جامعه موعود، الگوي جامعه مطلوب

حكومت جهاني موعود را از دو ديدگاه مي‌توان بررسي كرد.

در ديدگاه نخست، به اين حكومت تنها به عنوان آرماني دوردست نگريسته مي‌شود كه بايد در انتظار تحقق آن بود؛ آرماني كه با وضع موجود ما نسبتي ندارد و در واقعيت‌هاي جاري جامعه هم هيچ اثري نمي گذارد.

در ديدگاه دوم، اين حكومت – با همه ويژگي‌هاي آرماني آن – نه تنها به عنوان غايت آمال بشر و نهايت آرزوي عدالت خواهان، بلكه به عنوان الگوي واقعي براي سامان بخشيدن به وضع موجود و هدفي عيني كه مي‌تواند حركت‌هاي اجتماعي ما را جهت بخشد، قابل مطالعه است. البته تحقق كامل اين آرمان جز به دست باكفايت بنده برگزيده خدا، حضرت وليّ اللّه الأعظم – أرواحنا له الفداء – ميسر نيست.

حضرت آيت اللّه خامنه اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي، در يكي از سخنان خود، با اشاره به ضرورت «اهتمام به مسئله عدالت اجتماعي در كشور» و لزوم مقابله با «طبقه بهره مندان از پول‌هاي حرام» و «مرفهان بي درد» به نكته مهمي اشاره كرد كه توجه به آن مي‌تواند ما را در ترسيم تصويري روشن از ديدگاه دوم ياري دهد. ايشان در سخنان خود، موضوع «عدالت گستري» و «قسط آفريني» را كه در روايات اسلامي از آن به عنوان يكي از شاخصه‌هاي مهم انقلاب مهدوي ياد شده، بررسي كرده است و توجه به اين موضوع را در همه برنامه‌هاي نظام اسلامي ضروري مي‌داند:
نظام اسلامي، نظام عدالت است. شما كه آرزومند و مشتاق ظهور خورشيد مهدويت در آخرالزمان هستيد و الآن حدود هزار و دويست سال است كه ملت اسلام و شيعه در انتظار ظهور مهدي موعود – عجّل اللّه تعالي فرجه الشريف و جعلنا اللّه فداه – است، چه خصوصيتي براي آن بزرگوار ذكر مي‌كنيد؟ «اَلَّذِي يَمْلَأُ اللّهُ بِه الأَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً» نمي گوييد كه «يَمْلَأُ اللّهُ بِه الأَرْضَ دِينا». اين نكته خيلي مهمي است. چرا به اين نكته توجه نمي كنيم؟ اگرچه قسط و عدل متعلق به دين است، اما هزار سال است كه امت اسلامي براي قسط و عدل دعا مي‌كند و اين نظام اسلامي كه به وجودآمده است، اولين كارش اجراي قسط و عدل است. قسط و عدل، واجب ترين كارهاست. ما رفاه را هم براي قسط و عدل مي‌خواهيم. كارهاي گوناگون، مبارزه، جنگ، سازندگي و توسعه را براي قسط و عدل مي‌خواهيم. براي اينكه در جامعه عدالت برقرار شود، همه بتوانند از خيرات جامعه استفاده بكنند و عده اي محروم و مظلوم واقع نشوند. در محيط قسط و عدل است كه انسان‌ها مي‌توانند رشد كنند. به مقامات عالي بشري برسند و كمال انساني خود را به دست بياورند. قسط و عدل، يك مقدمه واجب براي كمال نهايي انسان است. چه طور مي‌شود به اين قضيه بي اعتنايي كرد؟ [۱]
جان كلام رهبر انقلاب در سخنان ياد شده اين است كه به فرهنگ مهدويت و انتظار، با ويژگي‌هايي كه در روايات براي آن شمرده شده است، نبايد به ديده مجموعه معارفي بنگريم كه فقط ترسيم كننده وضعيت آينده جهان است و هيچ نسبتي با وضعيت كنوني مسلمانان ندارد. بايد اين فرهنگ را در تمام عرصه‌هاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي جامعه خود جاري و ساري بدانيم و در پي آن باشيم كه ويژگي‌هاي ياد شده براي جامعه موعود را تا آنجا كه در توان داريم، در جامعه خود اجرا كنيم و اگر اكنون توفيق دست يابي به جامعه موعود را نداريم، دست كم با الگو قرار دادن آن، جامعه مطلوب را بنيان نهيم. امام امت رحمه اللهنيز به اين موضوع اشاره كرده است و مي‌فرمايد: حالا البته اين پر كردن دنيا را از عدالت، اين را ما نمي توانيم بكنيم. اگر مي‌توانستيم مي‌كرديم، اما چون نمي توانيم بكنيم، ايشان بايد بيايند. الان عالم پر از ظلم است. شما يك نقطه هستيد در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانيم جلوي ظلم را بگيريم، بايد بگيريم، تكليفمان است. [۱] الگوپذيري از قيام عدالت گستر مهدي موعود عليه السلام در جامعه اسلامي ما بايد به صورت يك فرهنگ درآيد و همه دست اندركاران نظام اسلامي، خود را موظف به شناخت ويژگي‌هاي دولت كريمه آخرين ذخيره الهي بدانند و بكوشند زندگي فردي و فعاليت اجتماعي خود را بر آن ويژگي‌ها منطبق سازند. در اين صورت، معناي واقعي انتظار فرج تحقق مي‌يابد؛ زيرا ما وقتي مي‌توانيم خود را منتظر واقعي بدانيم كه در عمل به آرمان‌هايي كه تحقق آنها را انتظار مي‌كشيم، پاي بند باشيم.
بنابراين، بايد رواياتي را كه به بيان ويژگي‌هاي يگانه مصلح موعود و ويژگي‌هاي حكومت جهاني آن حضرت پرداخته اند، بررسي كنيم تا سرانجام بتوانيم به الگوي مناسبي از جامعه موعود دست يابيم؛ الگويي كه بتواند حيات اجتماعي ما را در عصر حاضر سامان دهد.
اكنون براي روشن تر شدن موضوع بحث، به برخي از ويژگي‌هايي كه در روايات براي حكومت جهاني آن امام غايب شمرده شده است، اشاره مي‌كنيم:

۱. ساده زيستي كارگزاران حكومت
در اين زمينه، روايتي از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه توجه به مفاد آن در ترسيم تصويري از شيوه زندگي كسي كه در عصر ظهور، حكم ران سراسر جهان خواهد بود، بسيار سودمند است. آن حضرت بنا بر اين روايت، خطاب به يارانش مي‌فرمايد:
ما تَسْتَعْجِلوُنَ بِخُروجِ القائِمِ! فَوَاللّه ِ ما لِباسُهُ إِلاّ الغَليظَ وَ لاطَعامُهُ إِلاّ الجَشَبَ…. [۱]
چه شده است كه براي خروج قائم، شتاب مي‌كنيد؟ به خدا سوگند، او جامه درشت مي‌پوشد و خوراك خشك و ناگوار مي‌خورد…. در روايت ديگري كه مفضّل از امام صادق عليه السلام نقل كرده است، آن حضرت، تصويري جامع از شيوه زندگي حاكمان در عصر حكومت اهل بيت عليهم السلام ترسيم مي‌كند:
كُنتُ عِندَ أَبي¨ عَبدِاللّه ِ عليه السلام بِالطَّوافِ، فَنَظَرَ إِليَّ وَ قالَ لي¨ يا مُفَضَّلُ! ما لِي¨َ أَراكَ مَهمُوما مُتِغَيِّرَ اللَّونِ؟ قالَ: فَقُلتُ لَهُ: جُعِلتُ فِداك! نَظَري إِلي بَني¨العَبّاسِ وَ ما في¨ أَيديهِم مِن هذَا المُلكِ وَ السُّلطانِ وَ الجَبَروتِ، فَلَوكانَ ذلِكَ لَكُم لَكُنّا فيهِ مَعَكُم، فَقالَ: يا مُفَضَّلُ، أَما لَوكانَ ذلِكَ لَميَكُن إِلاّ سِياسَةُ اللَّيلِ وَ سِياحَةُ النَّهارِ، أَكلُ الجَشَبِ وَ لُبسُ الخَشِنِ، شِبهُ أَميرِالمُؤمِنينَ وَ إِلاّ فَالنّارُ. [۲]
سالي در حج، هنگام طواف، خدمت امام جعفر صادق عليه السلام بودم. در طواف، امام نگاهي به من كرد و فرمود: چرا اين گونه اندوهگيني و چرا رنگت تغيير كرده است؟ گفتم: فدايت شوم! بني عباس و حكومتشان را مي‌بينم و اين مال و اين تسلط و اين قدرت و جبروت را. اگر همه در دست شما بود، ما هم با شما در آن سهيم بوديم. امام فرمود: اي مفضل! بدان، اگر حكومت در دست ما بود، جز سياست شب (عبادت، اقامه حدود و حقوق الهي و حراست مردم) و سياحت روز (سير كردن و رسيدگي به مشكلات مردم و جهاد و رفع ستم و…) و خوردن خوراك‌هاي خشن و نامطبوع و پوشيدن جامه‌هاي درشت؛ يعني همان روش اميرمؤمنان چيزي در كار نبود كه اگر [در كار حكومت ديني] جز اين عمل شود، پاداش آن دوزخ خواهد بود.
بنا بر بعضي روايات، حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در زمان امامتشان، از لباس‌هاي لطيف استفاده مي‌كرد و به همين دليل، مورد طعن و انتقاد بعضي مقدس مآب‌ها قرار مي‌گرفت. [۱] با اين حال، در اينجا مي‌فرمايد اگر ما به حكومت برسيم، سهمي جز خوردن خوراك‌هاي ناگوار و پوشيدن جامه‌هاي تن آزار نداريم. اين سخن بيانگر اهميت ويژه زمام داري و حكومت بر مسلمانان و وظيفه خطير كارگزاران حكومت اسلامي است. اين روايت نشان مي‌دهد كه پذيرفتن مسئوليت حكومت مردم، تعهد مضاعفي را بر عهده پذيرنده اين مسئوليت مي‌آورد و او را ناچار مي‌سازد زندگاني خويش را با ضعيف ترين طبقات اجتماع هماهنگ سازد تا دردشان را با تمام وجود، احساس و همت خويش را صرف بهبود آن دردها كند.
توجه به حكايت زير ما را در يافتن رسالت سنگين پيشوايان و كارگزاران جامعه عدل اسلامي، ياري مي‌كند:
روزي يكي از ياران اميرمؤمنان علي عليه السلام عرض كرد: اي امير مؤمنان! از برادرم، عاصم بن زياد به تو شكايت مي‌كنم. فرمود: چرا؟ گفت: جامه‌هاي پشمين به تن كرده و از دنيا روي برگردانده است. امام فرمود: او را نزد من آريد. چون نزد ايشان آمد، بدو گفت: «اي دشمنك خويش! شيطان، سرگشته ات كرده و از راهت به در برده است. بر زن و فرزندانت رحمت نمي آري و چنين مي‌پنداري كه خدا آنچه را پاكيزه است، بر تو روا فرموده است، ولي ناخشنود است كه از آن برداري؟ تو نزد خدا خوارمايه تر از آني كه پنداري! » گفت: اي امير مؤمنان! و تو در اين پوشاك زبر تن آزار باشي و خوراك دشوار خوار؟ حضرت فرمود:
وَيْحَكَ إِنّي¨ لَستُ كَأنتَ، إِنَّ اللّه َ فَرَضَ عَلي أَئِمَّةِ العَدلِ] الحَقِّ] أَنْ يُقَدِّرُوا أَنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النّاسِ كَيلا يَتَبيَّغَ بِالفَقيرِ فَقرُهُ.
واي بر تو! من نه چون تواَم. خدا بر پيشوايان دادگر واجب فرموده است خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا مستمندي، [شخص] تنگ دست را به هيجان نيارد و به طغيان وا ندارد. [۱]

۲. قاطعيت با كارگزاران و مهرورزي با زيردستان
يكي از ويژگي‌هاي مهم حكومت جهاني امام مهدي عليه السلام كه در روايات به آن اشاره شده، سخت گيري و قاطعيت نسبت به كارگزاران حكومت و مجريان امور و برخورد شديد با متخلفان است. در روايتي كه در اين زمينه از امام علي عليه السلام نقل شده است، چنين مي‌خوانيم:
لَيَنزَعَنَّ عَنكُم قُضاةَ السُّوءِ، وَ لَيَقْبِضَنَّ عَنكُم المُراضِينَ، وَ لَيَعزِلَنَّ عَنكُم أُمَراءَ الجَورِ، وَ لَيُطَهِّرنَّ الأَرضَ مِن كُلِّ غاشٍ…. [۲]
… امام مهدي عليه السلام، قاضيان زشت كار را كنار مي‌گذارد و دست مفسدان را از سرتان كوتاه مي‌كند و حكم رانان ستم پيشه را بركنار مي‌كند و زمين را از هر نادرست و خايني پاك مي‌سازد. در روايت ديگري، قاطعيت و سازش ناپذيري حضرت وليّ عصر عليه السلام در مقابل كارگزاران ناشايست و مهرباني آن حضرت با بيچارگان و مستمندان چنين توصيف شده است:
اَلمَهديُّ سَمْحٌ بِالمالِ، شَديدٌ عَلَي العُمّالِ، رَحيمٌ بِالمَساكينَ. [۳]
مهدي عليه السلام، بخشنده است. او با كارگزاران و مأموران دولت خويش بسيار سخت گير و با ناتوانان و مستمندان بسيار دل رحم و مهربان است.
شدت و قاطعيت در مقابل كارگزاران حكومت و مهرورزي با ناتوانان و زيردستان از ويژگي‌هاي مهمي هستند كه حاكم اسلامي بايد بدان‌ها آراسته باشد. امام صادق عليه السلام در نامه اي خطاب به نجاشي، يكي از ياران خود كه به سمت استانداري اهواز منصوب شده بود، رستگاري و نجات او را در گرو داشتن اين ويژگي‌ها دانسته و مي‌فرمود:
وَ اعلَمْ أَنَّ خَلاصَكَ وَ نَجاتَكَ في¨ حَقنِ الدِّماءِ وَ كَفِّ الأَذيَ عَن أَولياءِ اللّه ِ وَ الرِّفقِ بِالرَّعيّةِ وَ التَّأني¨ِّ وَ حُسنِ المُعاشَرَةِ مَعَ لِينٍ في¨ غَيرِ ضَعفٍ وَ شِدَّةٍ في¨ غَيرِ عُنفٍ. [۱]
بدان كه نجات و رستگاري تو در گرو چند چيز است: جلوگيري از ريختن خون [بي گناهان]، خودداري از آزار دوستان خدا، مدارا و ملاطفت با زيردستان و حسن سلوك همراه با مهرباني و رأفتي كه برخاسته از ناتواني و شدت و قاطعيتي كه برخاسته از زورگويي نباشد.
امام علي عليه السلام نيز به يكي از فرمانداران خود چنين سفارش مي‌كند:
وَ اخلِطِ الشِّدَّةَ بِضِغْثٍ مِنَ اللِّينِ، وَ ارفُقْ ما كانَ الرِّفقُ أَرفَقَ وَ اعتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِينَ لايُغِني¨ عَنكَ إِلاَّ الشِّدَّةُ…. [۲]
شدت و قاطعيت را با قدري نرمي و ملاطفت بياميز و هر زمان كه مهرباني و مدارا كردن شايسته تر است، مدارا كن و آنجا كه چاره اي جز شدت و قاطعيت نداري، شدت و قاطعيت پيشه كن.

۳. تأمين رفاه اقتصادي مردم
در زمان حكومت امام مهدي عليه السلام، رفاه و آسايش در تمام بخش‌ها و زواياي زندگي بشر فراگير مي‌شود و انسان‌ها آسوده خاطر از مشكلات روزانه گذران زندگي مي‌توانند به سازندگي معنوي خود بپردازند. روايت‌هاي بسياري در اين زمينه نقل شده است كه در اينجا به ذكر روايتي از امام علي عليه السلامبسنده مي‌كنيم:
… وَ اعلَموُا أَنَّكُم إِنِ اتَّبعَتُم طالِعَ المَشرِقِ سَلَكَ بِكُم مِنهاجَ الرَّسولِ… وَ كَفَيتُم مَؤونَةَ الطَّلَبِ وَ التَّعَسُّفِ، وَ نَبَذتُمُ الثِّقلَ الفادِحَ عَنِ الأَعناقِ. [۱]
… بدانيد اگر شما از كسي كه مشرق برمي خيزد (امام مهدي عليه السلام)، پيروي كنيد، شما را به آيين پيامبر درآورد… تا از رنج طلب و ستم [در راه دست يابي به امور زندگي ]آسوده شويد و بار سنگين [زندگي] را از شانه هاتان بر زمين نهيد….
در اين روايت، پيروي از امام عادل و درآمدن به آيين پيامبر، مقدمه اي براي رسيدن به وضع مطلوب اقتصادي، آسودگي از رنج طلب و رهايي از بار سنگين زندگي بيان شده است. نكته ظريفي كه از اين موضوع به دست مي‌آيد، اين است كه تأمين رفاه اقتصادي و سامان بخشيدن به وضعيت معيشتي مردم يك جامعه، نه تنها با اهداف الهي و ارزش‌هاي معنوي آن جامعه منافات ندارد، بلكه تحقق اين اهداف، زمينه و بستر مناسبي براي رسيدن به رشد و توسعه اقتصادي و تأمين رفاه و آسايش عمومي مردم جامعه است.
نكته ياد شده را در كلام ديگري از اميرمؤمنان علي عليه السلام مي‌توان ديد، آنجا كه مي‌فرمايد:
أَما وَ الَّذي فَلَقَ الحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ، لَوِ اقتَبَستُم العِلمَ مِن مَعدِنِهِ، وَ ادَّخَرْتُمُ الخَيرَ مِن مَوضِعِهِ، وَ أَخَذتُمُ الطَّريقَ مِن وَضَحِهِ، وَ سَلَكْتُم مِنَ الحَقِّ نَهجَهُ، لَنَهَجَتْ بِكُمُ السُّبُلُ وَ بَدَتْ لَكُمُ الأَعلامُ، وَ أَضاءَ لَكُم الإِسلامُ، وَ أَكَلتُم رَغَدَا، وَ ما عالَ فيكُم عائِلٌ وَ ظُلِمَ مِنكُم مُسلِمٌ وَ لامُعاهِدٌ. [۲]
سوگند به خدايي كه دانه را [در دل خاك] بشكافت و آدميان را آفريد، اگر علم را از معدن آن اقتباس كرده بوديد و خير را از جايگاه آن خواسته بوديد و از ميان راه به رفتن پرداخته بوديد و راه حق را از طريق روشن آن پيموده بوديد، راه‌هاي شما هموار مي‌گشت و نشانه‌هاي هدايتگر پديد مي‌آمد و فروغ اسلام، شما را فرا مي‌گرفت و به فراواني غذا مي‌خورديد و ديگر هيچ عايله مندي بي هزينه نمي ماند و بر هيچ مسلمان و غيرمسلماني ستم نمي رفت.

۴. گسترش عدالت و مساوات
يكي از مهم ترين ويژگي‌هاي حكومت حضرت مهدي عليه السلام، گسترش عدالت در همه شئون زندگي بشر است. بر اساس حديث مشهوري كه به حد تواتر از شيعه و اهل سنّت نقل شده است، آن حضرت، «… زمين را از عدل و داد لبريز مي‌كند، چنان كه [پيش از آن] از ستم و بيداد لبريز شده بود». [۱]
عدالت مهدوي چنان فراگير و گسترده است كه حتي به درون خانه‌ها نيز نفوذ مي‌كند و روابط خصوصي افراد خانواده را تحت تأثير قرار مي‌دهد؛ كاري كه از عهده هيچ نظام حقوقي برنمي آيد. امام صادق عليه السلامدر اين باره مي‌فرمايد:
… وَ أَما وَ اللّه ِ لَيُدْخِلَنَّ (القائِمُ) عَلَيهِم عَدلَهُ جَوفَ بُيوتِهِم كَما يَدخُلُ الحَرُّ والقَرُّ. [۲]
به خدا سوگند، [قائم ما] عدالتش را تا آخرين زواياي خانه‌هاي مردم وارد مي‌كند، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه‌ها مي‌شود. در روايت ديگري از امام باقر عليه السلام، شمول دامنه عدالت آن حضرت چنين بيان شده است:
… إِذا قامَ قائِمُنَا فَإِنَّهُ يَقسِمُ بِالسَّوِيَّةِ، وَ يَعدِلُ فِي¨ خَلقِ الرَّحمنِ، البَرَّ مِنهُم وَ الفاجِرَ…. [۳]
… هنگامي كه قائم ما به پا خيزد [اموال را] برابر تقسيم مي‌كند و ميان [همه] مردم، نيكوكار و بدكار، به عدالت رفتار مي‌كند….

امام خميني رحمه الله در بيان مفهوم واقعي عدالتي كه به دست تواناي امام مهدي عليه السلامتحقق مي‌يابد و سراسر زمين را فرا مي‌گيرد، مي‌فرمايد:
قضيه غيبت حضرت صاحب، قضيه مهمي است كه به ما مسائلي مي‌فهماند، من جمله اينكه براي يك همچو كار بزرگي كه در تمام دنيا عدالت به معناي واقعي اجرا بشود، در تمام بشر نبوده كسي الاّ مهدي موعود عليه السلام كه خداي تبارك و تعالي او را ذخيره كرده است براي بشر. هر يك از انبيا كه آمدند، براي اجراي عدالت آمدند و مقصدشان هم اين بود كه اجراي عدالت را در همه عالم بكنند، لكن موفق نشدند. حتي رسول ختمي مرتبت صلي الله عليه و آلهكه براي اصلاح بشر آمده بود و براي اجراي عدالت آمده بود و براي تربيت بشر آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند به اين معنا… وقتي كه ايشان ظهور كنند – ان شاءاللّه خداوند تعجيل كند در ظهور او – تمام بشر را از انحطاط بيرون مي‌آورد، تمام كجي‌ها را راست مي‌كند. «يَمْلَأُ الأَرضَ عَدلاً بَعدَ ما مُلِئَتْ جَورا. » همچو نيست كه اين عدالت همان كه ماها از آن مي‌فهميم، كه نه يك حكومت عادلي باشد كه ديگر جور نكند آن، اين هست اما خير، بالاتر از اين معناست معني «يَمْلَأُ الأَرضَ عَدْلاً بَعَد ما مُلِئَتْ جَوْرا». الان زمين – و بعد از اين، از اين هم بدتر شايد بشود – پر از جور است. تمام نفوسي كه هستند انحرافات در آنها هست، حتي نفوس اشخاص كامل هم در آن انحرافاتي هست ولو خودش نداند. در اخلاق ها، انحراف هست؛ در عقايد، انحراف هست؛ در اعمال، انحراف هست و در كارهايي هم كه بشر مي‌كند، انحرافاتي معلوم است و ايشان
مأمورند براي اينكه تمام اين كجي‌ها را مستقيم كنند و تمام اين انحرافات را برگردانند به اعتدال كه واقعا صدق بكند: «يَمْلَأُ الأَرضَ عَدْلاً بَعدَ ما مُلِئَتْ جَورا». [۱]
———-
[۱]: روزنامه جمهورى اسلامى، پنج شنبه ۲۶/۴/۱۳۷۶.
[۱]: صحيفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۸.

[۱]: بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۵۴، ح ۱۱۵.
[۲]: همان، ص ۳۵۹، ح ۱۲۷.

[۱]: ر. ك: سيره معصومان، ج ۶، ص ۵۱.
[۱]: نهج البلاغه، ترجمه: سيد جعفر شهيدى، كلام ۲۰۹، صص ۲۴۱ و ۲۴۲؛ نهج البلاغه، ترجمه و شرح: سيد على نقى فيض الاسلام، بى جا، بى نا، بى تا، كلام ۲۰۰، صص ۲۰۰ و ۲۰۱.

[۲]: بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۱۲۰، ح ۲۳.
[۳]: نجم الدين جعفر بن محمد عسكرى، المهدى الموعود المنتظر عند علماء السنة و الإماميه، چاپ اول: تهران، مؤسسة الامام المهدى عليه السلام، ۱۳۶۰، ج ۱، ص ۲۷۷.
[۱]: بحار الأنوار، ج ۷۷، ص ۱۹۲.

[۲]: نهج البلاغه، ترجمه: سيد جعفر شهيدى، ص ۳۲۰، نامه ۴۶.
[۱]: بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۱۲۳، ح ۲۴.
[۲]: الكافى، ج ۸، ص ۳۲.

[۱]: ر. ك: كمال الدين و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۵۷، ح ۱.
[۲]: بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۶۲، ح ۱۳۱.
[۳]: همان، ج ۵۱، ص ۲۹، ح۲.

[۱]: صحيفه نور، ج ۱۲، صص ۲۰۷ – ۲۰۹.
[معرفت امام زمان علیه السلام و تکلیف منتظران – جلد ۱، صفحه ۳۸۰]

افکار خود را به اشتراک گذارید