جهان پس از ظهور امام زمان

ظهور، تجلی حیات طیبه
هر سال با رسیدن بهار، جهان آماده استقبال از رستاخیز طبیعت می‌شود. زمین و زمان، گوش به زنگ اسرافیل بهارند تا در صور خود بدمد و با دمیدنش، زمین مرده دگر بار زندگی و طراوت یابد؛ درختان به شکوفه بنشینند و انواع گل و ریحان در دشت و دمن برویند. چه عظمتی است در این بهار! چه شکوهمند است حیات پس از مرگ و چه زیباست زنده شدن دوباره طبیعت.
به دلیل شباهت‌های زیادی که میان بهار (رستاخیز طبیعت) و قیامت (رستاخیز انسان ها) وجود دارد، در قرآن کریم و سخنان معصومان علیهم السلام، بارها از زنده شدن جهان طبیعت در بهار، هم به عنوان دلیل و شاهد و هم به عنوان یادآوری و اندرز نسبت به زنده شدن انسان‌ها در روز قیامت یاد شده است. از جمله در یکی از آیات کریمه قرآن می‌خوانیم:
وَ اللّه ُ الَّذی أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثیرُ سَحابا فَسُقْناهُ إِلی بَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَحْیَینْا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها کَذلِک النُّشُورُ. [۱]
و خدا همان کسی است که بادها را روانه می‌کند. پس [بادها ]ابری را برمی انگیزند. و [ما ]آن را به سوی سرزمینی مرده راندیم و آن زمین را بدان [وسیله]، پس از مرگش زندگی بخشیدیم. رستاخیز [نیز] چنین است.
خداوند در آیه دیگری می‌فرماید:
… وَ تَرَی الْأَرْضَ هامِدَهً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْها الْمآءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهیجٍ ذلِکَ بِأَنَّ اللّه َ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ یُحْیِی الْمَؤْتی وَ أَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ. [۲]
… و زمین را خشکیده می‌بینی، و[لی] چون آب بر آن فرود آوریم، به جنبش در می‌آید و نمو می‌کند و از هر نوع [رستنی های] نیکو می‌رویاند. این [قدرت نمایی‌ها] بدان سبب است که خدا خود حق است و اوست که مردگان را زنده می‌کند و [هم] اوست که بر هر چیزی تواناست.
بهار، یادآور رستاخیز دیگری نیز هست. رستاخیزی که هیچ کمتر از قیامت کبرا نیست و در شکوه و عظمت هیچ، از زنده شدن مردگان در روز حساب کم ندارد. این رستاخیز چیزی جز رویداد عظیم ظهور نیست. رویدادی که هم نجات بخش است و هم حیات بخش؛ هم به انسان‌ها زندگی دوباره می‌بخشد و هم به جهان طبیعت. ازاین رو، جا دارد در آستانه بهار طبیعت، یادی از بهار جان‌ها داشته باشیم. همو که در زیارت حضرتش، خطاب به ایشان می‌گوییم: «أَلسَّلامُ عَلی رَبیعِ الْأَنامِ وَ نَضْرَهِ الْأَیّامِ؛ سلام بر بهار مردمان و خرمی بخش روزگاران. » [۳] همو که همه انبیا و اولیا در انتظارش بودند و سرور همه اولیا، امیر مؤمنان، علی علیه السلام در فراق او و یارانش ناله سر داده است که: «آه آه شَوْقا إِلی رُؤْیَتِهِمْ؛ وه که چه آرزومند دیدار آنانم». [۱]

۱. زندگی بخشی قیام مهدوی در آیات و روایات
بسیاری از روایات، به زنده شدن انسان و جهان در پرتو انوار حیات بخش نهضت مهدوی بشارت داده و این موضوع را یکی از ویژگی‌های اصلی این نهضت شمرده اند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
الف) در روایتی که از محمد باقر علیه السلام نقل شده است، آن حضرت پس از اشاره به آیه شریفه:
إِعْلَمُوا أَنَّ اللّه َ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَّنّا لَکُمُ الاْیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ. [۲]
بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده می‌گرداند. به راستی آیات [خود ]را برای شما روشن گردانیده ایم؛ باشد که بیندیشید.می فرماید:
یَعنی بِمَوْتِها کُفْرَ أَهْلِها وَالْکافِرُ مَیِّتٌ، فَیُحْییها اللّه ُ بِالْقائِمِ علیه السلام فَیَعْدِلُ فیها فَیُحْیی الْأرْضَ وَ یُحْیی أَهْلَها بَعْدِ مَوْتِهِم. [۳]
منظور از مردن زمین، کفر ورزیدن اهل آن است و کافر مرده است. پس خداوند، آن را به [ظهور حضرت ]قائم علیه السلام زنده خواهد کرد. پس او در زمین عدالت می‌ورزد، زمین را زنده می‌سازد و اهل آن را پس از مرگشان زنده می‌کند.
نکته جالب توجه این است که آیه یاد شده، پس از آیه ای وارد شده که آن هم به زمان غیبت امام عصر علیه السلام تأویل شده است:
ألَمْ یَأْنِ لِلَذّینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللّه ِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لایَکوُنُوا کَالذَّینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ. [۱]
آیا برای کسانی که ایمان آورده اند، هنگام آن نرسیده که دل هایشان به یاد خدا و آن حقیقتی که نازل شده است، نرم [و فروتن ]شود و مانند کسانی نباشند که از پیش بدان‌ها کتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا کشید و دل هایشان سخت گردید و بسیاری از آنها فاسق بودند؟
در روایتی که از امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه وارد شده است، چنین می‌خوانیم:
نَزَلَتْ هذِهِ الاْیهُ الَّتی فی سُورَهِ الْحَدیدِ «وَ لایَکُونُوا کَالذَّینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ» فی أَهْلِ زَمانِ الْغَیْبَهِ، ثُمَّ قالَ عَزَّ و جَلَّ: «إِعْلَمُوا أَنَّ اللّه َ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَّنّا لَکُمُ الاْیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» و قال علیه السلام: إِنَّ [إنّما] الأَمَدَ أَمَدُ الْغَیْبَهِ. [۲]
این آیه که در سوره حدید است: «و مانند کسانی نباشند که از پیش بدان‌ها کتاب داده شد و [عمر] و انتظار بر آنان به درازا کشید و دل هایشان سخت گردید و بسیاری از آنها فاسق بودند»، درباره اهل زمان غیبت نازل شده است. سپس خدای عزّ و جلّ فرمود: «بدانید که خدا، زمین را پس از مرگش زنده می‌گرداند. به راستی آیات [خود] را برای شما روشن گردانیده ایم؛ باشد که بیندیشید» و آن حضرت فرمود: همانا «اَمَد = مدت»، دوران غیبت است.
ب) در زیارت حضرت صاحب الزمان علیه السلام در روز جمعه نیز از آن امام به عنوان سرچشمه زندگی یاد شده و آمده است: «أَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَیْنَ الْحیوهِ؛ درود بر تو ای سرچشمه زندگی». [۱]
ج) در زیارت دیگری که مرحوم سید بن طاووس برای آن حضرت نقل کرده است، می‌خوانیم: «اَلسَّلامُ عَلی مُحْیِی الْمُؤْمنینَ وَ مُبیرِ الْکافِرینَ؛ درود بر تو ای زنده کننده مؤمنان و نابودکننده کافران». [۲]
د) در دعای ندبه نیز از امام عصر علیه السلام به عنوان زنده کننده کتاب خدا و حدود آن و همچنین زنده کننده آثار دین و دین باوران یاد شده است:
أَیْنَ الْمُؤَمِّلُ لاِءحیاءِ الْکِتابِ وَ حُدوُدهِ، أَیْنَ مُحْیی مَعالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ. [۳]
کجاست آن که برای زنده کردن کتاب و حدود آن، به او امید بسته شده؟ کجاست زنده کننده آثار دین و دین باوران؟
ه) در دعای عهد نیز پس از آنکه خداوند را چندین بار به اسم «حیّ» می‌خوانیم و صدا می‌زنیم که:
یا حَیّا قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ وَ یا حَیّا بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ وَ یا حَیّا حینَ لاحَیَّ یامُحْیِی الْمَوْتی وَ مُمیتَ الْأَحیاءِ یا حَیُّ لا إِلَه إِلاّ أَنْتَ…. [۴]
ای زنده پیش از هر زنده و زنده پس از هر زنده! و ای زنده، هنگامی که کسی زنده نبود! ای زندگی بخش مردگان و میراننده زندگان! ای زنده ای که جز تو خدایی نیست!
از او درخواست می‌کنیم به وسیله امام مهدی علیه السلام، سرزمین هایش را آباد و بندگانش را زنده سازد:
… وَ اعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ وَ أَحْیِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَولُکَ الْحَقُّ «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بما کَسَبَتْ أَیدِی النّاسِ» [۱] فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلیَّکَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ، الْمُسَمّی بِاسْمِ رَسُولِکَ…. [۲]
… خداوندا! سرزمین‌های خود را به وسیله او آباد گردان و بندگانت را به دست او زنده ساز؛ زیرا تو گفته ای و سخنت حق است: «به سبب آنچه دست‌های مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است. » پس خداوندا! ولیّ خود و پسر دختر پیامبرت را که هم نام رسول توست، بر ما آشکار ساز….

۲. مراتب و درجات زندگی (حیات)
در نگره قرآنی، زندگی (حیات) از سه مرتبه یا درجه برخوردار است: زندگی این جهان (دنیوی)، زندگی جهان دیگر (اخروی) و زندگی ناشی از ایمان و عمل صالح. برای روشن شدن معنا و مفهوم زندگی‌های سه گانه و تفاوت‌هایی که با یکدیگر دارند، در اینجا، برخی از آیات قرآن را که به این سه نوع زندگی اشاره دارند، بررسی می‌کنیم:

الف) زندگی این جهان
در بیش از هفتاد آیه از آیات قرآن کریم، از «زندگی دنیا» سخن به میان آمده و جالب این است که بیشتر این آیات، زندگی این جهانی را در برابر زندگی آن جهان، خوار و ناچیز شمرده و اهل ایمان را از فریفته شدن به این زندگی برحذر داشته اند. در یکی از آیات قرآن، زندگی دنیا چنین توصیف شده است:
إِعْلَمُوا أَنَّما الْحَیاهُ الدُّنیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَهٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ… وَ مَا الْحیاهُ الدُّنیا إلاّ مَتاعُ الْغُروُرِ. [۱]
بدانید که زندگی دنیا، در حقیقت، بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشی شما به یکدیگر و فزون خواهی در اموال و فرزندان است… و زندگانی دنیا جز کالای فریبنده نیست.
این نوع از زندگی، ویژگی مشترک انسان و دیگر موجودات زنده است و آثاری که بر آن بار می‌شود، جز آثاری مادی همچون خوردن، آشامیدن، تولید نسل و مانند آن نیست.

ب) زندگی جهان دیگر
این نوع از زندگی که در جهان بازپسین نصیب اهل ایمان و انسان‌های شایسته می‌شود، در فرهنگ قرآن از جایگاه بسیار شایسته ای برخوردار بوده و آثار فراوانی بر آن مترتب شده است، تا بدانجا که به تعبیر قرآن، زندگی دنیا در برابر این زندگی اصلاً قابل توجه نیست:
وَ ما هذِهِ الْحَیاهُ الدُّنیا إلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إنَّ الدّارَ الاْخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْکانُوا یَعْلَمُونَ. [۲]
این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازیچه نیست و زندگی حقیقی، همانا [در ]سرای آخرت است؛ ای کاش می‌دانستند.
چنان که گفته شد، دست یافتن به این نوع زندگی، مستلزم ایمان و عمل صالح و به بیان دیگر، پیروی از فرمان خدا و رسول اوست. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:
یا أَیُّها الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إذا دَعاکُمْ لِما یُْحییکُمْ…. [۱]
ای کسانی که ایمان آورده اید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فراخواندند که به شما حیات می‌بخشد، آنان را اجابت کنید.
علامه طباطبایی رحمه الله ذیل این آیه، به تفصیل، به بررسی تفاوت زندگی دنیا و آخرت پرداخته و آثاری را که زندگی اخروی به دنبال دارد، برشمرده است. همچنین ایشان با اشاره ای اجمالی به نوعی دیگر از زندگی، بحث تفصیلی در این باره را به جای مناسب آن واگذار کرده است. به طور کلی، «از دیدگاه قرآن کریم، زندگی (حیات) معنای دیگری دارد که بسیار دقیق تر از معنایی است که ما بر اساس نگاه سطحی و ساده خود تصور می‌کنیم. ما در نگاه ابتدایی، زندگی را چیزی جز آنچه… انسان با آن در این دنیا تا زمان رسیدن مرگ، به سر می‌برد، نمی دانیم؛ یعنی حالتی که همراه با شعور و فعل ارادی است و مانند آن یا نزدیک به آن در دیگر موجودات زنده، غیر از انسان نیز یافت می‌شود… خدای سبحان می‌فرماید: «وَ ما هذِهِ الْحَیاهُ الدُّنیا إلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدّارَ الاْخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ؛ این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازیچه نیست و زندگی حقیقی، همانا [در ]سرای آخرت است؛ ای کاش می‌دانستند. » [۲] از این آیه چنین برمی آید که انسان بهره مند از این زندگی، جز با اوهام و امور غیرواقعی سر و کار نداشته و به وسیله این حیات، از غایت وجود و اغراض روحش که مهم تر و واجب تر است، باز می‌ماند… این همان معنایی است که در یکی از سخنان خدای تعالی که از خطاب‌های روز قیامت است، به آن اشاره شده
است: «لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَهٍ مِنْ هذا فَکَشْفنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرکُ الْیَوْمَ حَدیدٌ؛ [به او می‌گویند: ]واقعا که از این [حال ]سخت در غفلت بودی، و[لی ]ما پرده ات را [از جلوی چشمانت ]برداشتیم و دیده ات امروز تیز است». [۱]
بنا براین، انسان زندگی دیگری دارد که از این زندگی دنیوی، شریف تر و ارزشمندتر است و آن، زندگی اخروی است که به زودی پرده از روی آن برداشته می‌شود؛… سرگرمی و بازی با آن درنیامیزد و بیهودگی و گناه با آن آمیخته نشود و انسان جز به نور ایمان و روح بندگی در آن سیر نمی کند، چنان که خدای تعالی فرمود: «أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمْ الاْءیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ؛ در دل اینهاست که [خدا ]ایمان را نوشته و آنها را با روحی از جانب خود تأیید کرده است. » [۲] و همچنین فرمود: «أَوَ مَنْ کانَ مَیْتا فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُورا یَمْشی بِهِ فِی النّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها؛ آیا کسی که مرده [دل ]بود و زنده اش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن، در میان مردم راه برود، چون کسی است که گویی گرفتار در تاریکی هاست و از آن بیرون آمدنی نیست؟ » [۳]
کوتاه سخن اینکه برای انسان، زندگی حقیقی دیگری است که شریف تر و کامل تر از زندگی پست دنیوی اوست. او آن گاه به این زندگی دست می‌یابد که استعدادها و توانایی هایش به وسیله آراستگی به زیور دین و داخل شدن در گروه سروران شایسته به تمامیت رسد؛ همچنان که او به زندگی دنیوی زمانی دست می‌یابد که استعدادش برای دست یافتن به این زندگی، در حالی که در مرحله جنینی به سر می‌برد، تمامیت می‌یابد.
سخن خدای تعالی که می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ» [۱] نیز بر همین مطلب منطبق است؛ یعنی پذیرفتن آنچه… دعوت حق اسلام به سوی آن فرا می‌خواند، انسان را به سوی این زندگی حقیقی می‌کشاند؛ همچنان که این زندگی، سرچشمه ای است که اسلام از آن می‌جوشد و علم سودمند و عمل شایسته از آن ناشی می‌شود. این سخن خدای تعالی نیز که می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ماکانُوا یَعْمَلمُونَ؛ هرکس – از مرد و زن – کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعا او را با زندگی پاکیزه ای، حیات [حقیقی ]می بخشیم. و مسلّما به آنان بهتر از آنچه انجام می‌دادند، پاداش خواهیم داد»، [۲] همین معنا را افاده می‌دهد. [۳]
نویسنده تفسیر ارزشمند المیزان، در تفسیر آیه دیگری که در ادامه خواهد آمد، به تفصیل در مورد نوع سوم از زندگی سخن گفته است.

ج) زندگی پاکیزه برخاسته از ایمان و انجام عمل شایسته
خداوند سبحان در یکی از آیات قرآن کریم، برای تشویق اهل ایمان به انجام اعمال شایسته، به آنان وعده دست یافتن به زندگی دیگری را داده که پاکیزه و پیراسته از هر آلودگی است و می‌فرماید:
مَنْ عَمِلَ صالِحا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنْ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ. [۱]
هر کس – از مرد و زن – کار شایسته کند و مؤمن باشد، همانا او را با زندگی پاکیزه ای حیات [حقیقی ]می بخشیم و به یقین، به آنان بهتر از آنچه انجام می‌دادند، پاداش خواهیم داد.
«آیه یاد شده همانند آیه «أَوَ مَنْ کانَ مَیْتا فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُورا یَمْشی بِهِ فی النّْاسِ… ؛ آیا کسی که مرده [دل ]بود و زنده اش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن، در میان مردم راه برود… »، [۲] افاده ایجاد حیات ابتدایی جدید می‌کند. [نام گذاری این حیات به حیات جدید، ] از باب تسمیه مجازی نیست[؛ یعنی این گونه نیست که از تغییر صفت حیات، به حیات جدید تعبیر کرده باشند]؛ زیرا آیاتی که به این حیات جدید اشاره کرده اند، برای آن، آثار حیات حقیقی برشمرده اند، مانند این سخن خدای تعالی که: «أُولئِکَ کَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ الاْءیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ؛ در دل اینهاست که [خدا ]ایمان را نوشته و آنها را با نوری از جانب خود تأیید کرده است» [۳] و همچنین مانند کلام او در آیه [۱۲۲ ]سوره انعام که در بالا به آن اشاره شد: «وَ جَعَلْنا لَهُ نُورا یَمْشی بِهِ فِی النّاسِ؛ و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن، در میان مردم راه برود»، قطعا مراد از این نور، علمی است که انسان به وسیله آن، در اعتقاد و عمل به سوی حق هدایت می‌شود. همچنان که این مؤمن علم و ادراکی دارد که دیگران از آن بی بهره اند، او سهمی از موهبت قدرت بر زنده ساختن حق و میراندن باطل دارد که دیگران ندارند، چنان که خدای سبحان فرمود: «وَ کانَ حَقّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤمنینَ؛ و یاری کردن مؤمنان بر ما فرض است. » [۱] و همچنین فرمود: «مَنْ آمَنَ بِاللّه ِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ وَ عَمِلَ صالِحا فَلاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ؛ هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آورد و کار نیکو کند، پس نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین خواهند شد». [۲]
این علم و قدرت جدید، مؤمن را آماده می‌سازند تا چیزها را آن گونه که هستند، ببیند و آنها را به دو گونه تقسیم کند: حق پایدار و باطل میرا. از صمیم دل، از باطل میرا که همان زندگی دنیا و نقش و نگارهای فریبنده و خیره کننده آن است، دوری می‌جوید و به عزت خداوند عزت می‌یابد. ازاین رو، نه شیطان با وسوسه هایش، نه نفس با هواها و هوس هایش و نه دنیا با فریبندگی هایش می‌تواند او را خوار کند؛ زیرا او باطل شدن کالای دنیا و نابود شدن نعمت‌های آن را با چشم خود می‌بیند.
چنین کسی دلش به پروردگار حقیقی اش، همو که با کلمات خود، هر حقی را پایدار می‌سازد، وابسته است، جز وجه او را طلب نمی کند، جز نزدیکی او را دوست ندارد و جز از خشم و دوری او نمی هراسد و برای خود، حیات پاکیزه همیشگی جاودانه ای می‌بیند که جز پروردگار بخشاینده و مهربانش کسی اداره آن را در دست ندارد و در طول مسیرش جز خوبی و زیبایی نمی بیند؛ چرا که او هر آنچه خداوند آفریده را می‌ستاید و جز گناهان و نافرمانی‌هایی که خداوند آنها را زشت شمرده، چیزی را زشت نمی شمارد. بنابراین، این آثار زندگی جز بر زندگی حقیقی و نه مجازی، بار نمی شود و خداوند سبحان این آثار را بر آن نوع زندگی (طیبه) که از آن یاد کرد، مترتب ساخت و آن را به کسانی اختصاص داد که ایمان آورند و عمل شایسته انجام دهند. پس این زندگی، زندگی حقیقی تازه ای است که خداوند سبحان آن را به ایشان ارزانی می‌دارد». [۱]
با توجه به آنچه گفته شد، درمی یابیم که به جز زندگی دنیا و زندگی آخرت، نوع دیگری از زندگی وجود دارد که قرآن کریم از آن با تعبیر «حیات طیبه» یا «زندگی پاکیزه» یاد کرده است. این نوع زندگی، زندگی حقیقی است که آثار و پی آمدهای بسیار ارزشمندی برای انسان دارد که بخشی از آن در همین دنیا و بخشی دیگر در جهان آخرت آشکار می‌شود.
به اعتقاد ما، آن زندگی که وعده تحقق آن در عصر ظهور داده شده است، چیزی جز همین نوع حیات نیست که در قرآن از آن به «حیات طیبه» تعبیر شده است و ویژگی‌ها و آثارش در اینجا بیان شد. در آن عصر، همه مردمان یا بخش زیادی از آنها، به مدد ظهور و حضور امام عصر علیه السلام، از این نوع زندگی بهره مند می‌شوند و آثار آن که به تعبیر علامه طباطبایی، نور، کمال، توانایی، عزت و سرور وصف ناشدنی است، شامل حال آنها می‌شود و توان مندی‌های ناشی از آن، نصیب همه اهل ایمان می‌گردد.

۳. چگونگی تحقق حیات طیبه
برای روشن شدن این مطلب که چگونه با ظهور امام مهدی علیه السلام، حیات طیبه محقق می‌شود، باید مقدماتی را یادآور شویم:

الف) آب، سرچشمه حیات
قرآن کریم از یک سو، «آب» را به عنوان اصل حیات و مبدأ پیدایش زندگی بر کره خاکی معرفی می‌کند و می‌فرماید: «… وَ جَعَلْنا مِنَ الْمآءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ؛ و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم. » [۱] از سوی دیگر، نزول آب (باران) از آسمان را مایه زنده شدن دوباره زمین دانسته است و می‌فرماید:
وَ اللّه ُ أَنْزَلَ مِنَ السَّمآءِ مآءً فَأَحْیا بِهِ الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِهآ اِءنَّ فی ذلِکَ لاَیَهً لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ. [۲]
و خدا از آسمان، آبی فرود آورد و با آن زمین را پس از مردنش زنده گردانید. همانا در این [امر]، برای مردمی که شنوایی دارند، نشانه ای است.
سرانجام در آیه ای دیگر، آراسته شدن زمین به زیور گیاهان را ناشی از درآمیختن نزولات آسمانی با آنها می‌داند و می‌فرماید:
إِنَّما مَثَلُ الْحَیاهِ الدُّنیا کَمآءٍ أَنْزَلْناهُ مِنْ السَّمآءِ فَاخْتَلَطَ بِه نَباتُ الْأَرْضِ مِمّا یَأْکُلُ النّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتّی إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ…. [۳]
در حقیقت، مَثَل زندگی دنیا بسان آبی است که آن را از آسمان فرو ریختیم. پس گیاه زمین – از آنچه مردم و دام‌ها می‌خورند – با آن درآمیخت، تا آن گاه که زمین پیرایه خود را برگرفت و آراسته شد…. همه این آیات، دلالت بر این دارند که آغاز و استمرار زندگی انسان‌ها و دیگر موجودات در زمین بدون وجود آب امکان پذیر نیست و نخواهد بود.

ب) تشبیه امامان معصوم علیهم السلام به آب
در تعدادی از روایات، امامان معصوم علیهم السلام به آب تشبیه شده اند. از جمله در
روایاتی که در تأویل این آیه شریفه: «قُلْ أَرَأَیْتُمْ إنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْرا فَمَنْ یَأْتیکُمْ بِماءٍ مَعینٍ؛ بگو: به من خبر دهید، اگر آب [آشامیدنی] شما [به زمین] فرو رود، چه کسی آب روان برایتان خواهد آورد؟ » [۱] از امام موسی بن جعفر علیهماالسلام نقل شده است، چنین می‌خوانیم: «إِذا فَقَدْتُمْ إِمامَکُمْ فَلَمْ تَرَوْهُ فَماذا تَصْنَعُونَ؛ هرگاه امامتان را نیابید و او را نبینید، چه خواهید کرد؟ » [۲] یا «إِذا غَابَ عَنْکُمْ إِمامَکُمْ فَمَنْ یَأْتیکُمْ بِإِمامٍ جَدیدٍ؛ هرگاه امامتان از نظرتان غایب شود، چه کسی امام جدیدی برایتان خواهد آورد؟ » [۳]
همچنین در روایت دیگری که از امام علی بن موسی الرضا علیهماالسلام ذیل همین آیه شریفه وارد شده، آمده است:
ماؤُکُمْ أَبْوابُکُمْ أَیِ الْأَئِمَّهُ وَ الْأَئِمَّهُ أَبْوابُ اللّه ِ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ. [۴]
«آب شما»، ابواب شما، یعنی امامان هستند. امامان، ابواب الهی بین او و بین آفریدگان اویند.
با توجه به روایات یاد شده، می‌توان گفت همچنان که خداوند، آب را مایه حیات مادی انسان‌ها قرار داده است و تنها به وسیله نزول باران رحمت الهی، زمین مرده و گیاهان خشکیده، روح و حیات تازه ای می‌یابند، امامان معصوم علیهم السلام را نیز مایه حیات معنوی آنها قرار داده و تنها به برکت وجود آنهاست که آدمیان می‌توانند از زندگی پاکیزه معنوی بهره مند شوند.
به بیان دیگر، همچنان که آغاز و استمرار حیات مادی انسان‌ها تنها به مدد وجود آب امکان پذیر شده است، حیات معنوی یا حیات طیبه آنها نیز تنها به یمن بهره مندی از چشمه سار زلال ولایت امامان معصوم علیهم السلام محقق می‌شود. انسان‌ها هرچه بیشتر خود را در معرض این چشمه سار قرار دهند، از شور و نشاط و سرزندگی معنوی بیشتری نیز بهره مند می‌شوند.

ج) عصر ظهور، عصر تجلی کامل ولایت
با مشخص شدن نقش امامان معصوم علیهم السلام در تحقق حیات معنوی انسان ها، می‌توان به تصوری روشن از چگونگی تحقق حیات طیبه در عصر ظهور رسید. توضیح آنکه در این عصر که عصر تجلی کامل ولایت الهی است، خداوند متعال به برکت وجود ولی اللّه الاعظم – ارواحنا له الفداء – همه حجاب‌ها و موانعی را که پیش روی انسان‌ها وجود دارد، برمی دارد و آنها را به مراتب بالای ادراک، آگاهی و ایمان می‌رساند، تا جایی که همه مظاهر شرک، کفر، گناه، ستم و بی عدالتی از زمین رخت برمی بندد و انسان‌ها در یاد و نام خداوند غوطه ور می‌شوند. اینجاست که آن حیات پاکیزه که انسان‌ها قرن‌ها به دنبالش بودند، محقق می‌شود و آدمی امکان دست یابی به مراتب عالی کمال را پیدا می‌کند.
برخی از روایاتی که در آنها به نقش محوری ولیّ خدا در تحولات عصر ظهور اشاره شده، به این شرح است:
۱. در نخستین روایت، امام محمد باقر علیه السلام به نقش حضرت مهدی علیه السلام در رشد عقلانی و ارتقای درک انسان‌ها اشاره می‌کند و می‌فرماید:
إِذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ اللّه ُ یَدَهُ علی رُؤُسِ العِبادِ فَجَمَعَ بِها عُقُولَهُمْ وَ کَمُلَتْ بِهِ أَحْلامَهُمْ [أَخْلاقَهُمْ]. [۱]
هنگامی که قائم ما به پاخیزد، خداوند، دستش را بر سر بندگان می‌گذارد و بدین وسیله عقل‌های آنها افزایش می‌یابد و خردهای [خُلق‌های ]آنها به کمال می‌رسد.
۲. در روایت بعدی که از رسول گرامی اسلام نقل شده است، محوریت عبودیت خداوند در عصر ظهور مورد توجه قرار گرفته است:
أَبْشِروا بِالمَهْدِیِّ – قالَها ثَلاثا – یَخْرُجُ عَلی حِینِ اختِلافٍ مِنَ النّاسِ و زِلزالٍ شَدِیدٍ یَملَأُ الأَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْما و جَوْرا. یَمْلَأُ قُلُوبَ العِبادِ عِبادَهً و یَسَعَهُمْ عَدْلَهُ. [۲]
شما را به مهدی مژده باد – این سخن را سه مرتبه تکرار فرمود – او در زمانی که مردم گرفتار اختلاف و زلزله‌های شدید شده اند، قیام می‌کند و زمین را از قسط و عدل آکنده می‌سازد، همچنان که از بیداد و ستم پر شده بود. او دل‌های بندگان را با عبادت پر می‌کند و عدالتش را بر آنها دامن گستر می‌سازد.
۳. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در روایت دیگری بر این نکته تأکید می‌کند که همه خوی و خصلت‌های حیوانی در زمان ظهور، به برکت وجود امام مهدی علیه السلام برداشته می‌شود:
بِهِ یَمْحَقُ اللّه ُ الْکَذِبَ وَ یَذْهَبُ الزَمانَ الْکَلِبِ بِهِ یَخْرُجُ ذِلَّ الرِّقِّ مِنْ أَعْناقِکُمْ. [۳]
خداوند به وسیله او دروغ و دروغ گویی را ریشه کن می‌کند و روزگار سخت و دشوار را از بین می‌برد و طوق خواری و بردگی را از گردن شما برمی دارد.
۴. سرانجام در آخرین روایت، امام رضا علیه السلام به این مطلب که خداوند در عصر ظهور به وسیله امام مهدی علیه السلام، زمین را از همه مظاهر ستم و جور
پیراسته می‌سازد، اشاره می‌کند و می‌فرماید:
یُطَهِّرُ اللّه ُ بِهِ الْأَرْضِ مِنْ کُلِّ جَوْرٍ وَ یُقَدِّسُها مِنْ کُلِّ ظُلْمٍ… فَإِذا خَرَجَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ میزانُ الْعَدْلِ بَیْنَ النّاسِ فَلا یَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَدا. [۱]
خداوند به وسیله قائم، جهان را از هرگونه ناروایی، پاکیزه و از هرگونه ستم، پیراسته می‌سازد… آن گاه که او قیام کند، زمین به نور پروردگارش روشن می‌شود، میزان عدل را در میان مردم برپا می‌سازد و هیچ کس به دیگری ستم روا نخواهد داشت.
بر این اساس، می‌توان گفت که تحقق حیات پاکیزه و معنوی در عصر ظهور، چیزی جز اثر تجلی ولایت ولیّ اللّه بر زمین نیست و همه آنچه در این عصر محقق می‌شود، تنها از برکت وجود ایشان است که چون آبی زلال، سرزمین‌های تفتیده جان آدمیان را روح و حیات تازه ای می‌بخشد.

۴. آثار تحقق حیات طیبه
تاکنون روشن شد که با ظهور امام مهدی علیه السلام، زندگی تازه ای که سراسر نور و روشنایی، پاکی و پاکیزگی، درستی و درست کاری، خرد و خردورزی، راستی و راست گویی، عدالت و عدالت ورزی، عبادت و بندگی است، بر جهان جان انسان‌ها حاکم می‌شود. حال می‌خواهیم ببینیم این زندگی جدید چه آثار و پی آمدهایی بر جهان پیرامون انسان‌ها بر جای می‌گذارد و با حاکمیت آن، چه تحولی در جهان طبیعت رخ می‌دهد.
برای روشن شدن این موضوع، ابتدا لازم است نگاهی داشته باشیم به برخی از آیاتی که در آنها به نوعی رابطه حیات معنوی و مادی انسان‌ها و تأثیر تقوا و پاک دامنی بر افزایش بهره مندی آدمیان از نعمت‌های این جهان، اشاره شده است:
۱. در نخستین آیه، خداوند متعال به صراحت تمام اعلام می‌کند که اگر مردم آن چنان که باید، ایمان می‌آوردند و پرهیزکاری پیشه می‌کردند، دروازه‌های برکت آسمان و زمین بر آنها گشوده می‌شد:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحْنا عَلَیهْمِ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ. [۱]
و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، همانا برکاتی از آسمان و زمین برایشان می‌گشودیم، ولی تکذیب کردند. پس به [کیفر ]دستاوردشان، [گریبان] آنها را گرفتیم.
۲. در آیه دیگری نیز خداوند، پایداری بر راه راست را موجب بهره مندی از آب گوارا دانسته است و می‌فرماید:
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّریقَهِ لَأَسْقَیناهُمْ مَآءً غَدَقا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذابَا صَعَدا. [۲]
و اگر [مردم] در راه راست پایداری ورزند، همانا آب گوارایی به ایشان نوشانیم تا در این باره آنان را بیازماییم و هر کس از یاد پروردگار خود دل بگرداند، وی را به قید عذابی [روز]افزون درآورد.
ذیل این آیه، روایتی از امام محمد باقر علیه السلام آمده که در آن، «استقامت بر ولایت علی بن ابی طالب و جانشینان او» به عنوان مصداق عینی «استقامت بر راه راست» یاد شده است:
یَعْنی «لَوِ استَقامُوا عَلی» وَلایَهِ عَلیِ بنِ أبی طالِبٍ أَمیِرالمُؤْمِنیِنَ وَ الأَوصیاءَ مِنْ وُلْدِهِ علیهم السلام وَ قَبِلُوا طَاعَتَهُم فی أَمرِهِمْ و نَهْیهِمْ «لَأَسقَیناهُم ماءً غَدَقا». [۱]
یعنی اگر در راه ولایت علی بن ابی طالب، امیر مؤمنان و اوصیا، از فرزندان او – درود خدا بر آنها باد – پایداری ورزند و امر و نهی آنان را پذیرا شوند و گردن نهند، همانا آب گوارایی به آنها نوشانیم.
۳. در سومین آیه، خداوند متعال به نقل از حضرت نوح علیه السلام، آمرزش خواهی را مایه نزول باران‌های پی در پی و فراوانی اموال و نعمت‌های گوناگون معرفی می‌کند و می‌فرماید:
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّارا یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْرارا وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهارا. [۲]
و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است [تا ]بر شما از آسمان باران پی در پی فرستد و شما را با اموال و پسران یاری کند و برایتان باغ‌ها قرار دهد و نهرها برای شما پدید آورد.
با توجه به این آیات و روایات فراوان دیگری که در آنها تأکید شده همه نعمت‌های مادی دنیا برای انسان، به عنوان خلیفه خدا بر زمین، آفریده شده است، [۳] می‌توان گفت با تحولی که در عصر ظهور در جهان جان انسان‌ها رخ می‌دهد، درهای زمین و آسمان گشوده می‌شود و آنها با گشاده دستی تمام، همه نعمت‌های خود را بر آدمیان جاری می‌کنند. بدین ترتیب، زمانی که انسان از در آشتی با خدای خود برمی آید و رابطه خود را با خدای خود اصلاح می‌کند، آسمان و زمین، گیاهان و جانوران، آب و خاک، ابر و باد، ماه و خورشید و دیگر مخلوقات خداوند، در خدمت این انسان درمی آیند و بی هیچ دریغی همه آنچه در توان دارند، به پای او می‌ریزند.
در فرموده پیامبر گرامی اسلام نیز به این نکته تصریح شده است:
یَتَنَعَّمُ أُمَّتی فِی زَمَنِ الْمَهْدی نِعْمَهً لَمْ یَتَنَعَّمُوا قَبْلَها قَطُّ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْهِمْ مِدْرارا وَ لاتَدَعِ الأَرْضُ شَیْئاً مِنْ نَباتِها إِلاّ أَخْرَجَتْهُ. [۱]
امت من در زمان مهدی از نعمت‌هایی برخوردار می‌شوند که هرگز پیش از آن از آنها برخوردار نبوده اند؛ آسمان بر آنها باران پی درپی می‌فرستد و زمین همه گیاهانش را [برای آنها] می‌رویاند.
بنابراین، شاید بتوان گفت همه تحولاتی که در عصر ظهور در جهان طبیعت رخ می‌دهند، همه برکاتی که در این عصر نازل می‌شوند، همه نعمت‌هایی که در این دوران بر مردمان عرضه می‌گردد و سرانجام همه رفاه و آسایش مادی که پس از ظهور رخ می‌نماید، چیزی جز آثار تحول انسان و دست یابی او به حیات طیبه به عنوان مهم ترین فلسفه ظهور نیست. [۲]
———-
[۱]: سوره فاطر۳۵، آیه ۹.

[۲]: سوره حج۲۲، آیه ۵ و ۶؛ همچنین ر. ک: سوره روم (۳۰)، آیات ۱۹ و ۲۴.
[۳]: بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۱۰۱؛ مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الأمر، به نقل از: سید بن طاووس.
[۱]: نهج البلاغه، ترجمه: سیدجعفر شهیدی، کلمات قصار، شماره ۱۴۷، ص ۳۸۸.

[۲]: سوره حدید۵۷، آیه ۱۷.
[۳]: سید هاشم حسینی بحرانی، سیمای حضرت مهدی علیه السلام در قرآن، ترجمه: سیدمهدی حائری قزوینی، چاپ سوم: تهران، آفاق، ۱۳۷۶، ص ۳۷۷؛ ر. ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۶۶۸؛ کتاب الغیبه طوسی، ص۱۱۰.
[۱]: سوره حدید۵۷، آیه ۱۶.
[۲]: سیمای حضرت مهدی علیه السلام در قرآن، صص ۳۷۴ و ۳۷۵؛ ر. ک: کمال الدین و تمام النعمه، ص۶۶۸؛ کتاب الغیبه طوسی، همان، ص۶.

[۱]: بحارالأنوار، ج ۹۹، ص۲۱۵.
[۲]: بحارالأنوار، ج ۹۹، ص۱۰۱.
[۳]: بحارالأنوار، ج ۹۹، ص۱۰۷. در زیارت دیگری آمده است: «السلام علیک یا محیی معالم الدین و أهله». ر. ک: بحارالأنوار، ج ۹۹، ص۸۶.
[۴]: بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۱۱۱.
[۱]: سوره روم۳۰، آیه ۴۱.
[۲]: بحارالأنوار، ج ۹۹، صص ۱۱۱ و ۱۱۲.

[۱]: سوره حدید ۵۷، آیه ۲۰.
[۲]: سوره عنکبوت ۲۹، آیه ۶۴.

[۱]: سوره انفال۸، آیه ۲۴.
[۲]: سوره عنکبوت ۲۹، آیه ۶۴.
[۱]: سوره ق۵۰، آیه ۲۲.
[۲]: سوره مجادله ۵۸، آیه ۲۲.

[۳]: سوره انعام۶، آیه ۱۲۲.
[۱]: سوره انفال۸، آیه ۲۴.
[۲]: سوره نحل ۱۶، آیه ۹۷.
[۳]: المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۹، صص ۴۴ و ۴۵.

[۱]: سوره نحل ۱۶، آیه ۹۷.
[۲]: سوره انعام۶، آیه ۱۲۲.
[۳]: سوره مجادله۵۸ آیه ۲۲.
[۱]: سوره روم۳۰، آیه ۴۷.
[۲]: سوره مائده۵، آیه ۶۹.

[۱]: تفسیر المیزان، ج۱۲، صص ۳۴۱ و ۳۴۲.

[۱]: سوره انبیاء ۲۱، آیه ۳۰.
[۲]: سوره نحل ۱۶، آیه ۶۵؛ همچنین ر. ک: سوره بقره (۲)، آیه ۱۶۴؛ سوره عنکبوت (۲۶)، آیه ۶۳.
[۳]: سوره یونس۱۰، آیه ۲۴.
[۱]: سوره ملک ۶۷، آیه ۳۰.

[۲]: کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص ۳۶۰.
[۳]: الکافی، ج ۱، ص ۳۳۹، ح ۱۴.
[۴]: تفسیر القمی، ج ۲، ص ۳۷۹.

[۱]: الکافی، ج ۱، ص ۲۵، ح ۲۱.
[۲]: کتاب الغیبه طوسی، ص ۱۸۵؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۷۴، ح ۲۴.
[۳]: کتاب الغیبه طوسی، ص ۱۱۴؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۷۵، ح ۲۹.

[۱]: بحارالأنوار، ج ۵۲، صص ۳۲۱ – ۳۲۳، ح ۲۹.

[۱]: سوره اعراف۷، آیه ۹۶.
[۲]: سوره جن۷۲، آیه ۱۶ و ۱۷.

[۱]: الکافی، ج ۱، ص ۲۲۰، ح۱.
[۲]: سوره نوح۷۱، آیه ۱۰-۱۲.
[۳]: ر. ک. آیه ۲۹ از سوره بقره که می‌فرماید: «هُوَ الذَّی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعا؛ اوست آن کس که آنچه در زمین است، همه را برای شما آفرید».
[۱]: بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۸۳.

[۲]: برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک: «انسان و جهان آینده»، گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی میرباقری، مجله موعود، سال هفتم، ش ۴۱، بهمن و اسفند ۱۳۸۲؛ سال هشتم، ش ۴۲، فروردین و اردی بهشت ۱۳۸۴.
[معرفت امام زمان علیه السلام و تکلیف منتظران – جلد ۲، صفحه ۱۱۱]

افکار خود را به اشتراک گذارید