نقش سازنده انتظار

اشاره
انتظار منجي موعود از يك سو، عاملي براي پايداري و شكيبايي در برابر سختي‌ها و مشكلات عصر غيبت و از سوي ديگر، عاملي براي پويايي، تحرك و آماده باش هميشگي شيعيان است. بر اساس آموزه‌هاي ائمه معصومين عليهم السلام، منتظر بايد هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگي خود را چنان سامان دهد كه هر زمان، اراده خدا به ظهور تعلق گرفت، بتواند با سربلندي در پيش گاه حجت خدا حاضر شود. با توجه به اين نگرش، انتظار در تكامل فرد و جامعه نقشي سازنده دارد و در صورت شناخت دقيق و درست آن مي‌تواند مبناي نظري مستحكمي براي تحول مادي و معنوي جامعه اسلامي باشد.
براي روشن تر شدن نقش سازنده انتظار در فرد و جامعه، از دو زاويه به
تحليل اين موضوع مي‌پردازيم:

الف) از زاويه مفهوم انتظار
براي درك درست نقش سازنده انتظار و اميد به آينده در فرد و جامعه لازم است اركان و پايه‌هاي اساسي آن را بررسي كنيم. هر كس با مراجعه به خود و بررسي مصداق‌هاي مختلف انتظار درمي يابد كه اين مفهوم سه پايه اساسي دارد:
۱. ناخشنودي از وضع موجود يا قانع نبودن به آن؛
۲. اميد و باور داشتن به آينده مطلوب؛
۳. تلاش براي تحقق آينده مطلوب.
بدون ترديد، انتظار، چه در معناي عام و چه در معناي خاص آن زماني فعليت مي‌يابد كه سه ركن ياد شده محقق شود. كسي كه نسبت به وضع موجود خود و شرايطي كه در آن به سر مي‌برد، هيچ احساس ناخوشايندي ندارد، يا آينده روشني پيش روي خود نمي بيند و نسبت به امكان تغيير شرايط موجود، باور درستي ندارد، يا در راه تحقق آينده اي كه آن را مطلوب مي‌داند و رسيدن به هدفي كه چشم انتظار رسيدن آن است، هيچ تلاشي نمي كند، هرگز نمي تواند در شمار منتظران باشد.
حال اگر بخواهيم با توجه به سه ركن اساسي انتظار، به تحليل مفهومي انتظار ظهور امام مهدي عليه السلام بپردازيم و مشخص كنيم چه زماني مي‌توان فردي را واقعا منتظر ظهور دانست، بايد به سه نكته اساسي اشاره كنيم:
۱. آگاهي نسبت به شرايط موجود و معرفت نسبت به شرايط عصر موعود؛
۲. باور به تحقق وعده الهي در مورد آينده جهان و حاكميت نهايي دين خدا بر سراسر زمين؛
۳. حركت و تلاش در راه زمينه سازي يا تحقق جامعه موعود.
نخستين شرط انتظار اين است كه انسان به آن حد از آگاهي و شناخت برسد كه بفهمد وضع موجود جهان و مناسبات حاكم بر آن خشنود كننده نيست و شرايطي كه در آن زندگي مي‌كند، با عظمت وجودي انسان و شأن او تناسبي ندارد. اين شناخت تنها در صورتي به دست مي‌آيد كه آدمي ابتدا شرايط موجود جامعه خود و شرايط جامعه موعود را به درستي بشناسد و آن گاه به مقايسه آنها بپردازد و به داوري بنشيند كه واقعا كدام يك از اين شرايط، شايسته مقام انسان به عنوان اشرف مخلوقات است. شرط دوم، باور به سعادتمند شدن جهان و رستگاري بشر در پايان تاريخ است. باور به اين حقيقت كه سرانجام جهان طعم خوش حقيقت، عدالت و معنويت را خواهد چشيد و ريشه هر چه دروغ، ستم، فساد و تباهي است، از زمين كنده خواهد شد.
بي ترديد، تحقق شرايط يادشده مستلزم تلاش فراگير فردي و اجتماعي در حوزه‌هاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و نظامي است. تلاشي كه اگر محقق شود، فرد و جامعه، مصداق رواياتي خواهند شد كه در آنها منتظران ظهور را با ياوران امام مهدي عليه السلام و حاضران در صحنه‌هاي نبرد عصر ظهور مقايسه كرده و ثواب و شأن و مرتبه آنها را يك سان دانسته اند.
كلام را با ذكر روايتي از امام صادق عليه السلام به پايان مي‌بريم؛ روايتي كه با تأمل در آن مي‌توان همه بايسته‌هاي انتظار فرج را دريافت:
إِنَّ لَنا دَولَةً يَجِييءُ اللّه ُ بِها إِذا شاءَ. ثُمَّ قالَ: مَن سَرَّهُ أَن يَكُونَ مِن أَصحابِ القائِمِ فَليَنتَظِرْ وَلْيَعمَلْ بِالوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الأَخلاقِ، وَ هُوَ مُنتَظِرٌ، فَإِن ماتَ وَ قامَ القائِمُ بَعدَهُ كانَ لَهُ مِنَ الأَجرِ مِثلُ أَجرِ مَن أَدرَكَهُ، فَجِدُّوا وَانتَظِرُوا، هَنِيئا لَكُم أَيَّتُهَا العِصابَةُ المَرحُومَةُ. [۱]
براي ما دولتي است كه خداوند هر زمان بخواهد، آن را محقق مي‌سازد. آن گاه [امام ]فرمود: هر كس دوست دارد از ياران حضرت قائم، باشد، بايد منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكاري و اخلاق نيكو رفتار كند، در حالي كه منتظر است، پس چنانچه بميرد و پس از مردنش، قائم به پا خيزد، پاداش او همچون پاداش كسي خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است. پس كوشش كنيد و در انتظار بمانيد. گوارا باد بر شما [اين پاداش] اي گروه مشمول رحمت خداوند!

ب) از زاويه متعلَّق انتظار
آنچه درباره نقش سازنده انتظار گفته شد، تنها زماني مفهوم خود را به درستي بازمي يابد كه بدانيم در مذهب شيعه، «منجي موعود»، تنها به عنوان انسان برتري كه در آخرالزمان، زمين را از عدالت پر مي‌سازد و انسان‌هاي دربند را رهايي مي‌بخشد، مطرح نيست، بلكه او تداوم بخش رسالت پيامبران، وارث اولياي الهي و در يك كلام، «حجت خدا» بر روي زمين است، حجتي كه زنده، شاهد و ناظر بر كردار آدميان است. بنابراين، نقش او در زندگي فردي و اجتماعي انسان‌ها تنها به آخرالزمان و زمان ظهور منحصر نمي شود و وجود او در لحظه لحظه زندگي ساكنان زمين نقش دارد.
به اعتقاد شيعه، حجت خداوند بر روي زمين از يك طرف، دليل و راهنماي آشكار مردم به سوي صراط مستقيم و از طرف ديگر، ملاك و معياري است كه انسان‌ها مي‌توانند با رجوع به او، ميزان هماهنگي خود را با دين خدا بسنجند.
با توجه به اين مفهوم، آن كس كه در انتظار ظهور حجت است، خود را مكلف مي‌كند تا همه مناسبات فردي و جمعي اش بازتاب دهنده انتظارش باشد؛ زيرا در غير اين صورت، انتظار، مفهوم خود را از دست مي‌دهد و به
لقلقه زبان تبديل مي‌شود. منتظر نمي داند حجت خدا كدامين روز مي‌آيد، ولي مي‌داند بايد چنان زندگي كند كه هر زماني ايشان ظهور كرد، اعمال و شيوه زندگي اش را بپذيرد.
به بيان ديگر، تنها كساني در زمان «ظهور» سربلندند كه در زمان «غيبت»، براي تأمين رضايت مولايشان تلاش كرده باشند. اين معنا را به صراحت مي‌توان از قرآن و روايات استفاده كرد. در يكي از آيات قرآن كريم آمده است:
يَوْمَ يَأتي¨ بعضُ آياتِ رَبِّكَ لايَنْفَعُ نَفْسا إيمانُها لَمْ تَكُنْ امَنَتْ مِنْ قَبْلُ أوْ كَسَبَتْ في¨ إيمانِها خَيْرا قُلِ انْتَظِرُوا إِنّا مُنْتَظِرُونَ. [۱]
روزي كه برخي نشانه‌هاي خدا آشكار شود، ايمان كسي كه پيش از آن ايمان نياورده يا هنگام ايمان، كار نيكي انجام نداده است، براي او سودي نخواهد داشت. بگو چشم به راه باشيد. ما نيز چشم به راهيم.
ذيل اين آيه، روايات متعددي از شيعه و اهل سنّت نقل شده كه در آنها عبارت «روزي كه برخي نشانه‌هاي خدا آشكار شود»، به زمان ظهور حضرت مهدي عليه السلام تفسير شده است. [۲]
از جمله در روايتي كه از امام صادق عليه السلام در تفسير اين آيه وارد شده، چنين آمده است:
ألآياتُ هُمُ الأَئِمَّةُ، وَالآيَةُ الْمُنْتَظَرَةُ هُوَ الْقائِمُ عليه السلام فَيَوْمَئِذٍ لايَنْفَعُ نَفْسا إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبلِ قيامِهِ بِالسَّيْفِ وَ إِنْ آمَنَتْ بِمَنْ تَقَدَّمَهُ مِن آبائِهِ عليهم السلام. [۳]
مراد از نشانه‌ها امامان هستند و آن نشانه اي كه انتظار كشيده مي‌شود، قائم – درود خدا بر او باد – است. در آن زمان، ايمان كسي كه پيش از قيام آن حضرت با شمشير، ايمان نياورده است، براي او سودي نخواهد داشت، اگرچه به پدران آن حضرت كه پيش از او بودند، ايمان آورده باشد.
امام صادق عليه السلام در روايت ديگري، آيه ياد شده را چنين تفسير مي‌كند:
يَعْنِي¨ خُرُوجُ القائِمِ الْمُنْتَظَرِ مِنّا ثُمَّ قالَ عليه السلام يا أبابَصيرِ طُوبي لِشيعَةِ قائِمِنا الْمُنْتَظِرينَ لِظُهُورِهِ في¨ غَيْبَتِهِ وَ الْمُطيعينَ لَهُ في¨ ظُهُورِهِ، أُولئِكَ أوْلياءُ اللّه ِ الَّذينَ لاخَوفٌ عَلَيْهِم وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ. [۱]
[مراد از آن روز]، زمان خروج قائم ماست كه انتظارش كشيده مي‌شود. آن گاه فرمود: اي ابابصير! خوشا به حال پيروان قائم ما كه در زمان غيبت او چشم به راه ظهور اويند و در زمان ظهورش، او را پيروي مي‌كنند. آنها دوستان خدا هستند كه نه بيمناك مي‌شوند و نه اندوهگين مي‌گردند.
در زيارت آل ياسين نيز كه از ناحيه مقدسه امام عصر عليه السلام نقل شده، با اشاره به اين آيه، خطاب به ائمه معصومين عليهم السلام آمده است:
… و أنَّ رَجْعَتَكُمْ حَقٌّ لارَيْبَ فيها، يَوْمَ لايَنْفَعُ نَفسا ايمانُها لَمْ تَكُنْ امَنَتْ مِنْ قَبْلُ أوْ كَسَبَتْ في¨ ايمانِها خَيرا. [۲]
رجعت شما [امامان] حق است و هيچ ترديدي در آن نيست. روزي كه ايمان كسي كه پيش از آن ايمان نياورده يا هنگام ايمان كار نيكي انجام نداده است، براي او سودي نخواهد داشت.
با توجه به اين نكته كه «رجعت» از رويدادهاي مقارن با عصر ظهور امام مهدي عليه السلام است، به روشني مي‌توان نتيجه گرفت كه آيه ياد شده نيز در زمان ظهور تحقق مي‌يابد. [۱]
نكته اي كه از آيه و روايات ياد شده استفاده مي‌شود، اين است كه هر كس بايد تا پيش از آشكار شدن حجت خداوند چنان زندگي كند و خود و جامعه اش را چنان بسازد كه بتواند هنگام ظهور، در پيش گاه آن حضرت پاسخ گو باشد؛ زيرا در آن روز، ديگر توبه و پشيماني سودي ندارد.
در روايتي كه پيش از اين از حضرت صاحب الامر عليه السلام نقل كرديم، ديديم كه آن حضرت همه شيعيان را دعوت مي‌كند در زمان غيبت، آنچه را موجب دوستي و محبت ايشان مي‌شود، پيشه خود سازند و از هر آنچه موجب خشم و ناخشنودي ايشان مي‌شود، دوري گزينند؛ زيرا امر فرج يك باره و ناگهاني فرا مي‌رسد. در آن زمان نيز توبه و بازگشت براي كسي سودي ندارد و پشيماني از گناه، كسي را از كيفر ايشان نجات نمي بخشد.
با توجه به آنچه گفته شد، درمي يابيم كه انتظار «حجت»، انتظاري است زنده و پويا كه در لحظه لحظه زندگي آدمي جاري مي‌شود و زندگي فردي و اجتماعي او را متحول مي‌سازد. به بيان ديگر، انتظار «حجت» تنها به زمان «آينده» مربوط نمي شود، بلكه زمان «حال» را هم دربرمي گيرد و مي‌تواند منشأ تحولي اساسي در زندگي منتظر باشد.
———-
[۱]: كتاب الغيبة نعمانى، ص ۲۰۰، ح ۱۶؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.

[۱]: سوره انعام ۶، آيه ۱۵۸.
[۲]: ر. ك: البرهان في تفسير القرآن، ج ۳، صص ۱۲۱ – ۱۲۳؛ معجم أحاديث الإمام المهدى عليه السلام، ج ۵، ۱۰۹۱۰۰.

[۳]: كمال الدين و تمام النعمة، ج ۱، مقدمه مصنف، ص ۱۸.
[۱]: همان، ج ۲، باب ۳۳، ص ۳۵۷، ح ۵۴.
[۲]: بحار الأنوار، ج ۹۹، ص ۸۲، ح ۱؛ مفاتيح الجنان.

[۱]: براى مطالعه بيشتر در زمينه موضوع رجعت ر. ك: همين كتاب، صص ۵۵۸-۵۹۸.
[معرفت امام زمان علیه السلام و تکلیف منتظران – جلد ۱، صفحه ۳۱۷]

افکار خود را به اشتراک گذارید