تعیین وقت برای ظهور

برخی رویدادهایی که در سال‌های اخیر در جهان رخ داده، به ویژه انتشار اخباری درزمینه انتظار مسیحیان برای بازگشت حضرت مسیح علیه السلام در آغاز هزاره سوم میلادی، به شور و شوق ظهور مصلح آخرالزمان، حضرت بقیه اللّه الاعظم – أرواحنافداه – در جامعه ما دامن زد و این زمزمه را در میان بسیاری از مشتاقان و منتظران آن حضرت پدید آورد که آیا ظهور نزدیک نیست و آیا نباید در آینده نزدیک، در انتظار واقعه خوش ظهور بود؟ حتی عده ای در این میان، به پیش بینی زمان ظهور پرداختند و مردم را به آمادگی برای استقبال از حضرت مهدی علیه السلام در آینده ای بسیار نزدیک فرا خواندند. گسترش شور و شوق عمومی برای ظهور حضرت حجت علیه السلام، پدیده مبارکی است و جا دارد علاقه مندان آن حضرت، اشتیاق ظهور را بیش از پیش در جامعه گسترش دهند و مردم را برای ظهور آماده سازند. با این حال، اگر این پدیده به تعیین زمان برای ظهور و امیدوار ساختن مردم به ظهور حضرت حجت علیه السلام در زمانی معیّن بینجامد، جای تأمل بسیار دارد؛ زیرا بر اساس برخی روایات نقل شده از ائمه اهل بیت علیهم السلام، هیچ کس جز خدای تبارک و تعالی از زمان دقیق ظهور آگاهی ندارد. ازاین رو، تعیین وقت برای ظهور (توقیت) جایز نیست و هیچ کس حق ندارد براساس برداشت‌های شخصی خود، به پیش بینی زمان رخ داد عظیم ظهور بپردازد. برای روشن شدن بیشتر موضوع یاد شده، به بررسی جنبه‌های مختلف تعیین زمان برای ظهور می‌پردازیم.

۱. تعیین وقت برای ظهور و فلسفه انتظار
پیش از این درباره مفهوم، فلسفه، کارکرد و نقش تربیتی انتظار در عصر غیبت، سخن گفته ایم. در اینجا قصد تکرار مباحث پیشین را نداریم و تنها به ذکر خلاصه ای از این مباحث بسنده می‌کنیم. انتظار منجی از یک سو، عاملی برای پایداری و شکیبایی در برابر سختی‌ها و مشکلات عصر غیبت و از سوی دیگر، عاملی برای پویایی و تحرک شیعیان و آماده باش همیشگی آنان است. بر اساس آموزه‌های ائمه معصومین علیهم السلام، منتظر باید هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگی خود را چنان سامان دهد که هر زمان اراده خدا به ظهور تعلق گرفت، بتواند با سربلندی در پیش گاه حجت خدا ظاهر شود. به عبارت دیگر، انتظار ظهور حجت در آینده ای نامشخص هم بیم دهنده و هم نویدبخش است. بیم دهنده است؛ زیرا منتظر با خود می‌گوید شاید همین سال، همین ماه یا همین روز ظهور رخ دهد. پس باید آماده حضور در پیش گاه حجت خدا و تقدیم اعمال خود به آن حضرت باشم. امیدبخش است؛ زیرا منتظر می‌اندیشد شاید در آینده ای نزدیک، ظهور رخ دهد و سختی‌ها و مشکلات او به پایان برسد. پس باید پایداری و مقاومت ورزید و تسلیم جریان‌هایی نشد که در پی غارت سرمایه‌های ایمانی و اعتقادی اند. با توجه به مطالب یاد شده، می‌توان گفت تعیین زمان برای ظهور برخلاف مفهوم، فلسفه و نقش تربیتی انتظار است و چه بسا منتظر را به سستی یا ناامیدی بکشد. وقتی گفته شود تا فلان زمان مشخص، هر چند آینده ای نه چندان دور، ظهور رخ نخواهد داد، به طور طبیعی دچار سکون و رکود می‌شویم و به این بهانه که هنوز تا ظهور فاصله داریم، از به دست آوردن آمادگی لازم برای ظهور خودداری می‌کنیم. همچنین اگر ظهور به هر دلیل، در زمانی که وعده داده شده است، رخ ندهد، دچار ناامیدی می‌شویم و چه بسا در اصل اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان نیز تردید کنیم.
در روایات به این نکته‌ها توجه شده است. از جمله در روایتی که فُضیل بن یَسار از امام محمد باقر علیه السلام نقل کرده است، آن حضرت در پاسخ به این پرسش که «آیا برای این امر [برخاستن قائم علیه السلام ]، وقت [مشخص ]وجود دارد؟ »، فرمود: کَذَبَ الوَقّاتُونَ، کَذَبَ الوَقّاتُونَ. کَذَبَ الوَقّاتُونَ، أَنَّ مُوسی علیه السلام لَمّاخَرَجَ وافِدا إِلی رَبِّهِ واعَدَهُم ثَلاثینَ یَوما، فَلَمّا زادَهُ اللّه ُ عَلَی الثَّلاثینَ عَشْرا قالَ قَومُهُ: قَد أَخْلَفنا مُوسی فَصَنَعُوا ما صَنَعُوا…. [۱]
کسانی که برای این امر وقت تعیین می‌کنند، دروغ می‌گویند (آن حضرت سه مرتبه این سخن را تکرار کرد و آن گاه فرمود: ) زمانی که موسی علیه السلام، قومش را برای رفتن به قراری که با پروردگارش داشت، ترک کرد، به آنها وعده داد که تا سی روز دیگر برمی گردد، ولی زمانی که خداوند ده روز دیگر بر آن سی روز افزود، قومش گفتند: موسی خلاف وعده کرد. پس آن کردند که کردند….
داستان ارتداد قوم یهود و گوساله پرست شدن آنها در پی تأخیر ده روزه حضرت موسی در تاریخ مشهور است و این هشداری است به همه کسانی که در پی تعیین وقت برای ظهورند. در روایتی که از امام موسی کاظم علیه السلام نقل شده، به صراحت به نقش تربیتی انتظار و رابطه ای که میان فلسفه انتظار و تعیین نشدن وقت ظهور وجود دارد، اشاره شده است. در این روایت، علی بن یقطین از آن حضرت چنین نقل می‌کند: «الشِّیِعَهُ تُرَبّی بِالأَمانِیِّ مُنْذُ مِائَتَیْ سَنَهٍ؛ دویست سال است که شیعه با آرزوها [و امیدواری به آینده ]تربیت می‌شود». [۱]
[هنگامی که علی بن یقطین این سخن امام را برای پدرش که در دستگاه سفاح و منصور عباسی خدمت می‌کرد، نقل کرد] او به پسرش گفت: «چرا آنچه [امامان ]درباره ما می‌گویند [از پیشرفت دولت بنی عباس ]واقع می‌شود، ولی آنچه درباره شما می‌گویند [از ظهور دولت حق ]واقع نمی شود؟ » علی در پاسخ پدرش گفت: «آنچه درباره ما و شما گفته شده همه از یک منبع است. با این تفاوت که امر شما زمانش رسیده بود و به همین دلیل به صورت کامل به شما ارزانی شد و مطابق آنچه به شما گفته شده بود، رخ داد، ولی امر ما زمانش نرسیده است و از این رو با آرزوها [و امید به آینده] دل گرم شده ایم.
اگر به ما گفته شده بود: این امر [ظهور قائم] تا دویست سال و یا سیصد سال دیگر رخ نمی دهد؛ دل‌ها سخت می‌شد و بیشتر مردم از اسلام برمی گشتند، ولی گفته اند: این امر چه با شتاب پیش می‌آید و چه نزدیک است، تا دل‌های مردم الفت گیرد و فرج، نزدیک احساس شود. [۲]
با دقت در این روایت به خوبی روشن می‌شود که پیشوایان دین با روشن بینی تمام از «انتظار تحقق دولت حق» و امیدواری نسبت به آینده به عنوان وسیله ای برای تربیت شیعیان و حفظ نشاط و پویایی آنها در همه
زمان‌ها بهره جسته و به همین دلیل نه تنها خود از تعیین زمانی برای ظهور پرهیز کرده اند، دیگران را نیز از این کار برحذر داشته اند.
بنابراین، همه نویسندگان و گویندگانی که به عشق امام عصر علیه السلام قلم می‌زنند و سخن می‌رانند، باید تلاش خود را متوجه اصل قضیه انتظار فرج، منتظر نگه داشتن مردم، حفظ شادابی و سرزندگی انتظار در آنها و یادآوری وظایف منتظران سازند و از نوشته‌ها و سخنانی که مردم را بدون دلیل به وقوع ظهور در وقت مشخصی امیدوار می‌کند، خودداری کنند.

۲. فرا رسیدن ناگهانی ظهور
در بسیاری از روایاتی که از پیامبر گرامی اسلام و امامان معصوم علیهم السلام نقل شده، این نکته مورد تأکید قرار گرفته است که ظهور نیز همانند قیامت، ناگهانی و غیرمنتظره فرا می‌رسد و زمان آن را هیچ کس جز خداوند حکیم نمی داند. از جمله در روایتی که امام رضا علیه السلام به واسطه پدران بزرگوارش، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می‌کند، چنین آمده است:
أَنَّ النَّبیَّ صلی الله علیه و آله قیلَ لَهُ: یا رَسُولَ اللّه ِ مَتی یَخْرُجُ الْقائِمُ مِنْ ذُرِّیَّتکِ؟ فَقالَ صلی الله علیه و آله: مَثَلُهُ مَثَلُ السّاعَهِ الَّتی «لایُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلاّ هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ لایَأتیکُمْ إِلاّ بَغْتَهً [۱] ». [۲]
به پیامبر[اسلام] – درود خدا بر و او خاندانش باد – عرض شد: ای فرستاده خدا! آن قائم که از نسل شماست، چه وقت ظهور می‌کند؟ آن حضرت فرمود: ظهور او مانند قیامت است. «تنها خداوند است که چون زمانش فرارسد، آشکارش می‌سازد. فرا رسیدن آن بر آسمانیان و زمینیان پوشیده است. جز به ناگهان بر شما نیاید».
امام باقر علیه السلام نیز در تفسیر این آیه شریفه: «هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّ السّاعَهَ أَنْ تَأتِیَهُمْ بَغْتَهً وَ هُمْ لایَشْعُروُنَ؛ آیا چشم به راه چیزی جز آن ساعتند که ناگاه و بی خبرشان بیاید؟ » [۱] می‌فرماید: «هِیَ ساعَهُ الْقائِمِ علیه السلام تَأتِیَهُمْ بَغْتَهً؛ مراد از ساعت، ساعت [قیام ]قائم علیه السلام است که ناگهان بر ایشان بیاید». [۲] حضرت صاحب الامر علیه السلام نیز در یکی از توقیع‌های خود بر این نکته تأکید می‌ورزد که ظهور ناگهانی و دور از انتظار فرا می‌رسد:
فَاِءنَّ أَمْرَنا بَغْتَهٌ فُجاءَهٌ حینَ لا تَنْفَعُهُ تَوَبهٌ وَلا یُنْجیهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلی حَوْبَهٍ. [۳]
فرمان ما به یک باره و ناگهانی فرا می‌رسد و در آن زمان، توبه و بازگشت برای کسی سودی ندارد و پشیمانی از گناه، کسی را از کیفر ما نجات نمی بخشد.
این دسته از روایات از یک سو هشداری است به شیعیان که در هر لحظه، آماده ظهور حجت حق باشند و از سویی دیگر، تذکری به همه کسانی است که در پی تعیین وقت برای ظهورند.

۳. نهی از تعیین وقت برای ظهور
چنان که گفته شد، تعیین وقت برای ظهور، جایز نیست. بر اساس روایات معصومین علیهم السلام، وظیفه داریم کسانی را که برای ظهور، تعیین وقت می‌کنند، تکذیب کنیم. برای نمونه، امام صادق علیه السلام در روایتی خطاب به محمد بن مسلم می‌فرماید:
یا مُحَمَّدُ، مَنْ أَخْبَرَکَ عَنّا تَوقِیتا فَلاتَهابَنَّ أَنْ تُکَذِّبَهُ، فَإِنّا لانُوقِّتُ لِأَحَدٍ وَقْتا. [۱]
ای محمد! هر کس برای تو خبری از ما درباره تعیین وقت [ظهور] نقل کرد، در تکذیب او درنگ نکن؛ زیرا ما [اهل بیت ]برای هیچ کس وقت ظهور را تعیین نکرده ایم.
در روایت دیگری، مِهزَم به امام صادق علیه السلام عرض می‌کند: «فدایت شوم، در مورد این امری که ما در انتظار آنیم، مرا آگاه کنید که چه زمانی رخ می‌دهد؟ » آن حضرت در پاسخ می‌فرماید:
یا مِهْزَمُ، کَذَبَ الْوَقّاتُونَ وَ هَلَکَ الْمُسْتَعْجِلُونَ، وَ نَجَا الْمُسْلِمُونَ. [۲]
ای مهزم! آنان که [برای این امر] تعیین وقت می‌کنند، دروغ می‌گویند و آنها که [در این امر] شتاب می‌کنند، نابود می‌شوند و کسانی که تسلیم می‌شوند، نجات می‌یابند.
همچنین در توقیعی که از ناحیه مقدسه صاحب الزمان علیه السلام در پاسخ به پرسش‌های اسحاق بن یعقوب وارد شده است، چنین می‌خوانیم:
وَ أَمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّه إلی اللّه ِ، تَعالی ذِکْرُهُ، وَ کَذَبَ الْوَقّاتُونَ. [۳]
آشکار شدن فرج، به اراده خداوند متعال است و آنان که [برای ظهور ]وقت تعیین می‌کنند، دروغ می‌گویند. توجه به روایات یاد شده به خوبی این نکته را روشن می‌سازد که ما نه تنها حق نداریم به استناد برخی رویدادهای اجتماعی یا رویدادهای طبیعی، به پیش بینی زمان ظهور و تعیین وقت برای آن بپردازیم، بلکه لازم است ادعای کسانی را که مدعی دانستن زمان ظهورند، تکذیب کنیم و جلو نشر این گونه ادعاها را بگیریم. فلسفه این حکم نیز روشن است؛ شما تصور کنید اگر هر از چندی، زمانی برای ظهور تعیین شود و ظهور رخ ندهد، چه پیش خواهد آمد. آیا مردم رفته رفته ناامید نمی شوند و اعتقاد خود را نسبت به اصل اندیشه مهدویت و ظهور منجی از دست نمی دهند؟ بنابراین، نباید اجازه داد که «انتظار فرج» به عنوان ارزشمندترین سرمایه اعتقادی شیعه در عصر غیبت، بازیچه دست جاهلان یا شهرت طلبان شود.

۴. نزدیک دیدن ظهور
اگر چه ما از تعیین زمان برای ظهور نهی شده ایم، ولی این بدان معنا نیست که با موضوع ظهور، به صورت واقعه ای دور از دست رس برخورد کنیم که در آینده ای دور و نامعلوم رخ می‌دهد، بلکه باید همواره خود را در چند قدمی ظهور ببینیم و امیدوار باشیم در زمان حیات خود، ظهور حضرت حجت علیه السلام را درک کنیم.
این نکته را از مجموع روایاتی درمی یابیم که در این زمینه از ائمه معصومین علیهم السلام نقل شده است. از جمله می‌توان به بخشی از دعای عهد اشاره کرد که از امام صادق علیه السلام نقل شده است. در بخشی از دعای یاد شده چنین می‌خوانیم:
أَللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّهَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّهِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ إنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیدا وَ نَرَیهُ قَریبا…. [۱]
بار خدایا! اندوه و دل تنگی این امت را با حضور ولیّ خود برطرف ساز و در ظهور او شتاب کن. دیگران ظهور او را دور می‌بینند، ولی ما آن را نزدیک می‌بینیم….

۵. توجه به نشانه‌های ظهور
بسیاری از روایاتی که در زمینه مهدویت و انتظار از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام نقل شده است، به نشانه‌های ظهور مربوط می‌شود. این نشانه‌ها عبارتند از: برخی رویدادهای اجتماعی مانند: جنگ ها، شورش ها، کشته شدن افرادی خاص، زوال برخی حکومت‌ها و… ؛ برخی رویدادهای طبیعی مانند: سیل‌های ویران گر، قحطی، خشک سالی، خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی غیرعادی و همچنین برخی حوادث غیرعادی مانند: برخاستن ندایی در آسمان که نام قائم علیه السلام را در همه جا طنین انداز می‌سازد. [۲] چنان که در روایات تصریح شده، روی دادن برخی از نشانه‌های یاد شده حتمی است و تا آنها رخ ندهند، ظهور رخ نخواهد داد. برخی از آنها نیز غیرحتمی هستند و چه بسا که رخ ندهند. این نشانه‌ها از یک سو، هشدار و آماده باشی برای منتظران و از سویی، راهی برای شناخت ادعاهای بی اساس مدعیان دروغین مهدویت و به عبارت دیگر، وسیله ای برای حفظ مردم از غلتیدن در خطا و اشتباه است. بنابراین، همه وظیفه داریم نشانه‌های ظهور را بر اساس روایات صحیح و قابل اعتماد بشناسیم و از کم و کیف آنها به درستی آگاه شویم تا هر ادعایی را بدون دلیل نپذیریم.

۶. دعا برای تعجیل فرج
یکی از وظایف اصلی ما در دوران غیبت، دعا و استغاثه به درگاه الهی برای تعجیل فرج است و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه باز دارد، چنان که در توقیعی که از طرف وجود مقدس امام عصر علیه السلام صادر شده می‌خوانیم: «وَ أَکْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذلِکَ فَرَجُکُمْ؛ برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید؛ که فرج شما در همان است». [۱] این دعا و استغاثه ضمن اینکه اسباب نزدیک شدن فرج مولایمان حضرت صاحب الامر علیه السلام را فراهم می‌کند، اسباب ارتباط همیشگی ما را با آن حجت الهی فراهم می‌آورد و جلو نومیدی ما را در دوران طولانی غیبت می‌گیرد.
بنابراین، شایسته است همه منتظران امام عصر علیه السلام که امیدوارند در این زمان‌ها شاهد ظهور آن حضرت باشند، بیش از پیش به دعا و توسل برای تعجیل فرج روی آورند و آتش سوزان سینه خود را با خنکای دعاهای دل نشینی همچون دعای عهد، دعای ندبه، زیارت آل یاسین و دیگر ادعیه و توسلات، آرامش بخشند. باشد تا خداوند رحمان بر همه ما ترحم کند و ظهور پربرکت آن امام انس و جان را نزدیک سازد.

۷. زمان ظهور، رازی از رازهای خدا
بر اساس آنچه تاکنون بیان شد، این احتمال که زمان ظهور را تنها خداوند
تبارک و تعالی می‌داند، تقویت می‌شود و می‌توانیم بگوییم حتی حضرت مهدی علیه السلام نیز منتظر روزی است که با اذن خداوند، حرکت نجات بخش خود را آغاز کند. از برخی دیگر از روایات چنین برمی آید که خداوند، زمان فرا رسیدن امر فرج را چون بسیاری دیگر از رازهای آفرینش برای پیامبر خود، حضرت محمد صلی الله علیه و آله آشکار ساخته و آن حضرت نیز آن را برای وصیّ خود امیر مؤمنان علی علیه السلام و ایشان، آن را برای فرزندشان، امام حسن مجتبی علیه السلام و همین طور هر امام برای امام پس از خود آشکار کرده است. البته آنها اجازه آشکار ساختن آن را برای دیگران ندارند. در قسمتی از وصایای امام صادق علیه السلام به ابوجعفر محمد بن نعمان، معروف به مؤمن الطاق، با اشاره به زمان فرا رسیدن امر فرج چنین آمده است:
یا ابن النُّعمان إنَّ العالِمَ لایَقْدِرُ أنْ یُخْبِرَک بِکُلِّ ما یَعْلَمُ، لِأَنَّهُ سِرُّ اللّهِ الَّذِی أَسَرَّهُ إِلی جَبْرَئیلَ علیه السلام و أَسَرَّهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام إِلی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَسَرَّهُ مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله إلی عَلّیٍ علیه السلام و أَسَرَّهُ علیٌّ إلی الحَسَنِ علیه السلام وَ أَسَرّهُ الحَسَنُ علیه السلام إلَی الْحُسَینِ علیه السلام و أَسَرَّهُ الحُسَینُ علیه السلام إلی عَلیٍ علیه السلام وَ أَسَرَّهُ عَلیٌّ علیه السلام إلی مُحّمدٍ علیه السلام و أَسَرَّهُ مُحَمَّدٍ علیه السلام إلی مَن أَسَرَّهُ، فَلاتَعْجَلُوه…. [۱]
ای فرزند نعمان! عالم (امام) نمی تواند از همه آنچه می‌داند، تو را آگاه سازد؛ زیرا آن [زمان] راز خداست که خداوند، آن را به جبرئیل علیه السلام ؛ جبرئیل علیه السلام، آن را به محمد صلی الله علیه و آله ؛ محمد صلی الله علیه و آله، آن را به علی علیه السلام ؛ علی علیه السلام، آن را به حسن علیه السلام ؛ حسن علیه السلام، آن را به حسین علیه السلام ؛ حسین علیه السلام، آن را به علی علیه السلام ؛ علی علیه السلام، آن را به محمد علیه السلام و محمد علیه السلام، آن را به دیگری [امام ششم ]عرضه داشته است. پس شتاب مکنید…. همچنین در روایت دیگری که از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است، آن حضرت در پاسخ یکی از یاران خود که می‌پرسد: «کاش به ما می‌فرمودید این امر (ظهور امام مهدی علیه السلام) چه زمانی خواهد بود تا به آن خبر شادمان شویم»، مطالبی را بیان می‌کند که از آنها برمی آید ایشان وقت ظهور را می‌دانسته، ولی بنا بر مصالحی از بیان آن خودداری کرده است. [۱]
سخن آخر اینکه بر اساس روایات قطعی و تردیدناپذیر، وظیفه ما، انتظار فرج، نزدیک دیدن ظهور و کسب آمادگی کامل برای فرا رسیدن این روز فرخنده است. بنابراین، باید بسیار مراقب بود و اجازه نداد که اصل موضوع «انتظار فرج» به عنوان ارزشمندترین سرمایه اعتقادی شیعه، با طرح مباحث فرعی و حاشیه ای چون زمان ظهور، شیوه زندگی حضرت در زمان غیبت و مانند آن، مورد بی توجهی یا کم توجهی قرار گیرد و از وظایف اصلی منتظران در زمان غیبت، غفلت شود.
سخن خویش را با بیان بخشی از دعایی که سید بن طاووس، آن را در کتاب‌های خود نقل کرده و شیخ عباس قمی نیز آن را با عنوان «دعا در غیبت امام زمان علیه السلام » در مفاتیح الجنان آورده است، به پایان می‌بریم. با امید به اینکه خداوند همه ما را در دوران غیبت ثابت قدم بدارد و از فتنه‌ها و آشوب‌های این زمان حفظ کند.
أَللّهُمَّ فَثَبِّتْنی عَلی دینِکَ وَ اسْتَعْمِلْنی بِطاعَتِکَ وَ لَیِّنْ قَلبِی لِوَلیِّ أَمْرکَ وَ عافِنی مِمَّا امْتَحَنَتَ بِهِ خَلْقَکَ وَ ثَبِّتْنی عَلی طاعَهِ وَلیِ أَمْرِکَ الَّذی سَتَرْتَهُ عَنْ خَلْقِکَ وَ بِإِذْنِکَ غابَ عَنْ
بَریّتِکَ وَ أَمْرَکَ یَنْتَظِرُ وَ أَنْتَ الْعالِمُ غَیْرُ الْمُعَلَّمِ بِاْلوَقْتِ الَّذی فیهِ صَلاحُ أَمْرِ وَلیِّکَ فِی اْلإِذْنِ لَهُ بِإظْهارِ أَمْرِهِ وَ کَشْفِ سِرِّهِ فَصَبِّرنی عَلی ذلِکَ حَتّی لاأُحِبُّ تَعْجیلَ ما أَخّرتَ وَ لاتَأْخیرَ ما عَجَّلْتَ وَ لاکَشْفَ ما سَتَرْتَ وَ لاالْبَحْثَ عَمّا کَتَمْتَ وَ لاأُنازِعُکَ فِی تَدْبیرِکَ وَ لاأَقُولُ لِمَ وَ کَیْفَ وَ ما بالُ وَلِیِّ الْأَمْرِ لایَظْهَرُ وَ قَدِ امْتَلَأتِ الْأَرْضُ مِنَ الْجَوْرِ وَ أُفَّوِضُ أُمُوری کُلَّها إِلَیْکَ. [۱]
خداوندا! مرا بر دین خود پایدار دار و به طاعت خود وادار ساز. قلبم را برای ولیّ امرت نرم کن و مرا از آنچه آفریدگانت را با آن می‌آزمایی، معاف فرما و به طاعت ولیّ امرت ثابت قدم بدار. همو که از آفریدگانت نهانش داشتی و به اذن تو از دیده‌ها پنهان شد و فرمان تو را انتظار می‌کشد. تو دانایی به وقتی که به صلاح ولیّ امر توست تا اجازه اش دهی امرش را آشکار کند و پرده [غیبت]اش را بردارد، بی آنکه تو را معلمی باشد. پس مرا بر این امر شکیبا ساز تا دوست نداشته باشم تعجیل در آنچه را تو به تأخیر انداخته ای و تأخیر در آنچه تو تعجیلش را خواسته ای و پرده برداشتن از آنچه تو پوشیده اش داشته ای و کاوش در آنچه تو نهانش داشته ای و به ستیز برنخیزم با تو در آنچه تدبیر فرموده ای و نگویم: «برای چه، چگونه و چرا ولیّ امر ظهور نمی کند، با اینکه زمین از ستم پر شده است؟ » و همه کارهایم را به تو وا می‌گذارم.
———-
[۱]: الکافی، ج۱، صص۳۶۸ و ۳۶۹، ح ۵ ؛ کتاب الغیبه نعمانی، ص۲۹۴، ح۱۳؛ کتاب الغیبه (طوسی)، صص۲۶۱و ۲۶۲.
[۱]: الکافی، ج ۱، ص ۳۶۹، ح ۶؛ کتاب الغیبه نعمانی ص ۲۹۵، ح ۱؛ کتاب الغیبه (طوسی) ص ۲۰۷.
[۲]: الکافی، ج ۱، ص ۳۶۹، ح ۶؛ کتاب الغیبه نعمانی ص ۲۹۵، ح ۱؛ کتاب الغیبه (طوسی) ص ۲۰۷.

[۱]: سوره اعراف ۷، آیه ۱۸۷.
[۲]: کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۷۳.
[۱]: سوره زخرف ۴۳، آیه ۶۶.
[۲]: بحارالأنوار، ج۲۴، ص۱۶۴، ح۴.
[۳]: الإحتجاج، ج۲، ص۴۹۸؛ بحارالأنوار، ج ۵۳، ص۱۷۶.

[۱]: کتاب الغیبه نعمانی، ص۲۸۹، ح۳؛ کتاب الغیبه (طوسی)، ص۲۶۲.
[۲]: الکافی، ج ۱، ص۳۶۸، ح۲؛ کتاب الغیبه نعمانی، صص ۱۹۷ و ۱۹۸، ح۸ ؛ کتاب الغیبه (طوسی)، ص۲۶۲.
[۳]: کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۸۳، ح۴؛ کتاب الغیبه طوسی، ص ۱۷۷.

[۱]: بحارالأنوار، ج ۹۹، ص۱۱۱.

[۲]: ر. ک: الإرشاد، صص۳۵۶-۳۶۱؛ تاریخ الغیبه الکبری، ص۴۴۲ به بعد.

[۱]: کتاب الغیبه طوسی، صص ۱۷۷ و ۱۷۸؛ بحارالأنوار، ج۵۳، صص۱۸۱ و ۱۸۲.

[۱]: بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۲۸۹، ح ۲.
[۱]: ر. ک: الکافی، ج۸، ص۳۶۲، ح۵۵۲. متن کامل این روایت در فصل بعد آمده است.

[۱]: مصباح المتهجد، ص ۴۱۱؛ مصباح الزائر، ص ۴۲۵؛ مفاتیح الجنان.
[معرفت امام زمان علیه السلام و تکلیف منتظران – جلد ۲، صفحه ۳۷]

افکار خود را به اشتراک گذارید