موعود (امام زمان) در قرآن

محدثان و مفسران گرانقدر شيعه از ديرباز به موضوع موعود در قرآن توجه كرده و در كتاب‌هاي خود به جمع آوري و تبويب آياتي پرداخته اند كه در كلمات معصومان عليهم السلام به اين موضوع تفسير يا تأويل شده اند.
علامه سيّد هاشم حسيني بحراني (م ۱۱۰۷ ه. ق) در كتاب المحجّة في ما نزل في القائم الحجّة عليه السلام كه با نام سيماي حضرت مهدي عليه السلام در قرآن به زبان فارسي ترجمه و منتشر شده است، با بهره گيري از روايات، ۱۲۰ آيه مرتبط با اين موضوع را بررسي مي‌كند.
ناگفته نماند كه در مستدرك المحجّة، كه در انتهاي كتاب ياد شده آمده است، چهارده آيه ديگر به اين مجموعه افزوده شده است.
علامه مجلسي رحمه الله (۱۰۲۷ – ۱۱۱۱ ه. ق) در بحار الأنوار با استفاده از تفاسيري مانند تفسير القمي، تفسير فرات الكوفي، تفسير العياشي، تفسير كنز الفوائد و كتاب‌هايي چون الكافي ثقه الاسلام كليني، كمال الدّين و تمام النعمة شيخ صدوق، الإرشاد شيخ مفيد، كتاب الغيبة شيخ طوسي، كتاب الغيبة نعماني و…، بيش از شصت آيه را كه به قيام قائم عليه السلامتأويل شده اند، جمع آوري كرده است. [۱]
در جلد پنجم از كتاب معجم أحاديث الامام المهدي عليه السلام كه به همت هيئت علمي مؤسسه معارف اسلامي و با اشراف حجت الاسلام و المسلمين علي كوراني منتشر شده است، بيش از ۳۰۰ آيه قرآن كريم كه به گونه اي با شخصيت امام مهدي عليه السلام، ظهور آن حضرت و موضوعاتي چون رجعت ارتباط دارند، جمع آوري و روايات ذيل آنها بررسي شده است. [۲]
در كتاب الآيات الباهرة في بقية العترة الطاهرة (تفيسر آيات القرآن في المهدي صاحب الزمان)، اثر آقاي سيد داود ميرصابري كه به باورنويسنده آن، كامل كننده كتاب‌هايي است كه پيش از اين كتاب اين زمينه نوشته شده، با استفاده از روايات معصومان عليهم السلام حدود ۲۴۰ آيه مرتبط با موضوع مهدويت بررسي شده است. [۱]
سعيد ابومعاش نيز در كتاب الإمام المهدي عليه السلام في القرآن و السنّة حدود ۵۰۰ آيه را كه به نوعي با وجود مقدس امام عصر عليه السلامو ظهور ايشان ارتباط دارند، گردآورده و با بهره گيري از روايات به بررسي و شرح آنها پرداخته است. [۲]
گفتني است برخي مفسران شيعه در كتاب‌هاي خود مجموعه آياتي را كه در شأن اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام تأويل شده اند، گرد آورده اند كه به طور طبيعي بخش قابل توجهي از اين كتاب‌ها نيز به آيات تأويل شده در شأن امام مهدي عليه السلاماختصاص دارد. از آن جمله مي‌توان به كتاب تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة اثر سيد شرف الدين علي الحسيني الاسترآبادي (از علماي نيمه دوم قرن دهم هجري) اشاره كرد. [۳]

موضوع‌هاي مطرح شده در آيات
در آياتي كه به ظهور امام مهدي عليه السلام تفسير يا تأويل شده اند، موضوع‌هاي مختلفي مطرح شده است كه اين موضوع‌ها را مي‌توان به شرح زير دسته بندي كرد:

الف) حتمي بودن حاكميت صالحان
دسته اي از آياتي كه با مهدي باوري ارتباط دارند، بيانگر ديدگاه قرآن درباره فرجام جهان هستند. در اين آيات به صراحت بيان شده است كه سرانجام، صالحان حكومت جهان را به دست خواهند گرفت و دين خدا بر سراسر جهان حكم فرما خواهد شد.
در اينجا به اجمال به برخي از اين آيات اشاره مي‌كنيم:

۱. خداوند متعال در آيات متعددي از قرآن كريم بر اين حقيقت تأكيد كرده است كه سرانجام دين اسلام، برخلاف ميل كافران و مشركان بر همه اديان، پيروز خواهد شد. [۱] در يكي از اين آيات چنين آمده است:
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دِينِ الحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ المُشْرِكُونَ. [۲]
او كسي است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند، هرچند مشركان خوش نداشته باشند.
روايات فراواني در تفسير اين آيه رسيده و در همه آنها تأكيد شده است كه اين آيه در زمان ظهور امام مهدي عليه السلام تحقق خواهد يافت. از آن جمله مي‌توان به روايت زير اشاره كرد كه از امام صادق عليه السلام نقل شده است:
وَ اللّهِ ما نَزَلَ تَأْوِيلُها بَعْدُ وَ لا يَنْزِلُ تَأْوِيلُها حَتّي يَخْرُجُ القائِمُ عليه السلام فَإِذا خَرَجَ القائِمُ عليه السلام لَمْ يَبْقَ كافِرٌ بِاللّهِ العَظِيمِ وَ لامُشْرِكٌ بِالإِمامِ إِلاّ كَرِهَ خُرُوجَهُ حَتّي أَنْ لَوْ كانَ كافِرا أَوْ مُشْرِكا فِي بَطْنِ صَخْرَةٍ لَقالَتْ: يا مُؤْمِنُ فِي بَطْنِي كافِرٌ فَاكْسِرْنِي وَ اقْتُلْهُ. [۳] به خدا سوگند تأويل آن هنوز نازل نشده است و تأويل آن نازل نخواهد شد تا اينكه قائم – درود خدا بر او باد – خروج كند. پس چون قائم – درود بر خدا بر او باد – خروج كند هيچ كافر به خداي عظيم و هيچ مشرك به امام باقي نماند مگر اينكه خروج او را خوش ندارد، تا اينكه اگر كافر يا مشركي در دل سنگي [مخفي ]باشد، آن سنگ [به زبان آمده و ]خواهد گفت: اي مؤمن! در شكم من كافري هست، مرا بشكن و او را به قتل رسان.
در روايت ديگري كه از امام علي عليه السلام نقل شده است، آن حضرت پس از خواندن آيه ياد شده مي‌فرمايد:
أَ ظَهَرَ بَعْدَ ذلِكَ؟ [قالوُا: نَعَم. قالَ: ] كَلاّ فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ حَتّي لاتَبْقي قَرْيَةٌ إلاّ وَ يُنادِي فِيها بِشَهادَةِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ [و أَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ صلي الله عليه و آله] بُكْرَةً و عَشِيّا. [۱] آيا پس از آن [براي مشركان و كافران] چيرگي و غلبه اي هست؟ گفتند: آري. فرمود: هرگز، سوگند به آنكه جانم در دست اوست تا آنجا كه هيچ آبادي نماند مگر اينكه هر صبح و شام در آن به يگانگي خداوند و پيامبري محمّد – درود خدا بر او و خاندانش باد – ندا داده مي‌شود.

۲. يكي ديگر از آياتي كه در آن با صراحت و با تأكيد فراوان از حاكميت صالحان بر زمين سخن گفته شده، آيه زير است:
وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحُونَ. [۲]
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
امام باقر عليه السلام در ذيل آيه ياد شده مي‌فرمايد: «هُمْ أَصحابُ المَهْدِي فِي آخِرِالزَّمانِ؛ [آن بندگان شايسته] ياران [حضرت] مهدي در آخرالزّمان هستند». [۱]

۳. آيه زير يكي ديگر از آياتي است كه ديدگاه قرآن كريم درباره جهان آينده و آينده جهان را به خوبي بيان مي‌كند:
وَعَدَ اللّهُ الَّذينَ امَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الأَرْضِ كَما اسْتَخْلفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَُيمَكِنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا يَعْبُدُونَنِي لايُشْرِكُونَ بِي شَيْئا و مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُوْلئِكَ هُمُ الفاسِقُونَ. [۲]
خدا به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند، وعده داده است كه حتما آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد؛ همان گونه كه كساني را كه پيش از آنان بودند، جانشين [خود] قرار داد و آن ديني را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمني مبدّل گرداند، [تا] مرا عبادت كنند و چيزي را با من شريك نگردانند و هر كس پس از آن به كفر گرايد، آنانند كه نافرمانند.
امام سجّاد عليه السلام در تفسير آيه ياد شده مي‌فرمايد:
هُمْ [وَاللّهِ] شِعَتُنا أَهْلُ البَيْتِ، يَفْعَلُ اللّهُ ذلِكَ بِهِمْ عَلي يَدَيْ رَجُلٍ مِنّا وَ هُوَ مَهْدِيُّ هذِهِ الأُمَّةِ وَ هُوَ الَّذِي قالَ رَسُولُ اللّهِ صلي الله عليه و آله: لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنيا إِلاّ يَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّهُ ذلِكَ الْيَومَ حَتّي يأتي [يَلي] رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتي اسْمُهُ اسْمِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطا كَما مُلِئَتْ جَوْرا وَ ظُلْما. [۳]
آنها [به خدا سوگند] شيعيان ما خاندان پيامبر هستند. خداوند اين كار را به دست مردي از ما انجام خواهد داد و اوست مهدي اين امّت و هم اوست كه پيامبر خدا – درود خدا بر او و خاندانش باد – [درباره اش ]فرمود: چنانچه جز يك روز از دنيا باقي نماند خداوند آن روز را آنقدر طولاني خواهد ساخت تا مردي از عترت من كه نامش نام من است بيايد [زمام امور را به دست بگيرد ]زمين را پر از عدل و قسط مي‌كند همچنان كه از ظلم و جور پر شده باشد.
از امام صادق عليه السلام نيز در ذيل اين آيه چنين روايت شده است: «نَزَلَتْ فِي القائِمِ وَ أَصْحابِهِ؛ [اين آيه ]درباره [حضرت] قائم عليه السلام و ياران او نازل گشت». [۱]

۴. آيه ديگري كه در ترسيم ديدگاه قرآن در زمينه آينده جهان، مي‌توان به آن استناد كرد، اين آيه است:
وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ استُضْعِفُوا فِي الأَرضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الورِثِينَ. [۲]
و خواستيم بر كساني كه در آن سرزمين فرودست شده بودند منّت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم ]گردانيم و ايشان را وارث زمين كنيم.
از امير مؤمنان علي عليه السلام در تفسير اين آيه، چنين روايت شده است:
هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ يَبْعَثُ اللّهَ مَهْدِيَّهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَيُعِزُّهم و يُذِلُّ عَدُوَّهُمْ. [۳]
ايشان خاندان محمّدند. خداوند مهدي آنها را پس از تلاش [و رنجشان] برمي انگيزد و آنها را عزّت مي‌دهد و دشمنشان را خوار مي‌گرداند.
آن حضرت همچنين در يكي از كلمات قصار خود مي‌فرمايد:
لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيا عَلَيْنا بَعْدَ شِماسِها عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلي وَلَدِها وَتَلاعَقِيبِ ذلِكَ «وَنُريدُ أَنْ نَمُنّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الوارِثِينَ». [۱]
دنيا پس از سركشي روي به ما نهد، چون ماده شترِ بدخو كه به بچه خود مهربان بُوَد. سپس اين آيه را خواند: «و مي‌خواهيم بر آنان كه مردم ناتوانشان شمرده اند منت نهيم و آنان را امامان و وارثان گردانيم».
افزون بر آيات ياد شده، آيات ديگري در قرآن وجود دارد كه همه آنها به حاكميت دين حق در زمان ظهور امام مهدي عليه السلام تفسير يا تأويل شده اند. [۲]

ب) ويژگي‌هاي زمان ظهور
دسته ديگري از آيات قرآن كه به ظهور منجي موعود تفسير يا تأويل شده اند، بيان كننده برخي اوصاف و ويژگي‌هاي زمان ظهور منجي موعود عليه السلام هستند. از آن جمله مي‌توان به آيات زير اشاره كرد:

يك – روز آشكار شدن نشانه‌هاي پروردگار
در روايات متعددي كه به طريق شيعه و اهل سنّت از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام نقل شده، آمده است كه عبارت «روزي كه برخي نشانه‌هاي پروردگار آشكار شود» در آيه زير ناظر به آخرالزّمان و دوران ظهور امام مهدي عليه السلام است:
يَومَ يَأْتي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لايَنْفَعُ نَفْسا إيمانُها لَم تَكُنْ امَنَتْ مِنْ قَبلُ أَو كَسَبَتْ فِي إيمانِها خَيرا قُلِ انتَظِرُوا إِنّا مُنْتَظِرُونَ. [۱]
روزي كه پاره اي از نشانه‌هاي پروردگارت [پديد] آيد، كسي كه قبلاً ايمان نياورده يا خيري در ايمان خود به دست نياورده است، ايمان آوردنش سود نمي بخشد. بگو: «منتظر باشيد كه ما [هم ]منتظريم».
در يكي از اين روايات، از امام صادق عليه السلام چنين نقل شده است:
الآياتُ هُمُ الأَئِمَّةُ وَ الآيةُ الْمُنْتَظَرَةُ هُوَ القائِمُ عليه السلام فَيَوْمَئِذٍ لايَنْفَعُ نَفْسا إِيمانُها لَمْ تَكُنْ امَنَتْ مِن قَبلِ قيامِهِ بِالسَّيفِ وَ اِنْ امَنَت تَقَدَّمَهُ مِنْ ابائِهِ عليهم السلام [۲]
مراد از نشانه‌ها امامان هستند و آن نشانه اي كه انتظار كشيده مي‌شود، قائم – درود خدا بر او باد – است. در آن زمان ايمان كسي كه پيش از قيام آن حضرت با شمشير، ايمان نياورده است براي او سودي نخواهد داشت، اگرچه به پدران آن حضرت كه پيش از او بودند، ايمان آورده باشد.
روايات ديگري نيز در اين زمينه رسيده است كه به همين مقدار بسنده مي‌كنيم. [۳]

دو – روز خدا
در بسياري از روايات معصومين عليهم السلام بر اين نكته تأكيد شده كه يكي از مصاديق «روز خدا» در آيه شريفه قرآن كه مي‌فرمايد: «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيّامِ اللّهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَأَياتٍ لِكُلِّ صَبّارٍ شَكُورٍ؛ و روزهاي خدا را به آنان يادآوري كن كه قطعا در اين [يادآوري] براي هر شكيباي سپاس گزاري عبرت هاست. » [۴] روز ظهور حضرت مهدي عليه السلام است.
در يكي از اين روايات به نقل از امام باقر عليه السلام چنين مي‌خوانيم:
أَيّامُ اللّهِ عَزَّ وَ جلَّ ثَلاثَةٌ: يَوْمَ يَقُومُ القائِمُ عليه السلام و يَوْمَ الكَرَّةِ وَ يَوْمَ القِيامَةِ. [۱]
روزهاي خداي عزّ و جلّ سه تاست: روزي كه قائم – درود خدا بر او باد – به پا مي‌خيزد، روز رجعت و روز رستاخيز.

سه – روز وقت معلوم
در يكي از آيات شريف قرآن كه داستان آفرينش آدم و سرپيچي ابليس از سجده بر آدم را بازگو مي‌كند، آمده است كه خداوند در برابر درخواست ابليس كه تقاضا كرده بود تا روز برانگيخته شدن به او مهلت دهد، فرمود: تو تا «روز وقت معلوم» بيشتر مهلت نداري:
قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْني إِلي يَوْمِ يُبْعَثُونَ قالَ فَإِنَّكَ مِنَ المُنْظَرِينَ إِلي يَومِ الوَقْتِ الْمَعْلُومِ. [۲]
[ابليس] گفت: «پروردگارا، پس مرا تا روزي كه برانگيخته خواهند شد، مهلت ده». فرمود: «تو از مهلت يافتگاني تا روز [و] وقت معلوم.
در روايات معصومان عليهم السلام تصريح شده كه مراد از «روز وقت معلوم»، روز قيام قائم آل محمّد عليه السلام است.
در روايتي كه از امام صادق عليه السلام نقل شده است، آن حضرت در پاسخ اين پرسش كه مراد از روز وقت معلوم چه روزي است، مي‌فرمايد:
أَتَحْسَبُ أَنَّهُ يَوْمَ يَبْعَثُ اللّهُ فِيهِ النّاسَ؟ إِنَّ اللّهَ أَنْظَرَهُ إِلي يَوْمِ يَبْعَثُ فِيهِ قاِئِمَنا، فَإذا بَعَثَ اللّهُ قائِمَنا كانَ فِي مَسْجِدِ الكُوفَةِ وَ جاءَ إِبْلِيسُ حَتّي يَجْثُوَ بَيْنَ يَدَيهِ
عَلي رُكْبَتَيْهِ فَيَقُولُ: يا وَيْلَهُ مِنْ هَذا اليَومِ فَيُأْخَذُ بِناصِيَتِه وَ يُضْرَبُ عُنُقُهُ فَذلِكَ الْيَوْمُ هُوَ الْوَقْتُ الْمَعْلُومُ. [۱]
آيا مي‌پنداري كه اين روز، روزي است كه خداوند در آن مردم را برمي انگيزد؟ [نه، اين چنين نيست] خداوند او را تا روزي كه قائم ما را برمي انگيزد، مهلت داد. پس هنگامي كه خداوند قائم ما را برمي انگيزد، ابليس در حالي كه بر روي زانوهايش راه مي‌رود، در مسجد كوفه به حضور آن حضرت مي‌رسد و مي‌گويد: اي واي از اين روز. آنگاه پيشاني او گرفته شده و گردنش زده مي‌شود. پس اين روز، همان وقت معلوم است.
اين روايت به خوبي جايگاه و اهميت ظهور موعود در فرهنگ قرآن را نشان مي‌دهد و روشن مي‌سازد كه در اين فرهنگ، ظهور به معناي پايان دوران اغواگري و رهزني شيطان – اين دشمن قسم خورده انسان – است. آري، با نابودي شيطان در اين دوران، يكي از بزرگ ترين موانع كمال، از پيش پاي انسان برداشته مي‌شود و او به راحتي مي‌تواند تا اوج قلّه انسانيت به پيش رود. [۲]
گفتني است بر اساس برخي روايات، شيطان پس از ظهور و در دوران رجعت به دست پيامبر اسلام صلي الله عليه و آلهكشته خواهد شد. [۳]

چهار – روز بسيار دشوار كافران
براساس برخي روايات، تأويل اين سخن خداوند متعال كه مي‌فرمايد: «المُلْكُ يَوْمَئِذٍ الحَقُّ للرَّحمنِ وَكانَ يَوما عَلَي الكافِرِين عَسيرا؛ آن روز، فرمانروايي به حق، از آن
[خدايِ ]رحمان است و روزي است كه بر كافران بسي دشوار است. » [۱] روز ظهور امام مهدي عليه السلاماست.
از يكي از معصومان عليهم السلام در اين زمينه چنين روايت شده است:
إِنَّ المُلْكَ لِلرَّحمنِ الْيَومَ وَ قَبْلَ اليَوْمِ وَ بَعْدَ الْيَوْمِ وَلكِنْ إذا قامَ القائِمُ عليه السلام لَمْ يُعْبَدْ إِلاّ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالطّاعَةِ. [۲]
همانا فرمانروايي امروز و پيش از امروز و بعد از امروز از آنِ خداي رحمان است، ولي چون قائم – درود خدا بر او باد – به پا خيزد جز خداي عزّ و جلّ عبادت نخواهد شد.
براساس اين روايت مي‌توان گفت روز ظهور به اين دليل بر كافران بسي دشوار و تحمل ناپذير است كه در آن روز هيچ كس جز خداي متعال پرستش نمي شود و بساط كفر و شرك از زمين برچيده خواهد شد.

پنج – روز پيروزي
يكي ديگر از آياتي كه به ظهور امام مهدي عليه السلام تأويل شده، آيه زير است:
وَ يَقُولُونَ مَتي هذا الْفَتْحُ إنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لايَنْفَعُ الَّذينَ كَفَرُوا إيمانُهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ. [۳]
و مي‌پرسند: «اگر راست مي‌گوييد، اين پيروزي [شما] چه وقت است؟ » بگو: «روز پيروزي، ايمان كساني كه كافر شده اند، سود نمي بخشد و آنان مهلت نمي يابند».
در روايات متعددي تصريح شده كه تأويل «روز پيروزي» در اين آيه، روز قيام قائم عليه السلام است.
از امام صادق عليه السلام در اين زمينه چنين روايت شده است:
يَوْمَ الفَتْحِ يَوْمَ تُفْتَحُ الدُّنيا عَلَي القائِمِ لايَنْفَعُ أَحَدا تَقَرَّبَ بِالإِيمانِ ما لَمْ يَكُنْ قَبْلَ ذلِكَ مُؤْمِنا وَ بَعْدَ هذَا الْفَتْحِ مُوقِنا…. [۱]
در روز پيروزي؛ يعني روزي كه دنيا بر روي [حضرت] قائم گشوده مي‌شود، ايمان كسي به حال او سود خواهد بخشيد كه پيش از اين فتح ايمان داشته و پس از آن به يقين رسيده باشد.
افزون بر اوصاف و ويژگي‌هاي ياد شده، در آيات ديگري از قرآن كه به ظهور امام مهدي عليه السلام تفسير يا تأويل شده اند از روز ظهور آن حضرت با اوصافي چون «روز نااميدي كافران» [۲]،
«روز فرارسيدن تأويل قرآن» [۳]،
«روز بزرگ» [۴]،
«روز برخاستن ندا، از جايي نزديك» [۵] و «روز شنيده شدن صيحه آسماني» [۶]
تعبير شده است.

ج) ويژگي‌هاي مهدي موعود
دسته اي ديگر از آياتي كه به ظهور امام مهدي عليه السلام تأويل شده اند، به ويژگي‌ها و صفات آن حضرت و جايگاه ايشان در عالم هستي اشاره دارند. برخي ويژگي‌هايي كه در روايات به وجود مقدّس امام مهدي عليه السلامتأويل شده، عبارت است از:
غيب عالم هستي؛ [۷] آنكه به پيشي گرفتن براي پيروي از او امر شده است؛ [۸]
رفيق نيكو؛ [۱] پاره اي از نشانه‌هاي پروردگار؛ [۲]
نابود كننده باطل؛ [۳] غيب خداوند كه مردم به انتظار آن فرا خوانده شده اند؛ [۴]
قرآن عظيم؛ [۵] كسي كه خود و يارانش سخت نيرومندند؛ [۶]
سرپرست كسي كه مظلومانه كشته شده است؛ [۷] حقّي كه با آمدنش باطل نابود مي‌گردد؛ [۸] راه راست؛ [۹]
آنكه به همراه ياران شايسته
اش زمين را به ارث مي‌برد؛ [۱۰]
كسي كه خداوند او را به نور خود هدايت كرده است؛ [۱۱]
درمانده (مضطري) كه خداوند را مي‌خواند و خداوند نيز او را اجابت مي‌كند و گرفتاري اش را برطرف مي‌سازد؛ [۱۲] نور پروردگار كه زمين را روشن مي‌سازد؛ [۱۳] آب روان (گوارا) ؛ [۱۴] اختر گرداني كه از ديده‌ها نهان شود و از نو درآيد؛ [۱۵]
يكي از برج‌هاي آسمان؛ [۱۶] روز روشني بخش زمين؛ [۱۷]
سپيده دم (طلوع فجر) ؛ [۱۸]
داراي دين پايدار. [۱۹]

د) رويدادهاي عصر ظهور
برخي آياتي كه به موضوع ظهور امام مهدي عليه السلام تأويل شده اند، بيانگر رويدادهاي عصر ظهور هستند. رويدادهايي كه برخي آنها از زمره نشانه‌هاي ظهور به شمار مي‌آيند. در اينجا به برخي از اين رويدادها اشاره مي‌كنيم:

يك – فرو رفتن عده اي از كافران در زمين
بر اساس برخي روايات، آيه زير اشاره به اين رويداد دارد:
أفَاَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيئات أَنْ يَخْسِفَ اللّه ُ بِهِمُ الأَرْضَ أو يَاْتِيَهُمُ العَذابُ مِنْ حِيْثُ لا يَشْعُروُنَ. [۱]
آيا كساني كه تدبيرهاي بد مي‌انديشند، ايمن شدند از اينكه خدا آنان را در زمين فرو برد، يا از جايي كه حدس نمي زنند عذاب بر ايشان بيايد؟
در تفسير عياشي از امام محمد باقر عليه السلام ذيل اين آيه شريفه چنين نقل شده است:
إِنّ عَهْدَ نَبِيِّ اللّه ِ صارَ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام، ثُمَّ صارَ عِنْدَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيًّ عليهماالسلام ثُمَّ يَفْعَلُ اللّه ُ ما يَشاءُ، فَالزَمْ هؤُلاءِ فإِذا خَرَجَ رَجُلٌ منهُمْ مَعَهُ ثَلاثْمائَةُ رَجُلٍ وَمَعَهُ رايَةُ رَسُولِ اللّه صلي الله عليه و آله عامِدا إِلَي الْمَدينَةِ حَتّي يَمُرَّ بِالْبَيْداءِ فَيَقُولُ هذا مَكانُ الْقَوْمِ الَّذينَ خُسِفَ بِهِمْ، وَهِيَ الآيَةُ الَّتي قالَ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ: «أَفَاَمِنَ الَّذينَ مَكَرُوا السَّيِّيئاتِ أَنْ تَخْسِفَ اللّه ُ بِهِمُ الأَرْضَ أَوْيَاْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لايَشْعُرُونَ أَوْ يَاْخُذَهُمْ في تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزينَ». [۲]
به درستي كه پيمان پيغمبر خدا نزد علي بن الحسين – درود خدا بر آن دو باد – سپرده شد، سپس به محمد بن علي – درود خدا بر آن دو باد – رسيد و [پس از
اين ]خداوند آنچه را بخواهد انجام مي‌دهد، پس هميشه با اينان باش، و چون مردي از ايشان خروج نمود كه سيصد مرد همراهيش مي‌كردند و پرچم رسول خدا – درود خدا بر او و خاندانش باد – را با خود داشت كه به سوي مدينه روان شود، و چون از بيابان «بيدا» بگذرد بگويد: اين جاي كساني است كه به زمين فرو خواهند شد، و اين است آيه اي كه خداي عز و جل فرموده: «آيا كساني كه تدبيرهاي بد مي‌انديشند، ايمن شدند از اينكه خدا آنان را در زمين فرو ببرد، يا از جايي كه حدس نمي زنند، عذاب بر ايشان بيايد؟ »

دو – سختي‌هاي فراوان پيش از ظهور
براساس روايات، در آستانه ظهور امام مهدي عليه السلام بلايا و حوادث فراواني گريبان گير مردم مي‌شود. اين بلايا و حوادث كه در واقع آزمايش‌هاي الهي هستند، مؤمنان واقعي را از مدعيان دروغين جدا مي‌سازد و مردم را آماده ظهور آن حضرت مي‌كند. در برخي روايات، آيه زير به برخي آزمايش‌هاي الهي كه در مقدمه ظهور واقع مي‌شوند، تأويل شده است:
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الأَمْوالِ وَ الأَنْفُسِ وَ الَّثمَراتِ وَبَشِّرِ الصّابِرِينَ. [۱]
و قطعا شما را به چيزي از [قبيل] ترس و گرسنگي و كاهشي در اموال و جان‌ها و محصولات مي‌آزماييم و مژده ده شكيبايان را.
امام صادق عليه السلام در روايتي خطاب به محمد بن مسلم، مصاديق هر يك از آزمايش‌هاي مطرح شده در اين آيه را بر مي‌شمارند و تصريح مي‌كنند كه همه اين آزمايش‌ها پيش از ظهور امام مهدي عليه السلام گريبان گير مؤمنان خواهد شد:
إِنَّ قُدّامَ الْقائِمِ[ عليه السلام] عَلاماتٌ بلوي مِنَ اللّه ِ لِلْمُؤْمِنينَ. قُلْتُ: وَما هِيَ؟ قالَ: [ف] ذلِكَ قَوْلُ اللّه ِ عَزَّ وجَلَّ: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الأَمْوالِ وَالأَنْفُسِ وَالَّثمَراتِ وَبَشِّرِ الصّابِرينَ»، [فَذلِكَ] قالَ: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ» يَعْني المُؤْمِنينَ «بِشَيْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ» مِنْ مُلُوكِ [خَوْفِ مُلْكِ] بَني فُلانٍ في آخِرِ سُلْطانِهِمْ، «وَالْجُوعِ» بِغَلآءِ أَسْعارِهِمْ، «وَنَقْصٍ مِنَ الاَمْوالِ» فَسادِ التِّجاراتِ وَقِلَّةِ الْفَضْلِ فيها، «وَالأَنْفُسِ» موتٌ ذَريعٌ، «وَالَّثمَراتِ» قِلَّةُ ريعِ ما يُزْرَعُ وَقِلَّةُ بَرَكَةِ الِّثمار، «وَبَشِّرِ الصّابِرينَ» عِنْدَ ذلِكَ بِخُرُوجِ الْقائِمِ عليه السلام. ثُمَّ قالَ [لي]: يا مُحَمَّدُ هذا تَأْويلُهُ [اِنَّ اللّه َ عَزَّوجَلَّ يَقُولُ]: «وَما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاّ اللّه ُ وَالرّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ». [۱]
فرمود: همانا قبل از ظهور حضرت قائم عليه السلام نشانه‌هايي است كه از سوي خداوند امتحان مؤمنين مي‌باشد. عرضه داشتم: آنها چيستند؟ فرمود: پس آن است فرموده خداي عزّ و جلّ: «و البته شما را به چيزي از ترس و گرسنگي و كمبودي از اموال و جان‌ها و ثمرات مي‌آزماييم و مژده ده صبركنندگان را» همان است كه فرموده: «و البته شما را مي‌آزماييم»؛ يعني مؤمنين را «به چيزي از ترس» از پادشاهان «[ترس پادشاه]» فلان خاندان در اواخر سلطنتشان، «و گرسنگي»؛ به گراني نرخ هايشان، «و كمبودي از اموال»؛ فساد و تباهي تجارت‌ها و كمي سود آنها «و جان ها»؛ مرگي زودرس، «و ثمرات»؛ كمي رشد گياهان (كاهش كشاورزي) و كم شدن بركت ميوه ها، «و مژده بده صبركنندگان را» در آن هنگام به خروج قائم عليه السلام.
سپس به من فرمود: اي محمد! اين است تأويل آن [همانا خداي عزّ و جلّ مي‌فرمايد]: «و تأويل آن را نمي داند جز خداوند و راسخان در علم».
در آيات قرآن كريم به برخي ديگر از رويدادهاي عصر ظهور نيز اشاره شده است كه به دليل رعايت اختصار، به همين مقدار بسنده مي‌كنيم. [۱]
———-
[۱]: ر. ك: بحار الأنوار، ج ۵۱، صص ۴۴ – ۶۴.
[۲]: معجم احاديث الإمام المهدى عليه السلام، ج ۵.
[۱]: ر. ك: سيد داود ميرصابرى، الآيات الباهرة في بقية العترة الطاهرة، چاپ اول: تهران، قسم الدراسات الإسلامية مؤسسة البعثة، ۱۴۰۲ ه. ق.
[۲]: ر. ك: سعيد ابومعاش، الإمام المهدى في القرآن والسنة، چاپ دوم: مشهد، مجمع البحوث الإسلامية، ۱۴۲۵ه. ق.

[۳]: ر. ك: سيد شرف الدين على الحسين استرابادى، تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، چاپ اول: قم، مؤسسة النشر الاسلامى، ۱۴۰۹ ه. ق.

[۱]: ر. ك: سوره فتح ۴۸، آيه ۲۸.
[۲]: سوره توبه ۹، آيه ۳۳.
[۳]: كمال الدين و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۷۰، ح ۱۶؛ سيماى حضرت مهدى عليه السلام در قرآن، صص ۱۵۰ و۱۵۱.

[۱]: مجمع البيان، ج ۵، ص ۲۸۰؛ سيماى حضرت مهدى عليه السلام در قرآن، صص ۱۵۲ و ۱۵۳؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۶۰، ح ۵۹.
[۲]: سوره انبياء۲۱، آيه ۱۰۵.
[۱]: سيماى حضرت مهدى عليه السلام در قرآن، ص ۲۵۱؛ همچنين ر. ك: بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۴۷، ح ۶.
[۲]: سوره نور ۲۴، آيه ۵۵.
[۳]: مجمع البيان، ج ۷، ص ۱۵۲؛ سيماى حضرت مهدى عليه السلام در قرآن، صص ۲۷۰ و ۲۷۱.

[۱]: كتاب الغيبة نعمانى، ص ۲۴۰، ح ۳۵؛ سيماى حضرت مهدى عليه السلام در قرآن، ص ۲۶۳؛ براى مطالعه بيشتر در زمينه روايات ذيل آيه ياد شده ر. ك: البرهان فى تفسير القرآن، ج ۵، صص ۴۱۱-۴۲۱.
[۲]: سوره قصص ۲۸، آيه ۵.
[۳]: كتاب الغيبة طوسى، ص ۱۱۳؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۵۴، ح ۳۵. براى مطالعه ديگر روايات ذيل آيه ياد شده، ر. ك: بحار الأنوار، ج ۲۴، ص ۱۶۷، ح ۴۹؛ سيماى حضرت مهدى عليه السلام در قرآن، صص۲۹۶-۳۰۱.
[۱]: نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدى، كلمات قصار ۲۰۹، ص ۳۹۶.

[۲]: ر. ك: سوره زخرف ۴۳، آيه ۶۶ و شرح آن در سيماى حضرت مهدى عليه السلام در قرآن، صص ۳۴۸ و سوره ذاريات (۵۱)، آيه ۲۳ و شرح آن در سيماى حضرت مهدى عليه السلام در قرآن، صص ۳۶۰-۳۶۲.

[۱]: سوره انعام ۶، آيه ۱۵۸.
[۲]: كمال الدين و تمام النعمة، ج ۱، ص ۱۸ و ج ۲، ص ۳۳۶، ح ۸.
[۳]: ر. ك: همان، ج ۲، ص ۳۵۷؛ البرهان في تفسير القرآن، ج ۳، صص ۱۲۱-۱۲۳؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص۵۱، ح ۲۵؛ ج ۵۲، ص ۱۴۹، ح ۷۶؛ معجم احاديث الإمام المهدى عليه السلام، ج ۵، صص ۱۰۰-۱۱۰.

[۴]: سوره ابراهيم ۱۴، آيه ۵.
[۱]: كتاب الخصال، ص ۱۰۸، ح ۷۵؛ معانى الأخبار، صص ۳۶۵ و ۳۶۶، ح ۱؛ سيماى حضرت مهدى عليه السلام در قرآن، صص ۱۸۹ و ۱۹۰؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۵۰، ح ۲۳.
[۲]: سوره حجر ۱۵، آيه ۳۶- ۳۸.
[۱]: تفسير العياشى، ج ۲، ص ۲۴۲؛ بحار الأنوار، ج ۶۰، ص ۲۵۴، ح ۱۱۹ و ص ۲۲۱، ح ۶۳؛ سيماى حضرت مهدى عليه السلام در قرآن، صص ۱۹۶ و ۱۹۷.

[۲]: براى مطالعه بيشتر در اين زمينه ر. ك: الميزان فى تفسير القرآن، ج ۱۲، صص ۱۵۹-۱۶۱ و ۱۷۵.
[۳]: ر. ك: البرهان في تفسير القرآن، ج ۴، ص ۳۹۲؛ بحار الأنوار، ج ۱۱، ص ۱۵۴، ح ۳۱.
[۱]: سوره فرقان ۲۵، آيه ۲۶.
[۲]: سيماى حضرت مهدى عليه السلام در قرآن، ص ۲۷۵؛ البرهان فى تفسير القرآن، ج ۵، ص ۴۴۶.

[۳]: سوره سجده ۳۲، آيات ۲۸ و ۲۹.
[۱]: سيماى حضرت مهدى عليه السلام در قرآن، ص ۳۰۷؛ البرهان فى تفسير القرآن، ج ۶، صص ۲۱۱ و ۲۱۲.
[۲]: ر. ك: سوره مائده ۵، آيه ۳؛ البرهان فى تفسير القرآن، ج ۲، ص ۳۷۱.
[۳]: ر. ك: سوره اعراف ۷، آيه ۵۳؛ سيماى حضرت مهدى عج الله تعالی فرجه الشریف در قرآن، ص ۱۲۹.
[۴]: ر. ك: سوره مريم ۱۹، آيه ۳۷؛ همان، صص ۲۳۲ و ۲۳۳.
[۵]: ر. ك: سوره ق ۵۰، آيه ۴۱؛ همان، ص ۳۵۹.
[۶]: ر. ك: سوره ق ۵۰، آيه ۴۲؛ همان.

[۷]: ر. ك: سوره بقره ۲، آيه ۳؛ همان، ص ۳۶.
[۸]: ر. ك: سوره بقره ۲، آيه ۱۴۸؛ همان، ص ۴۳.
[۱]: ر. ك: سوره نساء ۴، آيه ۶۹؛ همان، ص ۱۱۰.
[۲]: ر. ك: سوره انعام ۶، آيه ۱۵۸؛ همان، صص ۱۲۴-۱۲۶.
[۳]: ر. ك: سوره انفال ۸، آيه ۸؛ همان، ص ۴۴۳.
[۴]: ر. ك: سوره يونس ۱۰، آيه ۲۰؛ همان، ص ۱۶۹.
[۵]: ر. ك: سوره حجر ۱۵، آيه ۸۷؛ همان، ص ۱۹۸.
[۶]: ر. ك: سوره اسراء ۲۰، آيه ۵؛ همان، ص ۲۱۸.
[۷]: ر. ك: سوره اسراء ۲۰، آيه ۳۳؛ همان، صص ۲۲۵-۲۲۶.
[۸]: ر. ك: همان، آيه ۸۱؛ همان، ص ۲۳۱.
[۹]: ر. ك: سوره طه ۲۰، آيه ۱۳۵؛ همان، ص ۲۴۲.
[۱۰]: ر. ك: سوره انبياء ۲۱، آيه ۱۰۵؛ همان، صص ۲۵۰-۲۵۱.
[۱۱]: ر. ك: سوره نور ۲۴، آيه ۳۵؛ همان، ص ۲۶۲.
[۱۲]: ر. ك: سوره نمل ۲۷، آيه ۶۲؛ همان، صص ۲۹۰ و ۲۹۱.
[۱۳]: ر. ك: سوره زمر ۳۹، آيه ۶۹؛ همان، ص ۳۲۳.
[۱۴]: ر. ك: سوره ملك ۶۷، آيه ۳۰؛ همان، صص ۳۸۷-۳۹۱.
[۱۵]: ر. ك: سوره تكوير ۸۱، آيات ۱۵ و ۱۶؛ همان، صص ۴۱۲ و ۴۱۳.
[۱۶]: ر. ك: سوره برو ج ۸۵، آيه ۱؛ همان، صص ۴۱۸ و ۴۱۹.
[۱۷]: ر. ك: سوره شمس ۹۱، آيه ۳؛ همان، صص ۴۲۵ و ۴۲۶.
[۱۸]: ر. ك: سوره قدر ۹۷، آيه ۵؛ همان، صص ۴۳۲ و ۴۳۴.
[۱۹]: ر. ك: سوره بيّنه ۹۸، آيه ۵؛ همان، ص ۴۳۵.

[۱]: سوره نحل ۱۶، آيه ۴۵.
[۲]: تفسير العياشى، ج ۲، ص ۲۶۱، ح ۳۴؛ سيماى حضرت مهدى عج در قرآن، صص ۲۱۰ و ۲۱۱. براى مطالعه روايات ديگرى كه ذيل اين آيه رسيده است ر. ك: تفيسر العياشى، ج ۱، ص ۶۵ و ج ۲، ص۲۶۱.

[۱]: سوره بقره ۲، آيه ۱۵۵.
[۱]: سيماى حضرت مهدى عج در قرآن، صص ۹۱ و ۹۲؛ كمال الدين و تمام النعمة، ج ۲، صص ۶۴۹ و ۶۵۰، ح ۳؛ كتاب الغيبة (نعمانى)، ص ۲۵۰، ح ۵.

[۱]: ر. ك: براى مطالعه بيشتر در اين زمينه ر. ك: سوره آل عمران ۳، آيه ۸۳؛ سوره نساء (۴)، آيه ۴۷؛ سوره انعام (۶)، آيه ۳۷؛ سوره نحل (۱۶)، آيه ۱۲۶؛ سوره حج (۲۲)، آيه ۶۰؛ سوره سباء (۳۴)، آيه ۵۱؛ سوره معارج (۷۰)، آيه ۱ و رواياتى كه ذيل آنها وارد شده است.
[معرفت امام زمان علیه السلام و تکلیف منتظران – جلد ۱، صفحه ۲۶۳]

افکار خود را به اشتراک گذارید