عدالت مهدوی (عدالت در حکومت امام زمان)

با بررسی اجمالی روایاتی که شیعه و اهل سنّت در زمینه بشارت به ظهور مهدی علیه السلام نقل کرده اند، روشن می‌شود که در این روایات، به برپا داشتن قسط و عدل و نابود کردن ستم و جور از سوی آن حضرت بیش از هر چیز دیگر توجه شده است. بر اساس بررسی مؤلف کتاب منتخب الأثر در منابع و مصادر شیعه و اهل سنّت، بیش از ۱۵۰ حدیث بر این نکته دلالت دارد که امام مهدی علیه السلام زمین را پس از آنکه از ستم پر شده است، از عدل و داد آکنده می‌سازد. [۱] از آن جمله پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید:
أُبَشِّرُکُمّ بِالمَهدِیِ یُبْعَثُ فِی أُمَّتی عَلَی اختِلافٍ مِنَ النّاسِ وَ زَلازِلَ فَیَمْلَأُ الأَرضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْرا وَ ظُلْما. [۲]
شما را به مهدی بشارت می‌دهم. او در زمانی که مردم گرفتار اختلاف، درگیری و آشوب‌ها هستند، در امت من برانگیخته می‌شود و جهان را از عدالت و برابری پر می‌سازد، همچنان که از ستم پر شده بود.
از امام محمدباقر علیه السلام نیز نقل شده است:
حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أبِیهِ عَنْ آبائهِ قالَ: قالَ رسوُلُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله: إِنَّ الأَئِمَّهَ بَعدِی اثناعَشَرَ عَدَدَ نُقَباءِ بَنِی إسرائیلَ تِسعَهٌ مِنْ صُلبِ الحُسَینِ علیه السلام و التاسِعُ قائْمُهُم یَخْرُجُ فی آخِرِالزَّمانِ فَیَمْلَأُها عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلماً وَ جَوْرا. [۱]
پدرم از پدرش و او از پدرانش برای من نقل کردند که رسول خدا – درود و سلام خدا بر او باد – فرمود: امامان پس از من دوازده نفرند به تعداد نقبای بنی اسرائیل. نه نفر از آنها از نسل حسین – درود خدا بر او باد – هستند و نهمین آنها قائم ایشان است. او در آخرالزمان به پا می‌خیزد و زمین را از عدل پر می‌سازد، پس از آنکه از ستم و بی عدالتی پر شده بود.
توجه ویژه روایات به موضوع عدالت گستری امام مهدی علیه السلام و فراوانی روایاتی که در این زمینه وارد شده است، همه بر نقش محوری این موضوع در قیام و انقلاب جهانی آن حضرت و جایگاه خاص آن در حکومت مهدوی دلالت دارند. ازاین رو، لازم است در پژوهش‌ها و بررسی‌هایی که در زمینه انقلاب و حکومت امام مهدی علیه السلام صورت می‌گیرد، به این موضوع بیش از پیش توجه شود و ابعاد مختلف عدالت گستری و ستم ستیزی آن حضرت تبیین گردد.
عدالت مهدوی را از دو زاویه می‌توان بررسی کرد: یکی، از نظر ارکان و پایه‌های این عدالت و دیگری، از نظر گستره و عمق این عدالت. اگر چه بحث جامع و کامل از هر یک از زوایای یاد شده، مجال وسیعی می‌طلبد، ولی اکنون تلاش خواهیم کرد در حد توان، به اجمال هر یک از این دو جنبه را بررسی کنیم.

۱. ارکان عدالت مهدوی
برپایی عدالت در هر جامعه ای نیازمند ارکان و پایه‌های متعددی است و نبود هر یک از این ارکان موجب ناپایداری عدالت در آن جامعه می‌شود. مهم ترین ارکان عدالت عبارتند از:

الف) حاکم عادل
بدون شک، آن گاه می‌توان از جامعه و حکومتی، انتظار حرکت به سوی عدالت را داشت که امام و حاکم آن جامعه، خود، در مسیر عدالت باشد و در زندگی فردی و اجتماعی، عدالت را پیشه سازد. ازاین رو، می‌بینیم در نظام حکومتی که شیعه ترسیم می‌کند، وجود امام عادل از مهم ترین شرایط است و بدون وجود این امام، حکومت از مشروعیت برخوردار نیست.
از نظر شیعه، برقراری نظام حکومتی که همه روابط حاکم بر آن مبتنی بر عدالت کامل باشد، جز به دست آخرین امام معصوم و خاتم حجت‌های الهی، حضرت مهدی علیه السلام امکان پذیر نیست. از همین روست که در روایات، از دولت آن حضرت به عنوان آخرین دولت یاد شده است؛ یعنی دولتی که پس از پشت سر گذاشتن همه تجربه‌های بشری و نومیدی از همه الگوهای حکومتی خودساخته، مستقر می‌شود. امام باقر علیه السلام در این زمینه می‌فرماید:
دَوْلَتُنا آخِرُ الدُّوَلِ، و لَمْ یَبْقَ أَهْلُ بَیْتٍ لَهُمْ دَوْلَهٌ إلاّ مَلَکُوا قَبْلَنْا، لِئَلاَّ یَقُولُوا إذَا رَأَوْا سِیرَتَنا: إِذَا مَلَکْنا سِرْنا مِثْلَ سِیَرهِ هؤُلاءِ، وَ هُوَ قَوْلُ اللّه ِ عَزَّ وَ جلَّ: «وَ العاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ [۱] ». [۲]
دولت ما آخرین دولت هاست. هیچ خاندان صاحب دولتی نمی ماند مگر اینکه پیش از [دولت] ما به حاکمیت می‌رسند تا زمانی که سیره [حکومتی] ما را می‌بینند، نگویند: «اگر ما هم به حاکمیت می‌رسیدیم، همین گونه رفتار می‌کردیم» و این سخن خداوند، صاحب عزت و جلال است که: «سرانجام نیک از آن پرهیزکاران است».
این سخن به این معنا نیست که هرگونه تلاش برای برقراری عدالت در دوران غیبت، بی فایده است یا اساسا نباید در این دوران، حرکتی را برای استقرار نظام عادلانه، حتی در سطحی محدود انجام داد، بلکه معنای این سخن آن است که تا پیش از ظهور امام مهدی علیه السلام، هیچ حکومتی نمی تواند ادعا کند توان برقراری نظام عادلانه کامل را دارد، چنان که امام خمینی رحمه الله فرمود:
البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمی توانیم بکنیم. اگر می‌توانستیم، می‌کردیم، اما چون نمی توانیم بکنیم، ایشان باید بیایند… اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم. کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت. [۱] بنا بر آنچه گفته شد، نخستین شرط برقراری یک نظام عادلانه کامل، وجود امام معصوم عادل است. پیشوا و رهبر مسلمانان باید در بالاترین مرتبه پرهیزکاری و به دور از هرگونه شایبه ستم باشد، چنان که امام علی علیه السلام می‌فرماید:
إِنّ اللّهَ تَعالی فَرَضَ عَلی أَئمَّهِ العَدْلِ أنْ یُقَدِّرُوا أنْفُسَهُمْ بِضَعَفَهِ النّاسِ کَیْلا یَتَبَیَّغَ بِالفَقیرِ فَقْرُهُ. [۲]
خداوند بر پیشوایان دادگر واجب فرموده است که خود را در معیشت با مردم تنگ دست برابر دارند تا بینوا را رنج بینوایی به ستوه نیاورد.
امام مهدی علیه السلام به عنوان رهبر معصومی که عدالت را در سراسر جهان تحقق خواهد بخشید، خود، در بالاترین درجه عدالت قرار دارد و روش و منش او کاملاً بر عدالت منطبق است. توجه به مفاد بیعتی که امام در آغاز قیام خود از یارانش می‌گیرد، ما را به عمق سیره و روش مبتنی بر عدالت آن حضرت رهنمون می‌سازد:
… با او بیعت می‌کنند که هرگز دزدی نکنند؛ زنا نکنند؛ مسلمانی را دشنام ندهند؛ خون کسی را به ناحق نریزند؛ به آبروی کسی آسیب نزنند؛ به خانه کسی هجوم نبرند؛ کسی را به ناحق نزنند؛ طلا، نقره، گندم و جو ذخیره نکنند؛ مال یتیم را نخورند؛ در مورد چیزی که یقین ندارند، گواهی ندهند؛ مسجدی را خراب نکنند؛ مشروب نخورند؛ حریر و خز نپوشند؛ در برابر سیم و زر، سر فرود نیاورند؛ راه را بر کسی نبندند؛ راه را ناامن نکنند؛ گرد هم جنس گرایی نگردند؛ خوراکی را از گندم و جو انبار نکنند؛ به کم قناعت کنند؛ طرفدار پاکی باشند؛ از پلیدی گریزان باشند؛ به نیکی فرمان دهند؛ از زشتی‌ها باز دارند؛ جامه‌های خشن بپوشند؛ خاک را متکای خود سازند؛ در راه خدا، حق جهاد را ادا کنند و…. او نیز در حق خود تعهد می‌کند که: از راه آنها برود؛ جامه ای مثل آنها بپوشد؛ مرکبی همانند مرکب آنها سوار شود؛ آنچنان که آنها می‌خواهند، باشد؛ به کم، راضی و قانع شود؛ زمین را به یاری خدا پر از عدالت کند، آنچنان که پر از ستم شده است؛ خدا را آنچنان که شایسته است، بپرستد؛ برای خود، دربان و نگهبان اختیار نکند و…. [۱]
چنان که ملاحظه می‌شود، امام مهدی علیه السلام در این پیمان نامه، نه تنها از یارانش می‌خواهد از هرگونه آلودگی و پلیدی به دور باشند، بلکه خود نیز متعهد می‌شود از همه آنچه یارانش را از آنها منع کرده است، دوری گزیند و در زندگی خود همان راه و روشی را پیش گیرد که یارانش را بدان دعوت کرده است.
افزون بر پیمان نامه یاد شده، امام مهدی علیه السلام در نخستین سخنرانی خود پس از ظهور، نکته‌هایی را یادآور می‌شود که آنها نیز به خوبی، راه و روش مبتنی بر عدالت و پرهیزکاری آن حضرت را روشن می‌سازد. امام باقر علیه السلام چنین می‌فرماید:
مهدی هنگام نماز عشا در مکه ظهور می‌کند، در حالی که پرچم رسول خدا – درود خدا بر او و خاندانش باد – و پیراهن و شمشیر او را با خود دارد و دارای نشانه‌ها و نور و بیان است. وقتی نماز عشا را به جا آورد، با صدای رسا و بلند خود می‌فرماید: ای مردم! خدا را به یاد شما می‌آورم. شما اینک در پیش گاه خدا ایستاده اید. او حجت خود را برگزید و پیامبران را برانگیخت و کتاب [آسمانی] فرو فرستاد و شما را امر کرد که چیزی را شریک او قرار ندهید و از او و فرستاده اش اطاعت و فرمان برداری کنید و زنده نگه دارید آنچه را قرآن زنده کرده است و بمیرانید آنچه را او میرانده است. هواداران راستی و هدایت و پشتیبان پرهیزکاری باشید؛ زیرا نابودی دنیا نزدیک شده و اعلام وداع کرده است. من، شما را به خدا و رسولش و عمل به کتاب خدا و ترک باطل و احیای سنت او دعوت می‌کنم. سپس او، بدون قرار قبلی، به همراه سیصد و سیزده مرد، به شمار یاران بدر که همچون ابر پاییزی پراکنده اند و زاهدان شب و شیران روزند، ظهور می‌کند و خداوند، سرزمین حجاز را برای مهدی می‌گشاید و او هر کس از بنی هاشم را که در زندان به سر می‌برد، آزاد می‌سازد. آن گاه درفش‌های سیاه در کوفه فرود می‌آید و گروهی را به جهت بیعت به سوی مهدی روانه می‌سازند و آن حضرت، لشکریان خود را به سراسر جهان گسیل می‌دارد و ستم و ستم پیشگان را از میان برمی دارد و همه
سرزمین‌ها به دست او به راستی و درست کاری درمی آیند. [۱] در مورد سیره و روش زندگانی امام مهدی علیه السلام، روایات فراوانی نقل شده است. امام صادق علیه السلام خطاب به یاران خود که نسبت به ظهور قائم علیه السلام بی تابی می‌کردند، می‌فرماید:
چرا در مورد ظهور قائم این همه شتاب می‌کنید؟ به خدا سوگند، او لباس خشن می‌پوشد، طعام خشن (بی خورشت) می‌خورد و… از سیره جدش رسول خدا – درود و سلام خدا بر او باد – پیروی می‌کند و زندگانی او مانند زندگی امیر مؤمنان – درود خدا بر او باد – است. [۲] توجه به روایت زیر، ما را در درک سیره شخصی امام مهدی علیه السلام به عنوان حاکم اسلامی یاری می‌کند. مفضّل بن عمر، یکی از یاران امام صادق علیه السلام چنین نقل می‌کند:
در خدمت ابوعبداللّه [امام صادق ]- درود خدا بر او باد – سرگرم طواف بودم. در همین هنگام، امام به من نگاهی کرد و فرمود: چرا این گونه اندوهگینی و چرا رنگت تغییر کرده است؟ گفتم: فدایت شوم! بنی عباس و حکومتشان را می‌بینم و این مال و سلطنت و قدرتی که در دست آنهاست. اگر اینها در دست شما بود، ما هم با شما در آن سهیم بودیم. امام فرمود: ای مفضل! بدان اگر قدرت در دست ما بود، شب‌ها به تدبیر امور و روزها به تلاش و کوشش می‌پرداختیم؛ جامه ای خشن بر تن داشتیم و غذای بی خورشت می‌خوردیم، درست مانند شیوه امیرمؤمنان، علی – درود خدا بر او باد – ؛ زیرا اگر جز این عمل شود، پاداش آن دوزخ خواهد بود. [۳]

ب) کارگزاران عادل
یکی از موانع اساسی که در برقراری عدالت در جامعه همواره فرا روی مصلحان اجتماعی قرار داشته، نبود مجریان و کارگزاران عادل است. وجود این مانع، بسیاری از حرکت‌های عدالت خواهانه را با شکست روبه رو و بسیاری از حکومت‌هایی را که در پی گسترش عدالت در جامعه بوده اند، ناکام ساخته است. یکی از تفاوت‌های اساسی حکومت امام مهدی علیه السلام با دیگر حکومت‌هایی که در طول تاریخ، داعیه برقراری عدالت داشته اند، این است که پیش از اقدام برای تشکیل حکومت، به تعداد مورد نیاز، افراد زبده و برگزیده ای را که در نهایت پرهیزکاری هستند، تربیت می‌کند و با برقراری حکومت جهانی خود، آنها را به سراسر جهان گسیل می‌دارد. در مورد ویژگی یاران قائم علیه السلام، در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین می‌خوانیم:
… نشان سجده بر پیشانی آنها نقش بسته است. آنها شیران روز و زاهدان شبند. دل هایشان مانند پاره‌های آهن [محکم و استوار] است و هر کدام از آنها توان چهل مرد را دارند. [۱]
امام علی علیه السلام نیز درباره ویژگی یاران آن حضرت می‌فرماید:
خداوند تعالی، مردمی را برای [یاری ]او گرد می‌آورد، همچنان که پاره‌های ابر گرد آمده و به هم می‌پیوندند. خداوند، دل‌های آنان را به هم نزدیک می‌کند. آنها از هیچ کس ترسان نمی شوند و از اینکه کسی بدان‌ها بپیوندد، شادمان نمی گردند. تعداد آنها همان تعداد اصحاب بدر است. هیچ کس از پیشینیان از آنها سبقت نمی گیرد و هیچ کس از آیندگان به آنها نمی رسد. [۱]
امام مهدی علیه السلام، چنین مردمی را برای اداره حکومت خود برمی گزیند و هر یک از آنها را بر منطقه ای حاکم می‌سازد. امام صادق علیه السلام می‌فرماید:
یُفَرِّقُ المَهدِیُّ أَصحابَهُ فی جَمیعِ البُلدانِ و یَأْمُرُهُمْ بِالعَدْلِ و الإِحسانِ، و یَجْعَلَهُم حُکّاماً فِی الأَقالِیمِ و یَأمُرُهُمْ بعُمرانِ المُدُنِ. [۲]
حضرت مهدی یارانش را در همه شهرها پراکنده می‌سازد و به آنها دستور می‌دهد عدل و احسان را شیوه خود سازند و آنها را فرمان روایان کشورهای جهان گرداند و به آنها فرمان می‌دهد که شهرها را آباد سازند.

ج) قوانین عادلانه
وجود قوانین عادلانه، یکی از شرایط اساسی تحقق عدالت اجتماعی است و بدون وجود آن، حکم رانان عادل به تنهایی نخواهند توانست چنان که باید و شاید، عدالت را در جامعه حکم فرما سازند. بدون تردید، کتاب الهی و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله، بیان کننده عادلانه ترین قوانین هستند و در صورت حاکم شدن بی کم و کاست آنها، جامعه طعم عدالت را خواهد چشید. امام علی علیه السلام در برخی از سخنان خود، قرآن را آینه تمام نمای عدالت معرفی کرده است:
… فَهُوَ مَعْدِنُ الإیمانِ وَ بُحْبُوحَتُهُ وَ یَنابِیعُ العِلْمِ وَ بُحُورُهُ و رِیاضُ العَدْلِ و غُدرانُهُ. [۳]
… [قرآن، ] معدن ایمان و چشمه سار آن، چشمه‌های دانش و دریاهای آن، باغ‌های عدل و آبگیرهای آن است.
در جای دیگر در وصف قرآن می‌فرماید:
هُوَ الفَصلُ لَیْسَ بِالهَزْلِ هُوَ النّاطِقُ بسُنَّهِ العَدلِ و الآمِرُ بِالفَضلِ و هُوَ حَبلُ اللّهِ المَتینِ. [۱]
آن فضل است و هزل نیست. آن، گویا به طریقه عدل و امرکننده به فضل و ریسمان استوار خداوند است.
ازاین رو، یکی اقدام‌های مهمی که امام مهدی علیه السلام برای تحقق عدالت اجتماعی انجام می‌دهد، احیای احکام کتاب و سنت رسول خداست که در طول زمان به فراموشی سپرده شده و جز پوسته ای از آنها باقی نمانده است. پیامبر گرامی اسلام در این زمینه می‌فرماید:
… وَ یَاْتی عَلی اُمَّتی زَمانٌ، لایَبْقی مِنَ اْلإسْلامِ إِلاّ إِسْمُهُ، وَ لا مِنَ الْقُرْآنِ إِلاّ رَسْمُهُ. فَحینَئِذٍ یَأْذَنُ اللّهُ تَعالی بِالْخُرُوجِ، فیُظْهِرُ اللّهُ اْلإسْلامَ بِهِ وَ یُجَدِّدُهُ. [۲] زمانی برای امت من فرا رسد که از اسلام جز نام و از قرآن جز نقشی باقی نمی ماند. در این هنگام، خداوند بزرگ مرتبه به او اجازه قیام می‌دهد و اسلام را با او آشکار و تجدید می‌کند.
امیر مؤمنان، علی علیه السلام در بیان بسیار زیبایی، اقدام امام مهدی علیه السلام را در زمینه حاکم کردن احکام قرآن بر امیال نفسانی انسان‌ها به عنوان مقدمه برپایی عدالت، چنین توصیف می‌کند:
یَعْطِفُ الهَوی عَلَی الهُدی إذا عَطَفُوا الهُدی علی الهَوی و یَعْطِفُ الرَّأیَ عَلَی القُرآنِ إذا عَطَفُوا القرآنَ عَلَی الرَّأیِ[… ]فَیُریکُمْ کَیفَ عَدلُ السِّیرَهِ و یُحْیِی مَیِّتِ الکِتابِ و السُّنَّهِ. [۳]
هواهای نفسانی را به پیروی هدایت الهی باز می‌گرداند، آن زمان که مردم هدایت الهی را به پیروی هواهای نفسانی در آورده باشند. آرا و اندیشه‌ها را تابع قرآن گرداند، وقتی که قرآن را تابع آرا و اندیشه‌های خود ساخته باشند [… ] و او به شما نشان خواهد داد که دادگری چگونه است و کتاب خدا و سنت را که متروک شده است، زنده می‌گرداند.
به دلیل پیوند ناگسستنی احیای احکام کتاب و سنت با برقراری عدالت است که در دعای عهد از خداوند متعال چنین درخواست می‌کنیم:
و اجعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظلُومِ عِبادِکَ و ناصِرا لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِرا غَیرَکَ وَ مُجَدِّدا لِما عُطِّلَ مِنْ أَحکامِ کِتابِکَ وَ مُشَیِّدا لِما وَرَدَ مِنْ أَعلامِ دِینِکَ و سُنَنِ نَبیِّکَ صلی الله علیه و آله. [۱]  خداوندا! او را پناه گاه بندگان ستم دیده ات و یاری دهنده کسی که جز تو یاوری ندارد، قرار ده و به وسیله او احکام قرآن را که تعطیل شده است، برقرار ساز و او را برپا دارنده آنچه از نشانه‌های دینت و سنت‌های پیامبرت – درود خدا بر او و خاندانش باد – وارد شده است، قرار ده.

د) نظام عادلانه
تحقق عدالت اجتماعی، گذشته از همه شرایط یاد شده، به امر دیگری نیز نیازمند است و آن، وجود نظام حکومتی مبتنی بر عدالت است؛ نظامی که جایگاه هر کس در آن به درستی تعیین شده باشد، همه مسئولان وظایف خود را به درستی بشناسند و بدان عمل کنند و بالاخره همه احساس کنند که بر کار آنها نظارت وجود دارد و در صورت خطا و لغزش، از آنها بازخواست می‌شود.
در نظام‌های بشری، بسیار دیده ایم که حتی با وجود حاکمان عادل و قوانین عادلانه، چنان که باید و شاید، عدالت بر جامعه حاکم نشده و ستم در

اشکال گوناگون بر مردم جاری شده است و این همه نبوده است، مگر به یکی از دلایل زیر:
یک – قرار نگرفتن درست اجزای مختلف حکومت در جای خود؛
دو – ناآشنایی کارگزاران با وظایف و مسئولیت هایشان؛
سه – ضعف نظام بازرسی و نظارت.

در حکومت امام مهدی علیه السلام، نظام حکومتی به شیوه ای شکل می‌گیرد که امکان ستم و بی عدالتی به صفر می‌رسد. در این حکومت:
یک – پارساترین و توان مندترین انسان‌ها به عنوان حکم رانان و کارگزاران برگزیده می‌شوند؛
دو – وظایف تک تک آنها بی هیچ کم و کاست تعیین می‌گردد و حتی به آنها گفته می‌شود هنگام حیرت و سرگردانی چه کنند؛
سه – نظارت و بازرسی دقیق و سخت گیرانه بر همه کارگزاران اعمال می‌شود.

امام صادق علیه السلام در مورد شیوه گزینش کارگزاران حکومتی در عصر ظهور و شیوه ابلاغ وظایف آنها می‌فرماید:
إِذا قامَ القائمُ بَعَثَ فِی أَقالیمِ الأَرضِ فِی کُلِّ إِقلِیمِ رَجُلاً ثُمَّ یَقُولُ لَهُ: عَهْدَکَ فِی کَفِّکَ، فَإذا وَرَدَ عَلَیکَ ما لاتَفْهَمُهُ وَ لاتَعرِفُ القَضاءَ فیهِ فَانْظُر إلی کَفِّکَ و اعَملْ بِما فِیها. [۱]
هنگامی که قائم قیام کند، برای [اداره ]هر یک از مناطق جهان، فردی را برمی گزیند و می‌فرستد و به وی می‌گوید: پیمان تو به دست توست و اگر به مطلبی برخوردی که آن را نفهمیدی و شیوه قضاوت در موردش را ندانستی، به دست خود نگاه کن و به آنچه در آن است، عمل کن.
در مورد قاطعیت و سخت گیری امام مهدی علیه السلام نسبت به کارگزاران و مجریان متخلّف، در روایتی از امام علی علیه السلام چنین می‌خوانیم:
[قائم ما] قاضیان زشت کار را کنار می‌گذارد و دست مفسدان را از سرتان کوتاه می‌کند و حکم رانان ستم پیشه را عزل می‌کند و زمین را از هر نادرست و خائنی پاک می‌سازد و به عدل رفتار می‌کند…. [۱]
در روایت دیگری، قاطعیت و سازش ناپذیری امام عصر علیه السلام در برابر کارگزاران ناشایست، چنین توصیف شده است:
مهدی علیه السلام، بخشنده است. او درباره کارگزاران و مأموران [دولت خویش ]بسیار سخت گیر است و با ناتوانان و مستمندان بسیار دل رحم و مهربان. [۲]

۲. جنبه‌های گوناگون عدالت مهدوی
عدالت موعود یا به بیان دیگر، عدالتی که وعده تحقق آن در زمان ظهور امام مهدی علیه السلام داده شده، از نظر دامنه، گستره و ژرفا بی همتاست. درست به همین دلیل است که حکومت‌های بشری از ایجاد نظام عادلانه ای مشابه آنچه در عصر موعود محقق خواهد شد، عاجزند. برای درک زوایای مختلف عدالت مهدوی، به بخشی از روایاتی که به توصیف قیام ستم ستیز و عدالت گستر امام مهدی علیه السلام پرداخته اند، نگاهی گذرا خواهیم داشت.

الف) دامنه عدالت موعود
در فرهنگ اسلامی، ستم، معانی و مصداق‌های متعددی دارد و در آیات و روایات، این کلمه به سه مفهوم به کار رفته است:
یک – ستم در معنای کفر و شرک نسبت به خدا؛ [۱]
دو – ستم نسبت به خود (گناه و عصیان) ؛ [۲]
سه – ستم نسبت به دیگران (ستم و تجاوز). [۳]

امام علی علیه السلام در بیانی بسیار زیبا، معانی متعدد ظلم را این گونه تبیین کرده است:
أَلا وَ إِنَّ الظُّلْمَ ثَلاثَهٌ: فَظُلْمٌ لایُغْفَرُ، وَ ظُلْمٌ لایُتْرَکُ، وَ ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لایُطْلَبُ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذی لایُغْفَرُ فالشِّرْکُ بِاللّه ِ، قالَ اللّه ُ سُبْحانَه: «إِنَّ اللّه َ لایَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ» [۴] وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذی یُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضُ الْهَناتِ وَ أَمّا الظُّلْمُ الّذی لایُتْرَکُ فَظُلْمُ الْعِبادِ بَعْضُهُمْ بَعْضا. [۵]
بدانید که ستم سه گونه است: ستمی که هرگز آمرزیده نشود و ستمی که بازخواست شود و ستمی که بخشوده است و بازخواست نشود. آن ستمی که هرگز آمرزیده نشود، شرک به خداست. خدای تعالی گوید: «مسلّما خدا، این را که به او شرک ورزیده شود، نمی بخشاید» و ستمی که آمرزیده شود، ستم بنده است به خود به ارتکاب برخی کارهای ناشایست و ستمی که بازخواست می‌شود، ستم کردن مردم بر یکدیگر است.
همچنان که «ظلم» مفاهیم و مصداق‌های متعددی دارد، کلمه مقابل آن؛ یعنی «عدل» نیز از نظر معنا و مصداق بسیار گسترده است و حوزه وسیعی را شامل می‌شود. به بیان دیگر، بر اساس آموزه‌های دین اسلام، عدالت و عدالت گستری تنها به صحنه زندگی اجتماعی انسان‌ها و روابط آنها با دیگران محدود نمی شود، بلکه حوزه وسیعی شامل رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خود و رابطه انسان با دیگران را دربرمی گیرد. از همین رو، می‌بینیم در روایات اسلامی، هر زمان که از ستم ستیزی امام مهدی علیه السلام سخن به میان می‌آید، همه مظاهر ستم مورد توجه قرار می‌گیرد و بر این نکته تأکید می‌شود که آن حضرت نه تنها رسم ستم و تجاوز را در روابط انسان‌ها با یکدیگر برمی اندازد و این روابط را بر محور عدالت سامان می‌دهد، بلکه با هرگونه کژروی، کج اندیشی و انحراف اخلاقی و اعتقادی مبارزه می‌کند و رابطه انسان با خود و با خدای خود را نیز به عدالت برمی گرداند.
برای روشن تر شدن آنچه گفته شد، به بررسی برخی از روایت‌هایی می‌پردازیم که به توصیف ستم ستیزی و عدالت گستری امام مهدی علیه السلام پرداخته اند تا مشخص شود در هر یک از آنها، کدام معنا از ظلم و کدام مصداق از عدالت قصد شده است:

یک – عدالت در رابطه انسان با خدا
در برخی از روایات، به معنای نخست ستم؛ یعنی کفر و شرک توجه شده است و قیام عدالت گستر امام مهدی علیه السلام را قیامی تفسیر کرده اند که این نوع ستم را از صحنه روزگار پاک می‌سازد. روایت زیر از ابوبصیر از آن جمله است:
سَأَلتُ أَبا عَبدِاللّه ِ علیه السلام عَن قَولِ اللّه ِ تَعالی فِی کِتابِهِ: «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ». [۱] فَقالَ: وَ اللّه ِ ما أُنزِلَ تَأویلُها بَعْدُ. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداکَ وَ مَتَی یُنْزَلُ؟ قالَ: حَتّی یَقُومُ الْقائِمُ إِنْ شاءَ اللّه ُ فَإِذا خَرَجَ الْقائِمُ لَمْ یَبْقِ کافِرٌ وَ مُشْرِکٌ إلاّ کَرِهَ خُرُوجَهُ حَتّی لَوْکانَ کافِرٌ أَو مُشْرِکٌ فی بَطْنِ صَخْرَهٍ لَقالَتِ الصَّخْرَهُ یا مُؤْمِنُ فی بَطْنی کافِرٌ أَوْ مُشْرِکٌ فَاقْتُلْهُ قالَ: فَیُنحیّهُ اللّه ُ فَیَقْتُلَهُ. [۲]
از ابا عبداللّه [امام صادق] – که درود بر او باد – در مورد این سخن خدای تعالی در کتابش پرسیدم: «او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست فرستاد تا آن را بر هر چه دین است، پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند. » آن حضرت در پاسخ فرمود: به خدا سوگند، هنوز تأویل این آیه نازل نشده است. گفتم: فدایت شوم، پس کی نازل می‌شود؟ فرمود: زمانی که به خواست خدا قائم به پا خیزد. پس هنگامی که قائم قیام کند، هیچ کافر و مشرکی نمی ماند، مگر اینکه از قیام او ناخشنود است. حتی اگر کافر یا مشرکی در دل سنگی باشد، آن سنگ ندا می‌دهد که: ای مؤمن! کافر یا مشرکی در دل من است، او را بکش. فرمود: پس خدا او را آشکار می‌کند [و آن مؤمن] او را می‌کشد.
ذیل آیه یاد شده، روایات دیگری نیز وارد شده است که همه آنها دلالت بر این دارند که در زمان ظهور امام مهدی علیه السلام، جهان از همه مظاهر کفر و شرک پیراسته و دین حق بر سراسر گیتی حاکم می‌شود. [۳]
در تفسیر علی بن ابراهیم قمی، معروف به تفسیر القمی، در تفسیر این آیه چنین آمده است:
إِنّها نَزَلَتْ فِی الْقائِم مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَ هُوَ الإِمامُ الذَّی یُظْهِرُهُ اللّه ُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْرا و ظُلْما وَ هذا مِمّا ذکَرْنا أَنَّ تَأویلَهُ بَعْدَ تَنْزیلِهِ. [۱]
این آیه در مورد قائم از آل محمد – درود خدا بر ایشان باد – نازل شده است. او آن پیشوایی است که خداوند، او را بر همه ادیان پیروز می‌گرداند و زمین را از قسط و عدل پر می‌سازد، همچنان که [پیش از آن ]از جور و ستم پر شده بود. این آیه از جمله مواردی است که گفتیم تأویل آن پس از تنزیلش خواهد آمد.
از دیگر روایاتی که در آنها مصداق اول ستم – البته در معنایی وسیع تر که شامل هرگونه بدعت و باطل نیز می‌شود – اراده شده، روایتی است که از امام محمدباقر علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه وارده شده است:
اَلذَّینَ إِنْ مَکَنّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلوهَ وَ اتُوا الزَّکوهَ وَ أَمَرُوا بِاْلمَعْرُوفِ وَ نَهَوُا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَهُ الْأُمُورِ. [۲]
همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز برپا می‌دارند و زکات می‌دهند و به کارهای پسندیده وا می‌دارند و از کارهای ناپسند بازمی دارند. فرجام همه کارها از آن خداست.
آن حضرت در تفسیر آیه یاد شده می‌فرماید:
فَهذِهِ لاِلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّه ُ عَلَیْهِم إِلی آخِرِ الْأَئمَّهِ [الآیه] وَ الْمَهْدِیُّ وَ أَصْحابُهُ یُمَلِّکُهُمُ اللّه ُ مَشارِقَ الْأرْضِ وَ مَغارِبَها وَ یُظْهِرُ [بِهِ ]الدِّینَ وَ یُمیتُ اللّه ُ بِهِ وَ بِأَصْحابِهِ الْبِدَعَ وَ الْباطِلَ کَمَا أَماتَ السُّفَهاءُ الْحَقَّ حَتّی لایَری أَیْنَ الظُّلْمُ وَ یَأْمُرونَ بَالْمَعْروُفِ وَ یَنْهَوُنَ عَنِ الْمُنْکَرِ. [۳]
این آیه درباره خاندان محمد – درود خداوند بر آنها باد – تا آخرین امام [نازل شده] است.
خداوند، مشرق‌ها و مغرب‌های زمین را در اختیار مهدی و یاران او قرار می‌دهد و دین را به دست او آشکار می‌سازد. خداوند به وسیله مهدی و یارانش، همه [مظاهر] بدعت و باطل را می‌میراند، همچنان که [پیش از آن] نابخردان حق را میرانده بودند، به گونه ای که ستم در هیچ جا دیده نمی شود و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند.

دو – عدالت در رابطه انسان با خود
در برخی از روایاتی که به ستم ستیزی امام مهدی علیه السلام پرداخته اند، دومین چهره ظلم؛ یعنی ستم انسان به خود، با همه مظاهر آن مورد توجه قرار گرفته و بر این موضوع تأکید شده است که آن حضرت با هدف گسترش عدالت در جهان، با هرگونه فساد و تباهی و گناه و نافرمانی خدا، مبارزه و زمین را از هرگونه پلیدی پاک می‌کند:
یُفَرِّجُ اللّه ُ بِالْمَهْدِ¨یِّ عَنِ الْأُمَّهِ یَمْلَأُ قُلُوبَ الْعِبادِ عِبادَهً یَسَعَهُمْ عَدْلُهُ. بِهِ یَمْحَقُ اللّه ُ الْکَذِبَ وَ یَذْهَبُ الزَّمانَ الْکَلِبِ وَ بِهِ یَخْرُجُ ذُلَّ الرِّقِّ مِنْ أَعْناقِکُمْ. [۱]
خداوند به وسیله مهدی برای امت گشایش حاصل می‌کند. او دل‌های بندگان را با عبادت پر می‌کند و عدالتش را بر آنها دامن گستر می‌سازد. خداوند به وسیله او دروغ و دروغ گویی را ریشه کن می‌کند و روزگار سخت و دشوار را برطرف می‌سازد و طوق ذلت و بردگی را از گردن شما برمی دارد.
در روایت دیگری که از امام علی علیه السلام نقل شده، آمده است در زمان ظهور امام مهدی علیه السلام، عدالت بر جهان درون انسان‌ها نیز حاکم می‌شود و همه به صلاح و رستگاری روی می‌آورند:
… یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطا وَ نُورا وَ بُرهانا، یُدینُ لَهُ عَرْضُ الْبِلادِ وَ طُولُها، لایَبْقی کافِرٌ إلاّ آمَنَ، وَ لا طالِحٌ إلاّ صَلَحَ وَ تَصْطَلِحُ فی مُلْکِهِ السِّباعُ. [۱]
… او زمین را از عدل و قسط و نور و برهان پر می‌کند و طول و عرض جهان برابر او تسلیم می‌شود. هیچ کافری نمی ماند مگر اینکه ایمان می‌آورد و هیچ نابکاری نمی ماند، مگر اینکه به صلاح و پرهیزکاری می‌گراید و در دولت او درندگان نیز از در سازش با یکدیگر درمی آیند.

سه – عدالت در رابطه انسان با دیگران
برخی دیگر از روایات به سومین مصداق ظلم؛ یعنی ستم و تجاوز به دیگران توجه کرده و از میان برداشتن همه روابط ظالمانه موجود در جوامع انسانی را یکی دیگر از مظاهر عدل مهدوی برشمرده اند. از جمله در روایتی که از امام رضا علیه السلام نقل شده، در توصیف «قائم اهل بیت» چنین آمده است:
یُطَهِّرُ اللّه ُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ کُلِّ جَوْرٍ، وَ یُقَدِّسُها مِنْ کُلِّ ظُلْمٍ… فَإذا خَرَجَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ میزانُ الْعَدْلِ بَیْنَ النّاسِ فَلایَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَدا. [۲]
خداوند به وسیله قائم، جهان را از هرگونه ناروایی، پاکیزه و از هرگونه ستم، پیراسته می‌سازد… آن گاه که او قیام کند، زمین به نور پروردگارش روشن می‌شود، میزان عدل را در میان مردم برپا می‌سازد و هیچ کس بر دیگری ستم روا نخواهد داشت.

ب) گستره عدالت موعود
گستره عدالت موعود را با دو نگاه می‌توان بررسی و تجزیه و تحلیل کرد. در نگاه کلان، آنچه مورد توجه قرار می‌گیرد، فراگیری عدالت آن حضرت و گسترش آن در سراسر کره خاک است و در نگاه جزئی و موردی، علاوه بر جهان شمولی و توسعه عام و فراگیر عدالت موعود، حاکمیت عدالت بر جنبه‌های مختلف حیات انسان نیز مورد توجه قرار می‌گیرد. به بیان دیگر، در نگاه دوم، حاکمیت عدالت مهدوی بر هر یک از روابط فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی جوامع انسانی، به تفکیک، مطالعه و بررسی می‌شود. در اینجا تلاش خواهیم کرد گستره عدالت موعود را با توجه به دو نگاه یاد شده، از منظر روایات بررسی کنیم:

یک – جهان شمولی
از بررسی روایاتی که در زمینه ویژگی‌های عصر حکومت جهانی امام مهدی علیه السلام وارد شده است، چنین برمی آید که در آن عصر، جهان با همه وسعتش در دایره حاکمیت عدل مهدوی قرار می‌گیرد و هیچ جای جهان از حوزه نفوذ عدالت موعود بیرون نمی ماند. از مهم ترین روایت‌هایی که با توجه به آنها می‌توان به جهان شمولی عدالت مهدی پی برد، روایت‌های متواتری است که از شیعه و اهل سنّت، نقل و در آنها تصریح شده است که امام مهدی علیه السلام جهان را پس از آنکه از ستم پر شده است، از عدل و داد آکنده می‌سازد. پیش از این به چند مورد از این روایات اشاره کردیم. ازاین رو، از تکرار آنها خودداری می‌کنیم.
برخی دیگر از روایات که می‌توان جهان شمولی عدالت مهدوی را از آنها استفاده کرد، روایاتی است که در آنها تصریح شده است با ظهور امام مهدی علیه السلام، همه زمین – و نه فقط قسمتی از آن – زنده می‌شود و حیات دوباره می‌یابد. این روایات، خود، کنایه از این است که با گسترش عدالت آن حضرت، جهان خسته از ستم که رفته رفته به پیکری بی جان تبدیل شده است، حیات دوباره پیدا می‌کند و نشاط و سرزندگی خود را باز می‌یابد. بخشی از این روایات، روایاتی است که در تفسیر آیه شریفه زیر وارد شده
است:
إِعْلَمُوا أَنَّ اللّه َ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَّنّا لَکُمُ الاْیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلوُنَ. [۱]
بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده می‌گرداند. به راستی آیات [خود ]را برای شما روشن گردانیده ایم؛ باشد که بیندیشید.
در یک نمونه از این روایات که از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است، چنین می‌خوانیم:
یُحْیِیها اللّه ُ عَزَّ و جَلَّ بِالْقائِمِ علیه السلام بَعْدَ مَوْتِها. [۲]
خداوند صاحب عزت و جلال، به دست قائم – درود خدا بر او باد – زمین را پس از مردنش زنده می‌سازد.
از ابن عباس نیز در تفسیر این آیه چنین نقل شده است:
یَعْنِی یُصلِحُ «الأَرْضَ» بِقائمِ آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ «بَعدِ مَوتِها» یَعْنِی مِنْ بَعْدِ جَوْرِ أَهْلِ مَمْلَکَتِها «قَدْ بَیَّنّا لکُمُ الآیاتِ» بِقائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ». [۳]
[خداوند] به وسیله قائم آل محمد، «زمین را پس از مردنش»؛ یعنی پس از ستم ساکنان آن، آباد و سرزنده می‌سازد. «به راستی آیات را» به وسیله قائم آل محمد «برای شما روشن گردانیده ایم؛ باشد که بیندیشید».

دو – همه جانبه نگری
با ظهور امام مهدی علیه السلام و استقرار حکومت آن حضرت، عدالت بر تمام روابط موجود در جوامع انسانی حاکم می‌شود و ساحت‌های مختلف زندگی بشر، رنگ عدل و قسط به خود می‌گیرد. به بیان دیگر، عدالت مهدوی به عدالت اقتصادی یا عدالت قضایی محدود نمی شود و همه حوزه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی را شامل می‌شود. اگر چه همه جانبه نگری عدالت موعود را می‌توان از عموم یا اطلاق روایاتی که بر حاکمیت عدالت و نابودی ستم در زمان ظهور امام مهدی علیه السلام دلالت می‌کنند، به دست آورد، ولی برای روشن تر شدن این موضوع، روایت‌هایی را که ناظر به گسترش عدالت در حوزه‌های مختلف اجتماعی است، به تفکیک بررسی می‌کنیم:

اول – عدالت فرهنگی و آموزشی
یکی از شاخصه‌های مهم عدالت مهدوی، فراهم شدن امکان رشد و اعتلای فرهنگی و آموزشی برای همه مردم – صرف نظر از جنس، طبقه یا رنگ و نژاد – است. در نظام حکومتی امام مهدی علیه السلام، نادانی، بی سوادی و کم خردی به طور کلی ریشه کن می‌شود و همه انسان‌ها به مقتضای توانایی خود، از بالاترین حد دانش و معرفت برخوردار می‌شوند. در روایتی که از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است، در زمینه رشد و توسعه خردورزی در زمان امام مهدی علیه السلام چنین می‌خوانیم:
إذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ اللّه ُ یَدَهُ عَلی رُؤُوسِ الْعِبادِ فَجَمَعَ بِها عُقُولَهُمْ وَ کَمُلَتْ بِهِ أَحْلامَهُمْ. [۱]
هنگامی که قائم ما به پا خیزد، خداوند دستش را بر سر بندگان می‌گذارد و بدین وسیله، خرد آنها افزایش می‌یابد و به کمال می‌رسد.
در روایت دیگری از آن حضرت، در زمینه همگانی شدن دانش و معرفت در عصر حاکمیت امام مهدی علیه السلام چنین آمده است:
… وَ تُؤْتُونَ الْحِکْمَهَ فِی زَمانِهِ حَتّی أَنَّ الْمَرْأَهَ لَتَقْضِی فِی بَیْتِها بِکتابِ اللّه ِ تَعالی وَ سُنَّهِ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله. [۱]
… در دوران، او شما از حکمت برخوردار می‌شوید تا آنجا که یک زن در خانه خود، برابر کتاب خدای تعالی و روش پیامبر – که درود خدا بر او و خاندانش باد – [همچون مجتهد با استنباط شخصی] به انجام تکالیف شرعی [۲] خود پردازد.

دوم – عدالت قضایی
در زمان حکومت امام مهدی علیه السلام، عدالت به تمام معنا در مناسبات حقوقی و قضایی حاکم می‌شود و داوری و قضاوت میان مردم از هرگونه شایبه، خطا، اشتباه، بی عدالتی و جانب داری پیراسته می‌گردد که این امر در عادلانه شدن همه روابط اجتماعی و جلوگیری از ستم و تجاوز به حقوق دیگران نقش مهمی خواهد داشت.
در این زمینه نیز روایت‌های فراوانی وارد شده است. برای نمونه، امام صادق علیه السلام در روایت زیر، شیوه قضاوت امام مهدی علیه السلام را به شیوه پیامبرانی چون حضرت داود علیه السلام تشبیه می‌کند که قضاوت عادلانه و بدون اشتباه آنها در تاریخ مشهور است:
إِذا قامَ قائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام حَکَمَ بَیْنَ النّاسِ بِحُکْمِ داوُدَ لایَحْتاجُ إِلی بَیِّنَهٍ یُلْهِمُهُ اللّه ُ تَعالی فَیَحْکُمُ بِعِلْمِهِ وَ یُخْبِرُ کُلَّ قَوْمٍ بِما اسْتَبْطَنُوهُ…. [۳]
زمانی که قائم آل محمد – درود خدا بر آنها باد – به پاخیزد، در میان مردم به حکم داود قضاوت خواهد کرد. او به بیّنه (شاهد) نیازی نخواهد داشت؛ زیرا خدای تعالی، امور را به وی الهام می‌کند و او بر پایه دانش خود داوری می‌کند و هر قومی را به آنچه پنهان کرده اند، آگاه می‌سازد.
بدیهی است قضاوتی که با الهام خداوند صورت گیرد، در آن، هیچ اشتباه و بی عدالتی نخواهد بود. در اینجا چند پرسش مطرح است: نخست اینکه آیا امام مهدی علیه السلام، خود، به تنهایی امر قضا را به عهده خواهد گرفت یا اینکه کسان دیگری را هم برای قضاوت برمی گزیند؟ دوم اینکه اگر امام مهدی علیه السلام، کسان دیگری را هم برای قضاوت میان مردم برمی گزیند، چه تضمینی وجود دارد که آنها دچار اشتباه و خطا یا قضاوت ناعادلانه نشوند؟ در پاسخ به این دو پرسش باید گفت آنچه از روایات استفاده می‌شود، این است که آن حضرت، تعدادی از یاران خود را برمی گزیند و برای قضاوت به سراسر جهان گسیل می‌دارد، ولی آنچه مایه در امان بودن آنها از اشتباه و قضاوت ناعادلانه می‌شود، این است که آنها در بالاترین مراتب پرهیزکاری قرار دارند و در ارتباطی مستقیم با امام خود، حکم همه قضایایی را که در آنها دچار شک و تردید شده اند، دریافت می‌کنند. در روایتی که پیش از این از امام صادق علیه السلام نقل کردیم، به این موضوع تصریح شده بود. [۱]

سوم – عدالت اقتصادی
عدالت اقتصادی، یکی از مهم ترین شاخصه‌های عدالت اجتماعی است و به جرئت می‌توان گفت بسیاری از تحولات و نهضت‌های اجتماعی و سیاسی که در طول تاریخ در جوامع مختلف رخ داده، به نوعی با این موضوع مرتبط بوده است. اگر چه سوگ مندانه باید پذیرفت که هر چه انسان‌ها برای تحقق عدالت اقتصادی بیشتر تلاش کرده اند، کمتر بدان دست یافته اند و جز در دوره‌های محدودی از زندگی بشر در زمین، عدالت اقتصادی بر جوامع حاکم نبوده است.
نگاهی اجمالی به تاریخ تحولات نظام‌های سیاسی و اجتماعی نشان می‌دهد که در گذر زمان، نظام‌های مختلفی با داعیه برقراری و گسترش عدالت اقتصادی به میدان آمده و پس از چند صباحی حاکمیت و اتلاف سرمایه‌های مادی و معنوی ملت ها، صحنه سیاست را ترک کرده اند که نظام‌های سوسیالیستی، آخرین نمونه از این دست نظام‌ها هستند.
در دولت امام مهدی علیه السلام به عنوان آخرین دولتی که بر زمین حکومت خواهد کرد، تأمین عدالت اقتصادی، نقش و جایگاه برجسته ای دارد و در روایت‌های اسلامی نیز بر این جنبه از ابعاد عدالت موعود بسیار تأکید شده است. با نگاهی گذرا به روایات اسلامی، به روشنی می‌توان دریافت که با استقرار حکومت مهدوی، رفاه اقتصادی همراه با قسط و عدالت بر سراسر جهان حاکم می‌شود و بشر به آرزوی دیرین خود دست می‌یابد.
برای به دست آوردن تصویری اجمالی از عدالت و رفاه اقتصادی عصر ظهور، به چند نمونه از روایت‌هایی که در این زمینه وارد شده است، اشاره می‌کنیم:
یَکوُنُ الْمَهْدِیُّ فی أُمَّتی… تَتَنَعَّمُ أُمَّتی فِی زَمانِهِ تَنَعُّما لَمْ یَتَنَعَّمْ (یَتَنَعَّمُوا) مِثْله قَطُّ، البِرُّ مِنْهم و الْفاجِرُ. یُرْسِلِ السَّماءُ عَلَیهِمْ مِدْرارا وَ لاتَحْبِسُ الْأَرْضُ مِنْ نَباتِها، وَ یَکُونُ الْمالُ کَدُوسا، یَأْتیهِ الرَّجُلُ فَیَسأَلهُ فَیُحِثِی لَهُ فِی ثَوْبِهِ مَا اسْتَطاعَ أَنْ یَحْمِلَهُ. [۱]
مهدی در امت من است… امت من، [اعم از ]نیکان و بدان آنها، در عصر او به چنان رفاه و آسایشی دست می‌یابند که هرگز مانند آن سابقه نداشته است. آسمان بر آنها بارش فراوان می‌فرستد و زمین، گیاهانش را از آنها دریغ نمی دارد. در آن زمان، مال و ثروت چون خرمن بر هم انباشته می‌شود. مردی پیش آن حضرت می‌آید و از او درخواست [کمک ]می کند. ایشان هم به مقداری که آن مرد می‌تواند با خود بردارد، در لباسش می‌ریزد.

امام محمد باقر علیه السلام نیز عدالت اقتصادی دوران ظهور را چنین توصیف می‌کند:
… فَإِنّه یَقْسِمُ بِالسَّوِیَّهِ وَ یَعْدِلُ فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ، البَرُّ مِنْهُمْ وَ الْفاجِرُ. [۲]
… او مال و ثروت را به مساوات [بین مردم]، تقسیم و در میان آفریدگان [خدای ]رحمان، [اعم از ]نیکان و بدان آنها، عدالت برقرار می‌کند. آن حضرت در روایتی دیگر در بیان رفاه عمومی و برابری اقتصادی که در عصر حاکمیت حضرت قائم علیه السلام ایجاد می‌شود، می‌فرماید:
… وَ یُعْطِی النّاسَ عَطایا مَرَّتَینِ فِی السَّنَهِ وَ یَرْزُقُهم فِی الشَّهْرِ رِزْقَینِ وَ یُسَوّی بَیْنَ النّاسِ حَتّی لاتَری مُحْتاجا إلی الزَّکاهِ وَ یَجیءُ أَصْحابُ الزَّکاهِ بَزَکاتِهِمْ إِلیَ الَْمحاویجِ مِنْ شیعَتِهِ فَلایَقْبِلوُنَها، فَیُصِرُّونَها وَ یَدُورُونَ فِی دَوْرِهِمْ فَیَخرُجُونَ اِءلَیْهم، فَیَقُولُونَ: لاحاجَهَ لنا فی دِراهَمِکُمْ،… وَ یَجْتَمِعُ إِلَیه أَموْالُ أَهْلِ الدُّنیا کُلَّها مِنْ بَطْنِ الْأَرْضِ وَ ظَهْرِها، فَیُقالُ لِلنّاسِ: تَعالَوا إِلی ما قَطَعْتُمْ فیه الْأَرَحامَ وَ سَفَکْتُمْ فیه الدَّمَ الْحرامَ، وَ رَکَبْتُم فیه الَْمحارِمَ. فَیُعْطی عَطاءً لَمْ یُعْطِهِ أَحَدٌ قَبْلَه. [۳]
… او بخشش هایش را دو بار در سال بر مردم ارزانی می‌دارد و در هر ماه دوبار به آنها روزی می‌دهد. او میان مردم چنان برابری ایجاد می‌کند که هیچ نیازمند زکاتی یافت نمی شود. صاحبان زکات با زکات‌های خود به سوی مستمندان از شیعیان او روی می‌آورند، ولی آنها از پذیرش زکات خودداری می‌کنند. پس صاحبان زکات، زکاتشان را در همیان می‌گذارند و در خانه‌های مستمندان می‌گردانند و به آنها عرضه می‌کنند، ولی آنها می‌گویند: ما را نیازی به درهم‌های شما نیست… همه اموال اهل دنیا، چه [آنها که] از دل زمین [به دست می‌آید ]و [چه آنها که ]از روی زمین [حاصل می‌شود]، نزد او جمع می‌شود. پس او به مردم می‌گوید: بیایید به سوی آنچه در راه [به دست آوردن ]آن، پیوندهای خویشی را گسستید، به ناحق خون ریختید و به محارم دست یازیدید. پس او چنان بخششی به مردم ارزانی می‌کند که پیش از آن هیچ کس ارزانی نداشته است.
نکته مهمی که از این روایات و برخی دیگر از روایات به دست می‌آید، این است که در زمان امام مهدی علیه السلام، مردم علاوه بر بی نیازی ظاهری که بر اثر گسترش رفاه عمومی و توزیع عادلانه ثروت‌ها بدان دست می‌یابند، از نظر باطنی نیز به بی نیازی می‌رسند و روحیه زیاده خواهی و زیاده طلبی در آنها از میان می‌رود، تا آنجا که از پذیرش مال و ثروتی که احساس می‌کنند نیازی بدان ندارند، خودداری می‌کنند. روایت زیر که از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است، این نکته را به روشنی بیان می‌کند:
إِذا خَرَجَ الْمَهْدِیُّ أَلْقَی اللّه ُ تَعالی الغِنی فی قُلوبِ الْعِبادِ، حَتّی یَقُولُ المَهْدِیُّ: مَنْ یُریدُ المالَ؟ فَلایَأْتیهِ أَحَدٌ إلاّ واحِدٌ یَقُولُ أَنَا. فَیَقُولُ: أَحْثِ فَیُحْثی فَیَحْمِلُ عَلی ظَهْرِهِ، حَتّی إذا أَتی أَقْصَی النّاسِ. قالَ: ألا أَرانی شَرَّ مَنْ هاهُنا، فَیَرْجِعُ فَیَرُدَّهُ إِلَیهِ، فَیُقُول: خُذْ مالَکَ، لاحاجَهَ لی فیه. [۱]
هنگامی که مهدی ظهور کند، خداوند تعالی، بی نیازی را در دل‌های بندگان جای گزین می سازد، تا آنجا که وقتی مهدی می‌گوید: چه کسی مال و دارایی می‌خواهد؟ جز یک نفر هیچ کس به سوی او نمی آید. پس او می‌گوید: [هرچه خواهی ]برگیر. آن مرد هم مقداری مال برمی گیرد و بر دوش خود می‌گذارد، می‌رود، تا آنجا که به دورترین مردم می‌رسد. در این وقت می‌گوید: آیا من از این مردم هم بدترم. پس باز می‌گردد و آن مال را به مهدی برمی گرداند و می‌گوید: مالت را بگیر. نیازی به آن ندارم.

ج) ژرفای عدالت موعود
عدالت مهدوی نه تنها نمودهای مختلف روابط اجتماعی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و روابط فرهنگی، آموزشی، حقوقی، قضایی و اقتصادی جوامع انسانی را عادلانه می‌سازد، بلکه بر روابط فردی مردم نیز اثر می‌گذارد و تا اندرونی ترین و شخصی ترین روابط مردم نیز نفوذ می‌کند؛ کاری که از عهده هیچ نظام سیاسی، اجتماعی ساخته نیست. امام صادق علیه السلام در توصیف عدالت قائم آل محمد علیه السلام می‌فرماید:
… أَما وَ اللّه ِ لَیُدْخِلَنَّ عَلَیْهِمْ عَدْلَهُ جَوفَ بُیُوتِهِمْ کَما یَدْخُلُ الحَرُّ وَ الْقَرُّ. [۱]
… به خدا سوگند، او عدالتش را تا آخرین زوایای خانه‌های مردم وارد می‌کند، همچنان که سرما و گرما وارد خانه‌ها می‌شود.
بر اساس این روایت می‌توان گفت در زمان امام مهدی علیه السلام، روابط خانوادگی اعم از روابط زن و شوهر، روابط پدر و مادر و فرزندان و روابط دیگر خویشان و بستگان با یکدیگر بر پایه عدالت سامان می‌یابد و هرگونه ستم، تجاوز، بی عدالتی و تضییع حقوق از نهاد خانواده، به عنوان اساسی ترین رکن اجتماع، رخت برمی بندد. در چنین شرایطی، همه آسیب‌ها و نابسامانی‌های اجتماعی که بر اثر نبود روابط عادلانه و انسانی در کانون خانواده‌ها به وجود می‌آید، از بین می‌رود.

د) اهداف عدالت موعود
از مجموعه آنچه تا کنون گفته شد، به تصویر جامعی از شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی عصر ظهور دست می‌یابیم و بر ما روشن می‌شود که عدالت موعود چگونه جوامع انسانی را متحول می‌کند و زمینه رشد و کمال معنوی انسان‌ها را فراهم می‌سازد. به بیان دیگر، عدالت موعود، همه ابعاد وجود آدمی را هدف قرار می‌دهد و چون میزانی دقیق، زندگی مادی و معنوی انسان‌ها را به اعتدال می‌کشاند.
عدالت مهدوی – چنان که در کلام پیامبر گرامی اسلام نیز بر آن تأکید شده است – انسانی را که در پس قرون، از اصل خود، دور و در حجاب‌های ظلمانی غوطه ور شده بود، با حقیقت خویش آشنا می‌کند و به اصل خود برمی گرداند:
تَأوی إِلَیهِ أُمَّتُهُ کَما تَأْوی النَّحْلَهُ [إلی ]یَعْسُوبِها، یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْرا، حَتّی یَکُونَ النّاسُ عَلی مِثْلِ أَمْرِهم الْأَوَّل. [۱]
امت مهدی به سوی او پناه می‌برند، چنان که زنبوران عسل به ملکه خود پناه می‌آورند. او زمین را از عدالت پر می‌سازد، همچنان که از ستم انباشته شده بود؛ تا مردم آن گونه شوند که در آغاز [آفرینش ]بودند.
با این بیان می‌توان گفت در فرهنگ مهدوی، عدالت، مظهر همه خوبی‌ها و ستم، نماد همه بدی هاست. ازاین رو، عدالت، جامع همه هدف‌هایی است که می‌توان برای انقلاب رهایی بخش امام مهدی علیه السلام تصور کرد. به همین دلیل، می‌بینیم در روایات، بیش از هر چیز بر عدالت گستری و ستم ستیزی آن حضرت تأکید شده است.
———-
[۱]: ر. ک: منتخب الأثر، ج ۳، ص ۱۵۵.
[۲]: احمد بن حنبل، المسند، ج۳، ص۳۷.
[۱]: بحارالأنوار، ج۳۶، ص ۳۵۹، ح ۲۲۸.

[۱]: سوره اعراف۷، آیه ۱۲۸.
[۲]: بحارالأنوار، ج۵۲، ص۲۳۲، ح۵۸؛ ص۳۳۹، ح۸۳.
[۱]: صحیفه نور، ج۲۰، صص ۱۹۸و۱۹۹.

[۲]: نهج البلاغه، ترجمه: محمد مهدی فولادوند، کلام ۲۰۰، ص۲۶۰.
[۱]: سید بن طاووس، الملاحم والفتن، صص ۴۹ – ۱۲۲؛ منتخب الأثر، ج ۳، ص ۱۲۸، ح ۱۱۱۷.

[۱]: نعیم بن حماد، الفتن، ص ۲۱۳؛ معجم أحادیث الإمام المهدی علیه السلام، ج۳، ص۲۹۵، ح۸۳۲.
[۲]: بحارالأنوار، ص۳۵۹، ح۱۲۷.

[۳]: بحارالأنوار، ص۳۵۹، ح۱۲۷.

[۱]: بحارالأنوار، ص۳۸۶، ح۲۰۲.
[۱]: المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث، ج ۴، ص ۵۵۴.
[۲]: روزگار رهایی، ج ۲، ص ۶۵۰.

[۳]: نهج البلاغه، ترجمه: محمدمهدی فولادوند، خطبه ۱۹۸، ص۲۵۲.
[۱]: شرح غرر الحکم و درر الکلم، ج ۶، ص ۲۰۷، ح ۱۰۰۵.
[۲]: ینابیع الموده، ج ۳، ص ۱۰۰.

[۳]: نهج البلاغه، ترجمه: محمدمهدی فولادوند، خطبه ۱۳۸، صص ۱۷۳و۱۷۴؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۲۰، ح ۲۵.
[۱]: بحارالأنوار، ج ۹۹، ص۱۱۱؛ مفاتیح الجنان، دعای عهد.

[۱]: کتاب الغیبه طوسی، ص۱۷۲؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۶۵، ح۱۴۴.

[۱]: بحارالأنوار، ج۵۱، ص۱۲۰، ح۲۳.
[۲]: المهدی الموعود المنتظر عند علماء أهل السنّه و الإمامیه، ج ۱، ص ۲۷۰.

[۱]: قرآن کریم، شرک را ستمی بزرگ برشمرده است: «… إِنَّ الشِّرکَ لَظُلمٌ عَظِیمٌ» سوره لقمان (۳۱، آیه ۱۳) و در جایی دیگر می‌فرماید: «… وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ؛ و کافران خود ستم کارانند». (سوره بقره (۲)، آیه ۲۵۴).
[۲]: در آیات متعددی از قرآن، از «ظلم به خود» سخن به میان آمده است که برای نمونه به این موارد می‌توان اشاره کرد: «ثُمَّ أَوْرَثَنْا الْکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ… ». سوره فاطر (۳۵، آیه ۳۲) ؛ «… وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ». (سوره طلاق (۶۵)، آیه ۱)
[۳]: یکی از آیات قرآن که در آن از ظلم به مردم سخن گفته شده، آیه زیر است: «إِنَّمَا السَّبیلُ عَلَی الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النّاسَ وَ یَبْغُونَ فِی اْلأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ… ». سوره شوری (۴۲، آیه ۴۲)
[۴]: سوره نساء ۴، آیه ۴۸.
[۵]: نهج البلاغه، ترجمه: محمدمهدی فولادوند، خطبه ۱۷۴، ص۲۲۸.

[۱]: سوره توبه ۹، آیه ۳۳.
[۲]: بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۶۰، ح ۵۸.
[۳]: ر. ک: بحارالأنوار، ج ۵۱، صص ۶۰ و ۶۱.
[۱]: تفسیر القمی، ج ۱، ص ۲۲۸؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۵۰. گفتنی است آنچه در بحارالأنوار از تفسیر یاد شده نقل شده است، اندکی با متن نسخه چاپی این تفسیر تفاوت دارد و آنچه در اینجا آمده، عبارت نقل شده در بحارالأنوار است.

[۲]: سوره حج ۲۲، آیه ۴۱.
[۳]: بحارالأنوار، ج۵۱، صص ۴۷ و ۴۸، ح ۹.

[۱]: کتاب الغیبه طوسی، ص۱۱۴؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۷۵، ح ۲۹.
[۱]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۸۰، ح ۶.

[۲]: بحارالأنوار، ج ۵۲، صص ۳۲۱ و۳۲۲، ح ۲۹.

[۱]: سوره حدید ۵۷، آیه ۱۷.
[۲]: کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۶۶۸، ح ۱۳.
[۳]: بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۵۳، ح ۳۱.

[۱]: الکافی، ج ۱، ص ۲۵، ح ۲۱؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۶۷۵، ح ۳۰.
[۱]: کتاب الغیبه نعمانی، ترجمه: محمدجواد غفاری، چاپ دوم: تهران، صدوق، ۱۳۷۶، باب ۱۳، ص۳۳۷، ح۳۰.
[۲]: برخی از نویسندگان این روایت را این گونه ترجمه کرده اند: «در زمان مهدی علیه السلام، به همه مردم، حکمت و علم بیاموزند، تا آنجا که زنان در خانه ها، با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت کنند». محمد حکیمی، عصر زندگی چگونگی آینده انسان و اسلام، چاپ اول: قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، ص۱۹۱.

[۳]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۳۹، ح ۸۶.
[۱]: ر. ک: کتاب الغیبه نعمانی، باب ۲۱، ص ۴۴۳، ح ۸.

[۱]: بحارالأنوار، ج۳۶، ص۳۶۹.

[۲]: بحارالأنوار، ج ۵۱، ص۲۹، ح۲.
[۳]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۹۰، ح ۱۲.

[۱]: الفتن، ص ۲۲۳؛ معجم أحادیث الإمام المهدی علیه السلام، ج ۱، ص ۲۴۰، ح ۱۴۵.

[۱]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۶۲، ح ۱۳۱.

[۱]: الفتن، ص۲۲۲؛ معجم أحادیث الإمام المهدی علیه السلام، ج ۱، ص ۲۲۰، ح ۱۳۰.
[معرفت امام زمان علیه السلام و تکلیف منتظران – جلد ۲، صفحه ۱۳۲]

افکار خود را به اشتراک گذارید