليت‌هاي خود قرار داد. اينان پرداختن به امور زير را در عصر حاضر ضروري مي‌دانند:
۱. شناسايي و نقد بنيادين جنبه‌هاي گوناگون فرهنگ و تمدن مغرب زمين به عنوان فرهنگ و مدنيتي كه در تقابل جدي با آرمان «حقيقت مدار»، «معنويت گرا» و «عدالت محور» مهدوي قرار دارد؛ زيرا انسان‌هاي عصر غيبت تنها زماني مي‌توانند به ريسمان ولايت مهدوي چنگ زنند و به تمام معنا در سلك منتظران موعود قرار گيرند كه باطل زمان خويش را به درستي بشناسند و با تمام وجود از آن بيزاري جويند.
۲. شناخت و نقد جدّي مناسبات فرهنگي، سياسي و اقتصادي حاكم بر جوامع اسلامي كه به تقليد از الگوهاي توسعه غربي و تحت تأثير انديشه‌هاي عصر مدرنيته در اين جوامع شكل گرفته است. اين جوامع بدون شناخت جدي از وضع موجود خود نمي توانند به راهكارهاي مبتني بر آموزه‌هاي ديني براي خروج از فتنه‌هاي فراگير عصر غيبت دست يابند.
۳. تلاش براي تدوين راهبرد سياسي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي جوامع اسلامي در عصر غيبت تا رسيدن به عصر طلايي ظهور بر اساس انديشه مهدوي و فرهنگ انتظار.
۴. بازشناسي جنبه‌هاي اعتقادي، تاريخي، فرهنگي و اجتماعي انديشه مهدوي و فرهنگ انتظار با بهره گيري از منابع متقن و مستدل و استفاده از همه توان مراكز علمي حوزوي و دانشگاهي در زمينه مباحث كلامي، فلسفي، عرفاني، اخلاقي، علوم اجتماعي و سياسي.
۵. تلاش براي پالايش انديشه ناب مهدوي از هرگونه شايبه جعل و تحريف و زدودن اين انديشه از زنگارهاي جهل و خرافه، سخنان سست و بي اساس و هرگونه ديدگاه انحرافيِ مبتني بر افراط يا تفريط.
۶. پاسخ گويي عالمانه و متناسب با نيازهاي روز به شبهه ها، پرسش‌ها و ابهام‌هاي موجود در زمينه منجي گرايي شيعي.
۷. احيا و گسترش فرهنگ انتظار و تلاش براي شناساندن نقش سازنده اين فرهنگ در پايداري و پويايي جوامع اسلامي.
۸. تبيين وظايف و تكاليف مردم در برابر حجت خدا و امام عصر عليه السلام، نهادينه ساختن اين وظايف و تكاليف در فرد و اجتماع و آماده ساختن جامعه اسلامي براي استقبال از واقعه مبارك ظهور.
۹. مقابله جدي با همه جريان‌هاي سياسي – فرهنگي كه در قالب كتاب، نشريه، فيلم، نرم افزارهاي رايانه اي و پايگاه‌هاي اطلاع رساني جهاني (اينترنت) به تقابل با انديشه موعودگرايي شيعي مي‌پردازند.
۱۰. بررسي و نقد ديدگاه‌هايي كه از انديشمندان مغرب زمين در زمينه جهان آينده و آينده جهان مطرح كرده اند.
———-
[۱]: ر. ك: همين كتاب، صص ۱۴۷ – ۱۵۱.

[۱]: در فصل پنجم اين بخش در اين زمينه بيشتر سخن خواهيم گفت.
[معرفت امام زمان علیه السلام و تکلیف منتظران – جلد ۱، صفحه ۳۳۴]

افکار خود را به اشتراک گذارید