نشانه‌های ظهور

از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که بشارت به ظهور مردی از آل محمد علیهم السلام در آخرالزمان داده شد، بیان نشانه‌های ظهور او نیز آغاز شد. امام علی علیه السلام بارها در خطبه‌ها و سخنان خود، اصحابش را نسبت به رویدادهای عصر ظهور آگاهی می‌داد و آنها را متوجه این رویداد عظیم می‌ساخت. امامان بعدی نیز مردم را نسبت به نشانه‌های ظهور هشدار می‌دادند. اکنون با مجموعه ای قابل توجه از روایات و کلمات معصومین علیهم السلام روبه رو هستیم که در هر یک از آنها به گوشه ای از رویداد عظیم ظهور مصلح آخرالزمان اشاره شده است و اگر آنها را کنار هم قرار دهیم، می‌توانیم به تصویری نسبتا شفاف از وضعیت اجتماعی، سیاسی، نظامی و حتی طبیعی و جغرافیایی جهان در آستانه ظهور دست یابیم. بی تردید، مطالعه در روایات مربوط به نشانه‌های ظهور در عصر ما که بیش از هر عصر دیگر، التهاب جهانی برای ظهور احساس می‌شود، از ضرورت‌های بی چون و چراست. بر شیعیان آل محمد علیهم السلام واجب است که با دقت تمام، به همه نشانه‌های ظهور توجه کنند و با تطبیق آنها با وضعیت کنونی جهان، رسالت خویش را بهتر بشناسند.

الف) نشانه‌های ظهور
ظهور مصلح آخرین، حضرت بقیه اللّه الاعظم – ارواحنا له الفداء – با حوادث طبیعی، رویدادهای اجتماعی و تحولات سیاسی و نظامی بسیاری همراه است که همه، از آماده شدن جهان برای ورود به عصری جدید و آغاز دورانی سرنوشت ساز از حیات کره خاک حکایت می‌کنند. از مجموع این حوادث، رویدادها و تحولات که پیش از ظهور یا هم زمان با آن رخ می‌دهند، به نشانه‌ها یا علایم ظهور تعبیر می‌شود. به این نکته هم باید توجه داشت که همه این نشانه‌ها در یک زمان رخ نمی دهند و ازنظردوری یا نزدیکی به وقت ظهور، با یکدیگر تفاوت دارند.

ب) مَلاحِم
این واژه جمع «مَلْحَمَه» به معنای جنگ و خون ریزی بزرگ و رزمگاه است. در مورد ریشه این کلمه، برخی گفته اند: ملحمه از «لُحْمَه» به معنای تار و پود پارچه گرفته شده است و چون معمولاً در رزمگاه طرفین نبرد چون تار و پود پارچه در هم می‌پیچند، به آن «ملحمه» می‌گویند. برخی دیگر گفته اند: این کلمه از «لَحْم» به معنای گوشت گرفته شده است و بدان دلیل به رزمگاه «ملحمه» می‌گویند که در آن گوشت‌های کشته شدگان به فراوانی به چشم می‌خورد. [۱]
ملاحم در اصطلاح به جنگ‌ها و رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی اطلاق می‌شود که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام از وقوع آنها خبر داده اند.

ج) فِتَن
کلمه «فتن» جمع «فتنه» به معنای آزمایش، امتحان، شورش، اختلاف آرا، رنج و محنت است. این واژه در اصل به عملی گفته می‌شود که برای پاک کردن طلا و نقره از ناخالصی انجام می‌گیرد. [۲] فتن در اصطلاح به معنای حوادث و رویدادهایی است که وقوع آنها در کلمات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت طاهرینش علیهم السلام پیش گویی شده است.

د) اشراط الساعه
کلمه «اشراط» جمع «شَرَط» به معنای علامت و نشان است. [۳] «اشراط الساعه» یا «اشراط یوم القیامه» در اصطلاح عبارت از «نشانه‌های برپایی قیامت» است. در منابع روایی، از برخی نشانه‌های ظهور به عنوان نشانه‌های برپایی قیامت یاد شده است. [۱] پیامبر گرامی اسلام از همان سال‌های آغازین بعثت، بر اساس دانش ماورایی خود، به پیش گویی رویدادهای مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی می‌پرداخت که در آینده‌های دور و نزدیک در جامعه اسلامی روی خواهد داد. به تعبیر برخی از روایات، ایشان، مسلمانان را از همه حوادثی که تا آستانه قیامت رخ خواهد داد، آگاه می‌کرد. آن حضرت گاه مسلمانان را نسبت به رخدادهای مبارکی که در آینده رخ خواهد نمود، مژده و بشارت می‌داد و گاه آنان را از وقایع شومی که پیش روی آنهاست، برحذر می‌داشت. این رویه مستمر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد پیش گویی رویدادهای مختلف به ویژه رویدادهایی که در آخرالزمان رخ خواهد داد، موجب شد که مسلمانان در طول سال‌های پربرکت حیات رسول گرامی اسلام از گنجینه ارزشمندی از روایات مربوط به حوادث آینده برخوردار شوند؛ گنجینه ای که از همان سده‌های آغازین گسترش اسلام به دست مؤلفان، مورخان و محدّثان، جمع آوری و در اختیار نسل‌های آینده گذاشته شد. مؤلفان اسلامی مجموعه روایت‌هایی را که به ویژه از پیامبر اسلام در زمینه حوادث مختلف اجتماعی و سیاسی وارد شده بود، در کتاب‌هایی که معمولاً با عناوینی همچون علامات المهدی، علامات مهدی آخرالزمان، علایم الظهور، أشراط الساعه، علامات الساعه، علامات یوم القیامه، الفتن، الملاحم، الفتن و المحن، الفتن و… نامیده می‌شده است، جمع آوری کرده اند. [۲] گفتنی است کتاب شناس بزرگ شیعی، آقا بزرگ تهرانی رحمه الله از بیش از سی مورد کتاب که با عناوینی نظیر الفتن و الملاحم نوشته شده اند، یاد کرده است. [۱]

ه-) شرایط ظهور
به مجموعه زمینه‌ها و بسترهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی که در صورت فراهم شدن آنها ظهور امام مهدی علیه السلام رخ خواهد داد، «شرایط ظهور» گفته می‌شود. البته در اینکه با قاطعیت بتوان اموری را شرایط ظهور برشمرد و ادعا کرد که با تحقق آنها حتما ظهور محقق خواهد شد، تردید وجود دارد، با این حال، شاید بتوان از برخی روایات چنین استفاده کرد که اموری مانند آمادگی فکری و عملی مردم برای ظهور امام عدالت گستر، عزم جدی آنها برای وفا به پیمان خود در برابر آن امام، وجود تعداد کافی یاران مخلص و وفادار، ناامیدی کامل مردم از طرح‌ها و برنامه‌های دست ساخته بشر برای اصلاح وضع جهان و… از شرایط ظهور به شمار می‌آیند. گفتنی است برخی افراد، نشانه‌های ظهور را با شرایط ظهور اشتباه می‌گیرند و گمان می‌کنند ظهور امام مهدی علیه السلام به تحقق این نشانه‌ها بستگی دارد و تا زمانی که آنها رخ ندهد، لزوما ظهور واقع نخواهد شد، در حالی که نشانه‌های ظهور تنها جنبه آگاهی بخشی، بیدارسازی و هشداردهی دارند و راه‌هایی برای تشخیص منجی موعود حقیقی از موعودهای دروغین به شمار می‌آیند. بنابراین، چه بسا امکان دارد که اراده خداوند به ظهور امام مهدی علیه السلام تعلق گیرد بی آنکه برخی از نشانه‌های ظهور محقق شده باشند. در معارف شیعی، از این موضوع به «بداء» تعبیر می‌شود. «بداء» در لغت به معنای ظهور و روشن شدن پس از مخفی بودن چیزی است و اصطلاحا به روشن شدن چیزی پس از مخفی بودن از مردم گفته می‌شود؛ بدین معنا که خداوند متعال بنا بر مصلحتی، مسئله ای را از زبان پیامبر یا ولی ای از اولیای خویش به گونه ای تبیین می‌کند. سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غیر آن را به مردم نشان می‌دهد. خدای تعالی در قرآن می‌فرماید:
یَمْحُوا اللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ. [۱] خداوند آنچه را بخواهد محو یا اثبات می‌کند و اصل کتاب نزد اوست.
در آیه ای دیگر می‌فرماید: «وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا؛ [۲] و [نتیجه] گناهانی که مرتکب شده اند، برایشان ظاهر می‌شود».
در داستان حضرت یوسف نیز می‌فرماید: ثُمَّ بَدا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما رَأَوُا اْلآیاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتّی حینٍ. [۱]
آن گاه پس از دیدن آن نشانه ها، به نظرشان آمد که او را تا چندی به زندان افکنند. این ظهور پس از خفا، تنها برای انسان رخ می‌دهد و هرگز در مورد خداوند متعال صدق نمی کند وگرنه لازمه اش این است که خداوند نسبت به آن موضوع جهل داشته باشد که این امر محال است. خداوند – چنان که قرآن کریم می‌فرماید – به همه چیز آگاه و داناست: «إِنَّ اللّهَ کانَ عَلِیما خَبِیرا» [۲] و نسبت به همه چیز – در همه زمان‌ها و مکان‌ها چه حاضر باشند و چه غایب، چه موجود باشند و چه فانی و چه در آینده به وجود بیایند – علم حضوری دارد. در این مورد در قرآن کریم چنین می‌خوانیم:
إِنَّ اللّهَ لایَخْفی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی اْلأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ. [۳]
در حقیقت، هیچ چیز [نه] در زمین و نه در آسمان بر خدا پوشیده نمی ماند. از همین روست که مسئله بدأ و ظاهر کردن آن امر مخفی، به خداوند نسبت داده می‌شود:
وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللّهِ ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ. [۴]
و آنچه تصور[ش را] نمی کردند، از جانب خدا برایشان آشکار می‌شود.
بر اساس آیه «إِنَّ اللّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ خدا حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند» [۵] و با استفاده از دیگر آیات و روایات  می توان چنین برداشت کرد که برخی اعمال حسنه، نظیر: صدقه، احسان به دیگران، صله رحم، نیکی به پدر و مادر، استغفار و توبه، شکر نعمت و ادای حق آن و… سرنوشت شخص را تغییر و رزق و عمر و برکت زندگی اش را افزایش می‌دهد، همان گونه که اعمال بد و ناشایست، اثر عکس خود را بر زندگی شخص می‌گذارد.
گفتنی است خداوند متعال بنا بر آیات قرآن، دو لوح دارد: لوح محفوظ و لوح محو و اثبات.
لوح محفوظ لوحی است که آنچه در آن نوشته می‌شود، پاک نمی شود و مقدّرات آن تغییر نمی یابند؛ چرا که مطابق با علم الهی است. در قرآن کریم می‌خوانیم:
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجیدٌ فی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ. [۱]
آری، آن قرآن ارجمندی است که در لوحی محفوظ است.
لوح محو و اثبات هم لوحی است که امور نوشته شده بر آن به اراده خداوند و بر اساس اعمال بندگان تغییر می‌کند. قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید:
یَمْحُوا اللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ. [۲] خداوند آنچه را بخواهد محو یا اثبات می‌کند و اصل کتاب نزد اوست.
برای مثال، بناست شخص در بیست سالگی فوت کند، ولی به واسطه صله رحم یا صدقه ای که می‌دهد، سی سال به عمرش اضافه می‌شود. پس تا پنجاه سالگی زنده می‌ماند یا به عکس، شخص دیگری قرار است پنجاه سال عمر کند، ولی به واسطه گناه کبیره ای خاص، سی سال از عمرش کاسته می‌شود و در همان بیست سالگی می‌میرد. البته خداوند متعال از ابتدا می‌دانست که اولی بناست پنجاه سال و دومی بیست سال عمر کند، ولی برای روشن شدن این سنّت‌های الهی، مطلب به این شکل از زبان پیامبران یا اولیای الهی علیهم السلام بیان می‌شود. [۱] با توجه به این دو لوح و مطالبی که تا به حال به آنها پرداختیم، این پرسش به ذهن می‌رسد که آیا نشانه‌های ظهور حضرت مهدی علیه السلام در لوح محفوظند یا محو و اثبات؟ به عبارت دیگر، آیا ممکن است ظهور بدون تحقق نشانه‌ها رخ دهد یا خیر همه نشانه‌ها باید رخ دهند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت جز نشانه‌هایی که صراحتا در احادیث به حتمی بودن آنها اشاره شده است، بقیه نشانه‌های ظهور، همگی از امور غیرحتمی به شمار می‌روند، چنان که بزرگانی نظیر شیخ مفید و شیخ صدوق و شیخ طوسی بدان تصریح کرده اند. بدین معنا که به جز نشانه‌های حتمی ظهور بقیه آنها بنا بر مشیّت و اراده الهی ممکن است دچار تغییر و تبدیل، تقدم یا تأخر شوند. به بیان دیگر، آنها از جمله امور لوح محو و اثبات به حساب می‌آیند و ممکن است با تغییر و تبدیل شرایط آنها و عوض شدن علل رخ دادن آنها، به گونه ای دیگر پدید آیند یا اصلاً رخ ندهند. البته بسیاری از رویدادهایی که در احادیث ما به آنها اشاره شده است، تا کنون اتفاق افتاده اند و در اصل تحقق خویش دچار بداء نشده اند. [۱]

دسته بندی نشانه‌های ظهور
در کتاب‌ها و منابع اسلامی، از حوادث و رویدادهای مختلفی به عنوان نشانه‌های ظهور یاد شده است تا جایی که برخی از صاحب نظران، شمار این حوادث و رویدادها را تا بیش از شصت مورد رسانده اند. [۲] با بررسی این نشانه‌ها به نظر می‌رسد که آنها به دو اعتبار، قابل دسته بندی هستند: [۳]
الف) به اعتبار نوع حادثه و رویداد؛ ب) به اعتبار زمان وقوع حادثه و رویداد.
در دیدگاه نخست، ملاک دسته بندی این است که آیا آن حادثه و رویدادی که در روایت ذکر شده، از جمله رویدادها و حوادث اجتماعی است یا رخدادهایی که در عالم طبیعت رخ می‌دهد؟ در دیدگاه دوم، آنچه ملاک دسته بندی قرار می‌گیرد، این است که آیا حادثه و رویدادی که از آن به عنوان نشانه ظهور یاد شده است، در فاصله ای نزدیک به عصر ظهور امام عصر علیه السلام رخ می‌دهد یا در فاصله ای دور از عصر ظهور؟ با تلفیق این دو دسته بندی، نشانه‌های ظهور را می‌توان به چهار دسته کلی تقسیم کرد:

الف) رویدادهای اجتماعیِ نزدیک به عصر ظهور
برای این گونه حوادث به وقایعی مانند شورش سفیانی و کشته شدن نفس زکیه در مسجدالحرام می‌توان اشاره کرد. شیخ طوسی از امام صادق علیه السلام چنین نقل می‌کند: خَمسٌ قَبلَ قِیامِ الْقائِمِ مِنَ الْعَلاماتِ: الصَّیحَهُ وَ السُّفیانِی¨ُّ، وَ الخَسفُ بِالْبَیداءَ وَ خُروجُ الَیمانِیِّ وَ قَتلُ نَفسِ الزَّکِیَّهِ. [۱] پنج رویداد پیش از به پا خاستن قائم از نشانه‌ها به شمار می‌رود: برخاستن ندایی از آسمان، خروج سفیانی، شکافته شدن زمین در منطقه بیداء، خروج مردی از یمن و کشته شدن نفس زکیه. بر اساس آنچه در روایات آمده، سفیانی، مردی است از نسل آل ابی سفیان [۲] که از شام یا همان سوریه کنونی سر به شورش برمی دارد و مناطق زیادی را تصرف می‌کند تا سرانجام در زمانی که به قصد تصرف مکه راهی این مکان می‌شود، در منطقه ای میان مدینه و مکه که به آن بیداء گفته می‌شود، زمین می‌شکافد و لشکریان او در دل زمین فرو می‌روند. [۳] در روایتی که از امام علی علیه السلام نقل شده، ویژگی‌های سفیانی چنین شمرده شده است:
یَخْرُجُ ابْنُ آکِلَهِ الأَکْبادِ مِنَ الوادی الیابِسِ وَ هُوَ رَجُلٌ رِبْعَهٌ وَحشُ الوَجْهِ ضَخِمُ الهامَهِ بِوَجهِهِ أَثَرُ جُدَریٍ إِذا رَأَیْتَهُ حَسِبْتَهُ أَعْوَرَ، إِسمُهُ عُثمانُ و أَبُوهُ عَنبَسَهُ وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ أَبی سُفْیانَ حَتّی یَأتِیَ أرْضا ذاتَ قَرارٍ وَ مَعینٍ فَیَسْتَوی عَلی مِنْبَرِها. [۱] پسر هند جگرخوار از بیابانی خشک خروج می‌کند. او مردی است چهارشانه، زشت رو، بزرگ سر، آبله رو و چون او را ببینی، می‌پنداری یک چشم است. نامش، عثمان و نام پدرش، عنبسه و از فرزندان ابوسفیان است. تا به سرزمینی می‌رسد که دارای قرارگاه و خرمی است و در آنجا بر تخت سلطنت می‌نشیند. بر اساس روایتی که نعمانی از امام محمد باقر علیه السلام نقل می‌کند، شورش و طغیان سفیانی و قیام حضرت مهدی علیه السلام در یک سال رخ می‌دهد. [۲] در مورد نفس زکیه نیز باید گفت به تعبیر روایات، او مردی از اولاد امام حسن علیه السلام است که درمسجد الحرام و در بین رکن و مقام ابراهیم کشته می‌شود. از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
لَیْسَ بَیْنَ قِیامِ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَیْنَ قَتْلِ النَّفسِ الزَّکیَّهِ إلاّ خَمْسَهَ عَشَرَ لَیْلَهً. [۳]
بین قیام قائم آل محمد و کشته شدن نفس زکیه تنها پانزده شب فاصله خواهد بود.
به نقل روایات، هم زمان با قیام سفیانی در شام، مردی از یمن، حرکتی را آغاز می‌کند و مردم را به سوی حق و طریق مستقیم فرا می‌خواند. قیام او که یمانی نام دارد، صحیح ترین قیام‌ها و پرچمی که او بلند می‌کند، هدایت بخش ترین پرچم‌ها خواهد بود. در این زمینه از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است:
خُروجُ الثَلاثَهِ الخُراسانِیُّ و السُّفیانیُّ وَ الَیمانیُ فی سَنَهٍ واحِدَهٍ فی شَهرٍ واحدٍ فی یَومٍ واحدٍ، وَ لَیْسَ فیِها رایهٌ بِأَهدی مِنْ رایهِ الَیمانِیِّ یَهدی إلَی الحَقِ. [۱]
خروج هر سه؛ خراسانی، سفیانی و یمانی در یک سال، یک ماه و یک روز واحد صورت می‌گیرد و در این، هیچ پرچمی، هدایتگر پرچم یمانی نخواهد بود. او به سوی حق هدایت می‌کند. این رویدادها از نشانه‌های حتمی ظهور حجّت بن الحسن – ارواحناله الفداء [۲] – و نشانه‌هایی هستند که در فاصله بسیار کمی از ظهور رخ می‌دهند.

ب) رویدادهای اجتماعیِ دور از عصر ظهور
دسته دوم از حوادث و رویدادهای اجتماعی، برخلاف دسته اول، از نظر زمان به زمان قیام قائم نزدیک نیستند و به یک تعبیر، بیش از آنچه نشانه ظهور به شمار آیند، نشانی بر صدق گفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام در مورد ظهور قائم آل محمد علیه السلام هستند. به عبارت دیگر، وقتی پیامبر اکرم یا دیگر پیشوایان دین، یک رویداد اجتماعی را در فاصله چند صد سال از عصر خویش پیش بینی می‌کنند و ما به چشم خود، روی دادن این حوادث را می‌بینیم، بیش از پیش، در اعتقاد خود به ظهور منجی یقین پیدا می‌کنیم و به خود اجازه نمی دهیم در دیگر رویدادهایی که وقوع آنها در زمانی نزدیک به قیام قائم پیش بینی شده است؛ شک کنیم. بدین ترتیب، بر ما مسلّم می‌شود که کلام پیشوایان دین بی کم و کاست، تحقق خواهد یافت.
نعمانی در کتاب خود از امام محمد باقر علیه السلام نقل می‌کند که زوال دولت بنی امیه و استقرار دولت بنی عباس از رویدادهایی است که پیش از ظهور قائم رخ می‌دهد. [۱] وقتی به این نکته توجه کنیم که امام محمد باقر علیه السلام، هجده سال پیش از زوال دولت اموی و روی کار آمدن دولت عباسی وفات کرده است، درمی یابیم که کلام ائمه علیهم السلام بی هیچ تردیدی بر اساس علم الهی صادر شده است. در روایت‌هایی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام به ما رسیده، حوادث و رویدادهای اجتماعی مختلفی پیش از قیام مهدی – ارواحناله الفداء – پیش بینی شده است. با بررسی اسناد و کتاب‌های تاریخی، وقوع بسیاری از این رویدادها بر ما مسلّم شده است و به راحتی می‌توانیم واقعه پیش بینی شده را با آنچه در خارج رخ داده و در کتاب‌های تاریخ نیز ثبت شده است، تطبیق دهیم. [۲] برخی معتقدند این گونه رویدادهای اجتماعی دور از عصر ظهور را که در سخنان معصومین علیهم السلام، رخ دادن آنها پیش بینی شده اند، نباید نشانه‌های ظهور دانست، بلکه آنها جزو ملاحم و فتنی هستند که معصومین علیهم السلام بر اساس علم غیب خود از آنها خبر می‌دادند. [۳]

ج) رویدادهای طبیعیِ نزدیک به عصر ظهور
یکی از این حوادث که در فاصله کمی از قیام مهدی منتظر علیه السلام در عالم طبیعت رخ می‌دهد، ندایی است که از آسمان برمی خیزد و نام حضرت قائم علیه السلام را به گوش تمام جهانیان می‌رساند. نعمانی، شیخ صدوق و شیخ طوسی در کتاب‌های خود، روایات زیادی را در این مورد نقل کرده اند که در اینجا به ذکر یکی از آنها بسنده می‌کنیم. نعمانی به سند خود از امام محمد باقر علیه السلام چنین نقل می‌کند:
الصَّیحَهُ لاتَکُونُ إِلاّ فی شَهرِ رَمَضانَ، [لأِنّ شَهْرَ رَمَضانَ] شَهْرُ اللّه ِ، [و الصَّیْحَهُ فِیه] هِیَ صَیحَهُ جَبرَئیلَ علیه السلام إِلی هذَا الخَلقِ، ثُمَّ قالَ: یُنادِی مُنادٍ مِنَ السَّماءِ بِاسْمِ القائِمِ علیه السلام فَیَسمَعُ مَنْ بِالمَشرِقِ وَ مَنْ بِالمَغرِبِ. لایَبقی راقِدٌ إِلاّ اسْتَیقَظَ وَ لاقائِمٌ إِلاّ قَعَدَ، وَ لاقاعِدٌ إِلاّ قامَ عَلی رِجلَیهِ فَزَعا مِن ذلِکَ الصَّوتِ، فَرَحِم اللّه ُ مَنِ اعْتَبَرَ بِذلِکَ الصَّوتِ فَأَجابَ. [۱] آن ندای آسمانی برنخواهد خاست، مگر در ماه رمضان؛ [چرا] که [رمضان ]ماه خداست. آن ندا از جبرئیل است که خطاب به مردم سر داده می‌شود و نام قائم را در همه جا طنین انداز می‌سازد، تا آنجا که همه ساکنان زمین از شرق تا به غرب، آن ندا را خواهند شنید. از وحشت شنیدن آن ندا، هر کس در خواب فرو رفته است، بیدار می‌شود و هر کس بر پا ایستاده است، ناچار به نشستن می‌شود و هر کس بر زمین نشسته است، به ناگاه از جای برمی خیزد. پس رحمت الهی بر کسی باد که این ندا را بشنود و به آن پاسخ گوید. از جمله رویدادهای دیگری که پیش از قیام منجی در عالم طبیعت رخ می‌دهد و در روایات به آن اشاره شده، نوعی از ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی است که در تمام طول کره زمین سابقه ندارد و حساب تمام ستاره شناسان را برهم می‌ریزد. در این مورد نیز روایات متعددی بیان شده است که تنها یکی از آنها را به نقل از نعمانی ذکر می‌کنیم. او در کتاب خود از امام محمد باقر علیه السلام نقل می‌کند که فرمود:
آیَتانِ تَکونانِ قَبلَ قِیامِ القائِمِ علیه السلام لَم تَکُونا مُنذُ هَبَطَ آدَمُ إِلی الأَرضِ: تَنکَسِفُ الشَّمسُ فِی النِّصفِ مِن شَهرِ رَمَضانَ، وَ القَمَرُ فی آخِرِهِ…. [۱]
دو نشانه پیش از ظهور قائم وجود دارد که از زمان هبوط آدم به زمین سابقه نداشته است؛ یکی، گرفتن خورشید در نیمه ماه رمضان و دیگری، گرفتن ماه در آخر این ماه است. گفتنی است علت عجیب بودن این ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی آن است که بر اساس قواعد نجومی، معمولاً ماه گرفتگی در نیمه ماه و خورشید گرفتگی در اواخر ماه رخ می‌دهد. به همین دلیل، در روایات آمده است که به سبب این حادثه، حساب ستاره شناسان به هم می‌ریزد. [۲]

د) رویدادهای طبیعی دور از عصر ظهور
در روایات، به نمونه‌های مختلفی از این گونه رویدادهای طبیعی اشاره شده است که برای نمونه می‌توان از این موارد نام برد: طغیان رود فرات و جاری شدن آب در کوچه‌های کوفه، [۳] هجوم ملخ‌هایی به رنگ خون [۴] و نزول باران‌های فراوان که پیش از آن سابقه نداشته است. [۵] گفتنی است به تصریح روایات، روی دادن برخی حوادث و رویدادهایی که به عنوان نشانه‌های ظهور ذکر شده اند، حتمی و مسلّم و رخ دادن برخی دیگر، مشروط و غیرقطعی است. همچنان که نعمانی نیز بر آن تأکید می‌ورزد، روی دادن حوادثی مانند خروج سفیانی و یمانی، شکافته شدن زمین در منطقه بیداء، کشته شدن نفس زکیه و برخاستن ندایی از آسمان، از نشانه‌های قطعی و محتوم قیام قائم آل محمد علیهم السلام بوده و دلایل و مستندات آنها محکم و خدشه ناپذیر است. [۱]
———-
[۱]: لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۵۴، ماده «لحم».

[۲]: لسان العرب، ج ۱۰، ص ۱۷۸، ماده «فتن».
[۳]: لسان العرب، ج ۷، ص ۸۲.
[۱]: در یکی از این روایات نشانه‌های برپایی قیامت به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین بیان شده است: «لا تقوم الساعه حتی تکون عشر آیات: الدجال و الدخان و طلوع الشمس من مغربها، و دابّه الأرض و یأجوج و مأجوج و ثلاثه خسوف: خسف بالمشرق و خسف بالمغرب و خسف بجزیره العرب و نار تخرج من قعر عدن تسوق الناس إلی المحشر تنزل معهم إذا نزلوا و تقبل معهم إذا أقبلوا. » بحارالأنوار، ج ۶، ص ۳۰۳، ح ۱ و ج ۵۲، ص ۲۰۹.

[۲]: ر. ک: نعیم بن حماد بن معاویه، الفتن، تحقیق: مجدی بن منصور بن سید الشوری، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ ه-. ق، ص ۱۱.
[۱]: ر. ک: آقا بزرگ طهرانی، الذریعه إلی تصانیف الشیعه، چاپ دوم: بیروت، دارالاضواء، بی تا، ج ۱۶، صص ۱۱۲ – ۱۱۴، ج ۲۲، صص ۱۸۷ – ۱۹۰. برخی از مهم ترین کتاب‌هایی که با عناوین یاد شده به رشته تحریر درآمده اند، به این شرح است: ابوعبدالله نعیم بن حماد مروزی، معروف به ابن حماد م ۲۸۸ ه. ق، الفتن، ۲جلد، چاپ اول: قاهره، توحید، ۱۴۱۲ ه. ق؛ ابوالقاسم علی بن موسی بن طاووس، معروف به سید بن طاووس (م ۶۲۴ ه. ق)، الملاحم و الفتن فی ظهور الغایب المنتظر، چاپ پنجم: قم، رضی، ۱۳۹۸ ه. ق. کتاب یادشده با این نام نیز به چاپ رسیده است: التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، تحقیق: مؤسسه صاحب الامر عج الله تعالی فرجه الشریف، چاپ اول: اصفهان، گلبهار، ۱۴۱۶ ه-. ق؛ ابوالفداء اسماعیل بن کثیر دمشقی، معروف به ابن کثیر (م ۷۷۴ه. ق)، النهایه فی الفتن و الملاحم، تحقیق: محمد احمد عبدالعزیز، ۲ جلد، بیروت، دارالجیل، بی تا؛ ابوالفداء اسماعیل بن کثیر دمشقی، معروف به ابن کثیر، علامات یوم القیامه، چاپ اول: قاهره، مکتبه القرآن، ۱۴۰۸ ه. ق؛ علی بن حسام الدین متقی هندی (م ۹۷۵ ه. ق)، البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، رضوان، ۱۳۹۹ ه. ق؛ سید شریف محمد بن رسول برزنجی (م ۱۱۰۳ ه. ق)، الإشاعه لأشراط الساعه، چاپ چهارم: بیروت، دارالکتاب العلمیه، بی تا.

[۱]: سوره رعد ۱۳، آیه ۳۹.
[۲]: سوره زمر ۳۹، آیه ۴۸.

[۱]: سوره یوسف ۱۲، آیه ۳۵.
[۲]: سوره نساء ۴، آیه ۳۵.
[۳]: سوره آل عمران ۳، آیه ۵.
[۴]: سوره زمر ۳۹، آیه ۴۷.
[۵]: سوره رعد ۱۳، آیه ۱۱.

[۱]: سوره بروج ۸۵، آیه‌های ۲۲ و ۲۱.
[۲]: سوره رعد ۱۳، آیه ۳۹.
[۱]: برای مطالعه بیشتر در زمینه مفهوم و جایگاه «بداء» در آموزه‌های اسلامی ر. ک: الکافی، ج ۱، صص ۱۴۶ – ۱۴۹، باب البداء؛ بحارالأنوار، ج ۴، صص ۹۲ – ۱۳۴، باب البداء و النسخ؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۱، صص ۳۷۵ – ۳۸۲ ذیل آیه ۳۹ سوره رعد؛ سید محسن خرازی، بدایه المعارف الإلهیه، چاپ سیزدهم: قم، مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۲۵ ه-. ق، ج ۱، صص ۱۹۰ – ۲۰۱.

[۱]: برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک: مجتبی الساده، شش ماه پایانی: تقویم حوادث شش ماهه پیش از ظهور، ترجمه: محمود مطهری نیا، چاپ اول: تهران، موعود عصر، ۱۳۸۳، صص ۲۲۴ – ۲۲۹.

[۲]: ر. ک: الإرشاد، صص ۳۵۶ – ۳۶۱؛ سیره معصومان، ج ۶، صص ۳۶۷ – ۴۰۰.
[۳]: ر. ک: تاریخ الغیبه الکبری، ص ۴۴۲.
[۱]: کتاب الغیبه طوسی، ص ۲۶۷؛ کتاب الغیبه (نعمانی)، ص ۲۵۲، ح۹؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص ۶۴۹، ح۱.

[۲]: کتاب الغیبه طوسی، ص ۲۷۰؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۶۵۱.
[۳]: ر. ک: بحارالأنوار، ج ۵۲، صص ۱۸۶ و ۱۸۷؛ منتخب الأثر، ص ۴۵۴.
[۱]: کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۶۵۱، ح ۹.
[۲]: کتاب الغیبه نعمانی، ص ۲۶۷؛ کتاب الغیبه (طوسی)، ص ۲۷۱.
[۳]: کتاب الغیبه طوسی، ص ۲۷۱؛ ر. ک: کتاب الغیبه (نعمانی)، ص ۲۵۲.

[۱]: کمال الدین و تمام النعمه، ص ۶۴۹، ج ۲.
[۲]: کتاب الغیبه نعمانی، ص ۲۵۲.
[۱]: کتاب الغیبه نعمانی، ص ۲۶۲.

[۲]: برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک: تاریخ الغیبه الکبری، صص ۴۴۸ – ۴۷۷.
[۳]: ر. ک: مصطفی صادقی، تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور، چاپ اول: قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵، ص۹۰.

[۱]: کتاب الغیبه نعمانی، ص ۲۵۴؛ کتاب الغیبه (طوسی)، ص ۲۷۴؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۶۵۰.
[۱]: کتاب الغیبه نعمانی، ص ۲۷۱؛ کتاب الغیبه (طوسی)، ص ۲۷۰؛ کمال الدین تمام النعمه، ج ۲، ۶۵۵.

[۲]: کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۶۵۵.
[۳]: إعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۴۲۹.
[۴]: إعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۴۲۷.
[۵]: شیخ علی یزدی حائری، إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب، چاپ دوم: قم، مکتبه الرضی، ۱۴۰۴ ه-. ق، ج ۲، ص ۱۵۹؛ الإرشاد، ص ۳۵۹.
[۱]: ر. ک: کتاب الغیبه نعمانی، ص ۲۸۲. برای مطالعه بیشتر در زمینه نشانه‌های ظهور ر. ک: سید علی بن طاووس، الملاحم و الفتن، ترجمه: محمدجواد نجفی، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، بی تا؛ کامل سلیمان، روزگار رهایی (ترجمه یوم الخلاص)، ترجمه: علی اکبر مهدی پور، چاپ سوم: تهران، آفاق، ۱۳۷۶؛ علی کورانی، عصر ظهور، ترجمه: عباس جلالی، چاپ پنجم: تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵؛ شش ماه پایانی: تقویم حوادث شش ماهه پیش از ظهور؛ محمد خادمی شیرازی، نشانه‌های ظهور او، چاپ اول: قم، مسجد مقدس جمکران، ۱۳۷۸. همچنین برای آشنایی با آثاری که در این زمینه تألیف شده اند ر. ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، «آخرالزمان شناسی در آثار اسلامی»، واحد پژوهش و تحقیق مؤسسه فرهنگی موعود، پیش گویی‌ها و آخرالزمان (مجموعه مقالات)، چاپ سوم: تهران، موعود عصر، ۱۳۸۲.
[معرفت امام زمان علیه السلام و تکلیف منتظران – جلد ۲، صفحه ۲۲]

افکار خود را به اشتراک گذارید