یاران قائم (ویژگی های سربازان امام زمان)
شیعیان و منتظران حضرت صاحب الامر علیه السلام در راز و نیازهای صبح و شام خود همواره از خداوند میخواهند که آنان را از جمله یاوران آن امام قرار دهد و به آنان این توفیق را عطا کند که در شمار سپاهیان آن حضرت و در پیش گاه ایشان به شهادت برسند:
أَللّهُمَّ إِنّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبیحَهِ یَومِی هذا وَ ما عِشْتُ مِن أَیّامِ حَیاتی عَهدا وَ عَقدا وَ بَیعَهً لَهُ فِی عُنُقِی لاأَحُولُ عَنها وَ لاأَزولُ أَبَدا. أَللّهُمَّ اجْعَلنی مِنْ أَنصارِهِ وَ أَعوانِهِ وَ الذّابِّینَ عَنهُ وَ المُسارِعِینَ إِلَیهِ فی قَضاءِ حَوائِجِهِ وَ المُمْتَثِلینَ لِأوامِرِهِ وَ نَواهِیهِ وَ الُْمحامِینَ عَنهُ وَ السّابِقینَ إِلی إِرادَتِهِ وَ الْمُستَشهَدینَ بَینَ یَدَیهِ. [۱]
بار خدایا! من در بامداد این روز و تمام دوران زندگانی ام، عهد و پیمان و بیعتی را که از آن حضرت بر گردن دارم، با او تجدید میکنم که هرگز از آن عهد و پیمان برنگردم و بر آن پایدار بمانم. بار خدایا! مرا از یاران و هواداران و مدافعان آن حضرت و شتابندگان در پی انجام خواستههای او و اطاعت کنندگان از اوامر و نواهی او و حمایت کنندگان از وجود او و پیشی گیرندگان به سوی خواستههای او و شهیدشدگان در حضور او قرار ده. در ورای این آرزو و درخواست، پرسشهایی چند نیز مطرح است مانند اینکه: یاران قائم چه کسانی اند؟ چه کسانی به فیض همراهی آن امام عدالت گستر دست مییابند؟ چند نفرند؟ چگونه برگزیده میشوند و چه ویژگیهای برجسته ای دارند؟ اکنون به ترتیب، به این موارد میپردازیم.
۱. ویژگیهای یاران قائم علیه السلام
امامان معصوم علیهم السلام در روایات متعددی، به توصیف ویژگیهای یاران قائم علیه السلام پرداخته و در این زمینه چنان با دقت و ظرافت سخن گفته اند که مخاطبان به راحتی میتوانند به تصویری روشن از یاران آن حضرت دست یابند. روایت زیر که از امام صادق علیه السلام نقل شده است، درستی این ادعا را به اثبات میرساند:
کَأَنّی أَنظُرُ إِلَی الْقائِمِ علیه السلام وَ أَصحابِهِ فی نَجَفِ الْکُوفَهِ کَأَنَّ عَلی رُؤُسِهِم الطَّیرُ، قَد فُنِیَتْ أزوادُهُم وَ خُلِقَتْ ثِیابُهُم، قَد أثَّرَ السُّجُودُ بِجِباهِهِم، لُیُوثٌ بِالنَّهارِ، رُهبانٌ بِاللَّیلِ کَأَنَّ قُلُوبُهُم زُبُرَ الحَدِیدِ، یُعطَی الرَّجَلُ مِنهُم قُوَّهَ أَربَعینَ رَجُلاً، لایَقتُلُ أَحَدا مِنهُم إِلاّ کافِرٌ أَو مُنافِقٌ وَ قَد وَصَفَهُمُ اللّه ُ تَعالی بِالتَّوَسِمِ فی کِتابِهِ العَزیزُ بِقولِهِ: «إِنَّ فی ذلِکَ لاَیاتٌ لِلمُتَوَسَّمینَ [۱] ». [۲]
گویا که قائم علیه السلام و یاران او را میبینم که در نجف (کوفه) اجتماع کرده اند [و چنان تسلیم و بی حرکت در برابر آن حضرت ایستاده اند که ]گویا پرندگانی بر سر آنها نشسته اند. توشههای آنها کاستی گرفته، جامههای آنها کهنه شده و نشان سجده بر پیشانی آنها نقش بسته است. آنها شیران روز و زاهدان شبند. دل هایشان مانند پارههای آهن [محکم و استوار ]است و هر کدام از آنها توان چهل مرد را دارد. هیچ یک از آنها کشته نمی شود، مگر به دست کافر یا منافق خداوند تعالی در کتاب عزیز خود، از آنها با عنوان اهل بصیرت و تیزبینی یاد کرده است. آنجا که میفرماید: «در این (عذاب)، برای اهل بصیرت، نشانههایی نهفته است».
در روایات، ویژگیهای متعددی برای یاران آن حضرت شمرده شده است که برخی از آنها به ویژگیها و صفات ظاهری و جسمانی و برخی دیگر به ویژگیها و خصایل اخلاقی و روحی ایشان مربوط است.
الف) ویژگیهای روحی
یک – رسیدن به جایگاه اولیای الهی
دو – عصاره فضایل ملت ها
سه – قرار گرفتن در بالاترین مرتبه حکمت و معرفت
چهار – اعتقاد راسخ به امام و رهبر خویش
پنج – علاقه شدید به عبادت و شب زنده داری
شش – اطاعت بی چون و چرا از امام
یک – رسیدن به جایگاه اولیای الهی
شاید بتوان گفت در میان همه ویژگیهایی که برای یاران امام منتظر شمرده شده، یک ویژگی از همه بااهمیت تر است و آن، اینکه آنها مصداق کامل «اولیاء اللّه» (دوستان خدا) هستند که در قرآن کریم بدانها اشاره شده است: «أَلا إِنَّ أَولِیاءَ اللّه ِ لا خَوفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یَحزَنُونَ؛ آگاه باشید که بر دوستان خدا بیمی نیست و غمگین نمی شوند». [۱] امام صادق علیه السلام در روایتی، ویژگیهای شیعیان قائم آل محمد علیه السلام را چنین بیان میکند:
طوُبی لِشِیعَهِ قائِمِنا المُنتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ فی غَیبَتِهِ وَ المُطِیعِین لَهُ فی ظُهُورِهِ، أُوُلئِکَ أولِیاءُ اللّه الَّذینَ لاخَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنُونَ. [۲]
خوشا به حال شیعیان قائم که در زمان غیبتش، منتظر ظهور او هستند و هنگام ظهورش، فرمان بردار اویند. آنان اولیای خدا هستند؛ همانها که نه ترس آنها را فرا میگیرد و نه اندوهگین میشوند.
اینکه انسانی از هیچ چیز ترسی ب-ه دل راه ندهد و از هیچ چیز اندوهگین نشود، تنها زمانی امکان پذیر است که جز خدا نبیند و جز به خدا نیندیشد و این، اوج کمال آدمی و بالاترین مرتبه ای است که یک انسان میتواند بدان دست یابد. امام علی علیه السلام نیز در وصف یاران مهدی علیه السلام میفرماید:
… فَیَجْمَعُ اللّه ُ تَعالی لَهُ قَوما قَزَعٌ کَقَزَعِ السَّحابِ، یُؤَلِّفُ اللّه ُ بَینَ قُلوبِهِم لایَستَوحِشُونَ إِلی أَحَدٍ، وَ لایَفرَحُونَ بِأَحَدٍ یَدخُلُ فِیهِم، عَلی عِدَّهِ أَصحابِ بَدرٍ، لَم یَسبِقْهُمُ الأَوَّلُونَ وَ لایُدرِکُهُمُ الآخِروُنَ…. [۱]
خداوند تعالی، مردمی را برای [یاری] او گرد میآورد، همچنان که پارههای ابر گرد آمده است و به هم میپیوندند. خداوند، دلهای آنان را به هم نزدیک میکند. آنها از هیچ کس ترسان نمی شوند و از اینکه کسی بدانها بپیوندد، شادمان نمی گردند. تعداد آنها همان تعداد اصحاب بدر است. هیچ کس از پیشینیان از آنها سبقت نمی گیرد و هیچ کس از آیندگان به آنها نمی رسد.
دو – عصاره فضایل ملت ها
از روایتهای مفصلی که درباره تعداد یاران امام عصر علیه السلام و کشور و سرزمین آنها نقل شده است، چنین بر میآید که آنها عصاره فضایل همه ملتها و برترینهای همه اقوام روی زمین هستند. [۲] موضوع یاد شده از روایت زیر که از امام محمدباقر علیه السلام نقل شده است، استفاده میشود:
یُبایِعُ القائِمَ بَینَ الرُّکنِ وَ المَقامِ ثَلاثُ مَائَهٍ وَ نَیِّفٍ عِدَّهَ أَهلِ بَدرٍ، فِیهِمُ النُّجَباءُ مِن أَهلِ مِصرَ، وَ الأَبدالُ مِن أَهلِ الشّامِ، وَ الأَخیارُ مِن أَهلِ العَراق…. [۳]
سیصد و اندی به عدد اهل بدر، بین رکن و مقام با قائم بیعت میکنند. در میان آنها، برگزیدگان (نجباء) از اهل مصر، مردان صالح و پرهیزکار (ابدال) از اهل شام و نیک مردان (اخیار) از اهل عراق وجود دارند….
سه – قرار گرفتن در بالاترین مرتبه حکمت و معرفت
یاران قائم همچنان که در بالاترین درجه پرهیزکاری قرار دارند، از نظر کمال علمی نیز در بالاترین درجه قرار گرفته و از جام حکمت الهی و معرفت دینی، چنان که باید، سیراب گشته اند. امیر بیان، علی علیه السلام در سخنان زیبایی، مراتب فضل و کمال علمی یاران موعود آخرالزمان را چنین توصیف میکند:
… ثُمَّ لَیُشحَذَنَّ فِیها قَومٌ شَحْذَ القَینِ النَّصلِ، تُجلی بِالتَّنزِیلِ أَبصارُهُم، وَ یُرمی بِالتَّفسیرِ فی مَسامِعِهِم، وَ یُغبَقُونَ کَأسَ الحِکمَهِ بَعدَ الصَّبُوحِ. [۱]
… پس گروهی در آن فتنهها صیقلی میشوند، مانند صیقل دادن آهنگر، شمشیر را. دیدههای آنها به نور قرآن جلا داده و تفسیر در گوش هایشان جاگرفته شود. در شب، جام حکمت را به آنها بنوشانند، بعد از اینکه در بامداد هم نوشیده باشند.
یاران قائم علیه السلام به چنان مرتبه ای از حکمت و معرفت رسیده اند که به فرموده امام صادق علیه السلام، هیچ شک و تردیدی در ایمان و اعتقاد آنها به خدا راه پیدا نمی کند:
رِجالٌ کَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبُرُ الحَدِیدِ لایَشُوبُها شَکٌّ فی ذاتِ اللّه ِ أَشَدُّ مِنَ الحَجَرِ. [۲]
مردانی که دلهای آنها چون قطعههای آهن است، هرگز شک و تردید در آنها راه ندارد. آنها در اعتقاد خود به خدا، از سنگ سخت تر هستند.
چهار – اعتقاد راسخ به امام و رهبر خویش
یکی دیگر از ویژگیهای یاران امام عصر علیه السلام، ایمان و اعتقاد راسخ آنها نسبت به آن حضرت و فداکاری تا پای جان برای تحقق اهداف و آرمانهای امامشان است. آنها چنان شیفته امام خود هستند که حتی به زین اسب او هم تبرک میجویند. امام صادق علیه السلام درباره این ویژگی یاران قائم علیه السلام میفرماید:
یَتَمَسَّحُونَ بِسَرْجِ الإمامِ یَطْلُبُونَ بِذلِکَ البَرَکَهَ وَ یَحُفُّونَ بِهِ یَقُونَهُ بِأَنْفُسِهِمْ فی الحَرْبِ وَ یَکْفُونَهُ ما یُرِیدُ. [۱]
دست بر زین اسب امام میکشند و تبرک میجویند. آنها به هنگام نبرد، پروانه وار، شمع وجود امام را در میان میگیرند، از او محافظت میکنند و هرچه امامشان اراده کند، برآورده میسازند.
پنج – علاقه شدید به عبادت و شب زنده داری
از جمله ویژگیهای روحی و معنوی یاران موعود آخرالزمان، شدت توجه آنها به شب زنده داری و عبادت است، تا آنجا که به تعبیر امام صادق علیه السلام شبها بیدارند و حتی بر روی اسبهای خود تسبیح گوی خدای متعال هستند:
رِجالٌ لایَنامُونَ اللَّیْلَ لَهُمْ دَوِیٌ فی صَلواتِهِمْ کَدَوِیِ النَّحْلِ یَبِیتُونَ قِیاما عَلی أَطْرافِهِمْ وَ یُسبِّحُونَ عَلی خُیُولِهِمْ. [۲]
مردان شب زنده داری که شبها نمی خوابند و زمزمه نمازشان چون نغمه زنبوران از کندو به گوش میرسد. شبها را با شب زنده داری سپری میکنند و بر فراز اسب ها، خدا را تسبیح میگویند.
شش – اطاعت بی چون و چرا از امام
یاران امام مهدی علیه السلام در برابر آن حضرت کاملاً مطیع و خاضع هستند، تا آنجا که امام صادق علیه السلام اطاعت آنها را از اطاعت کنیزکان نسبت به مولای خود، فراتر میداند: «وَ هُمْ أَطْوَعُ من الأَمهِ لِسَیِّدها؛ آنها [در برابر فرمان امامشان]، از بنده مطیع، مطیع تر هستند». [۱]
خلاصه کلام اینکه یاران قائم، در چنان مرتبه ای از زهد و تقوا و علم و معرفت قرار دارند که همه کاینات در برابر آنها سر تسلیم فرود میآورند و زمین و آسمان به وجود آنها افتخار میکند. در روایت نقل شده از امام محمد باقر علیه السلام به این نکته تصریح شده است:
کَأَنّی بِأَصحابِ القائِمِ وَ قَد أَحاطُوا بِما بَینَ الخافِقینِ، لَیسَ مِن شَی ءٍ إِلاّ وَ هُوَ مُطیعٌ لَهُم، حَتّی سِباعُ الأَرضِ وَ سِباعُ الطَّیرِ تَطْلُبُ رِضاهُم [فی ]کُلِّ شَی ءٍ حَتّی تَفتَخِرُ الأرضُ عَلَی الأَرضِ، وَ تُقولُ: مَرَّ بِیَ الیَومَ رَجُلٌ مِن أَصحابِ القائِمِ. [۲]
گویی که یاران قائم را میبینم که شرق و غرب [جهان را] درنوردیده اند. همه چیز در برابر آنها سر تسلیم فرو میآورد. حتی حیوانات درنده و پرندگان شکاری به دنبال خشنود ساختن آنها هستند. قطعه ای از زمین به قطعه ای دیگر مباهات میکند و میگوید: امروز مردی از یاران قائم از من گذر کرد.
ب) ویژگیهای جسمانی
یاران مهدی علیه السلام از نظر صفات جسمی و نیروی بدنی نیز سرآمد روزگار هستند و کسی را یارای مقابله با آنها نیست. امام صادق علیه السلام دروصف توان جسمی و قدرت بدنی یاران قائم علیه السلام میفرماید:
ما کانَ یَقُولُ لُوطُ علیه السلام: «لَوْ أَنَّ لی بِکُمْ قُوَّهٌ أَوْ آوی إِلی رُکْنٍ شَدیدٍ» [۳] إِلاّ تَمَنِّیا بِقُوَّهِ الْقائِمِ علیه السلام وَ لا ذَکَرَ إِلاّ شِدَّهَ أَصْحابِهِ فَإنَّ الرَّجُلَ مِنْهُم یُعْطی قُوَّهُ أَرْبَعینَ رَجُلاً، وَ إنَّ قَلْبَهُ لَأَشَدَّ مِنْ زُبُرِ الْحَدیدِ، وَ لَوْ مَرُّوا بِجِبالِ الْحَدیدِ لَقَطَعُوها، لایَکفُونَ سُیُوفُهُم حتّی یَرْضَی اللّهُ عَزَّوجَلَّ. [۱]
لوط علیه السلام که میفرمود: «کاش در برابر شما قدرتی میداشتم یا میتوانستم به تکیه گاهی استوار پناه ببرم»، در آرزوی نیرو و توان قائم علیه السلام و به یاد قدرت و استواری یاران او بود؛ زیرا به هر کدام از آنها قدرت چهل مرد داده شده و قلب آنها محکم تر از پارههای آهن است. اگر به کوههایی از آهن برخورد کنند، آنها را از جا برکنند و شمشیرهای آنان از حرکت باز نمی ایستد، مگر زمانی که خداوند – عزّ و جلّ – خشنود شود.
۲. تعداد یاران قائم
قول مشهور در مورد تعداد یاران امام عصر علیه السلام این است که آنها ۳۱۳ نفر هستند. در روایتهای متعددی به این موضوع اشاره شده است. از جمله روایت زیر که مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام نقل کرده است:
کَأَنّی أَنظُرُ إِلَی القائِمِ عَلی مِنبَرِ الکوفَهِ وَ حَولَهُ أَصحابُهُ ثَلاثَ مَائَهٍ وَ ثَلاثَ مَائهَ عَشَرَ رَجُلاً عِدَّهَ أَهلِ بَدرٍ، وَ هُم أَصحابُ الأَلْوِیَهِ، وَ هُم حُکّامُ اللّه ِ فی أَرضِهِ عَلی خَلقِهِ. [۲]
مثل این است که قائم علیه السلام را بر منبر [مسجد] کوفه میبینیم در حالی که ۳۱۳ مرد به عدد اهل بدر گرد او را گرفته اند. آنها مردان جنگاور و حاکمان خدا در زمین او و بر خلق اویند.
در این میان، با توجه به روایات دیگر به این نتیجه میرسیم که یاران آن حضرت منحصر به تعداد یاد شده نیست و این تعداد، کسانی هستند که از آغاز حرکت حضرت مهدی علیه السلام، او را همراهی میکنند، ولی به تدریج بر این تعداد افزوده میشود. البته ناگفته نماند که این ۳۱۳ نفر به دلیل ویژگیهای برجسته شان، نقش فرماندهی و رهبری را در لشکر آن حضرت بر عهده دارند. در روایتی که در این زمینه از امام صادق علیه السلام نقل شده، چنین آمده است:
إِذا أَذِنَ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلقائِمِ فِی الخُروجِ، صَعِدَ المِنْبَرَ، وَ دَعَا النّاسَ إِلی نَفسِهِ وَ ناشَدَهُم بِاللّه ِ وَ دَعاهُم إِلی حَقِّهِ، وَ أَن یَسیرَ فِیهِم بِسیرَهِ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله وَ یَعمَلَ فِیهِم بِعَمَلِهِ، فَیَبعَثُ اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ، جَبرَئیلَ علیه السلام حَتّی یَأتِیَهُ فَیَنزِلُ عَلَی الحَطیمِ ثُمَّ یَقولُ لَهُ: إِلی أَیِّ شَی ءٍ تَدعُو؟ فَیُخبِرُهُ القائِمُ علیه السلام فَیَقُولُ جَبرَئیلُ علیه السلام: أَنَا أَوَّلُ مَن یُبایِعُکَ أَبْسِطْ یَدَکَ، فَیَمسَحُ عَلی یَدِهِ وَ قَد وافاهُ ثَلاثَ مَائَهَ وَ بِضْعَهَ عَشَرٍ رَجُلاً فَیُبایِعُونَهُ وَ یُقیمُ بِمَکَّهَ حَتّی یُتِمَّ أَصحابُهُ عَشرَهَ آلافِ أَنفُسٍ ثُمَّ یَسیرُ مِنها إِلَی المَدینَهِ. [۱]
هنگامی که خداوند – عزّ و جّل – به قائم اجازه قیام میدهد، آن حضرت بر بالای منبر میرود و مردم را به سوی خود فرا میخواند. آن گاه آنها را به خدا سوگند میدهد و از آنها میخواهد که حقش را پاس دارند تا او هم سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله را در میان آنها جاری کند و با آنان همان گونه رفتار کند که آن حضرت رفتار میکرد. آن گاه خداوند – جلّ جلاله – جبرئیل علیه السلام را به سوی او میفرستد. جبرئیل بر حطیم فرود میآید و خطاب به قائم میگوید: مردم را به چه چیز میخوانی؟ قائم هم پاسخ او را میگوید. سپس جبرئیل علیه السلام میگوید: من نخستین کسی هستم که با تو بیعت میکنم. دستان خود را بگشا! سپس جبرئیل دست خود را بر دست او می کشد. سیصد و اندی مرد به پیش گاه آن حضرت میآیند و با او بیعت میکنند. بعد از آن، قائم علیه السلام در مکه اقامت میکند تا زمانی که تعداد یارانش به ده هزار نفر میرسد و آن گاه با آنان به سوی مدینه حرکت میکند. در روایات دیگری که در همین زمینه وارد شده است، چنین میخوانیم:
سَأَلَ رَجُلٌ مِن أَهلِ الکُوفَهِ أَبا عَبدِاللّه ِ علیه السلام کَم یَخرُجُ مَعَ القائِمِ علیه السلام فَإِنَّهُم لَیَقُولُونَ إِنَّهُ یَخرُجُ مِثلَ عِدَّهَ اَهلِ بَدرٍ ثَلاثَ مَائهٍ وَ ثَلاثَهَ عَشَرَ رَجُلاً قالَ: مایَخرُجُ إِلاّ فی أُولِی قُوَّهٍ، وَ ما یَکُونُ اُولُوالقُوَّهِ أَقَلّ مِن عَشرَهَ آلافٍ. [۱]
مردی از اهل کوفه از اباعبداللّه (امام صادق) علیه السلام پرسید: چند نفر به همراه قائم علیه السلام قیام میکنند؟ برخی میگویند همان تعدادی که در بدر حضور داشتند؛ یعنی ۳۱۳ نفر به همراه او برمی خیزند. آن حضرت فرمود: او قیام نمی کند، مگر با همراهی صاحبان قدرت (اولی قوه) و صاحبان قدرت کمتر از ده هزار نفر نیستند.
علامه مجلسی رحمه الله ذیل این روایت میفرماید:
معنای روایت این است که یاران قائم منحصر در ۳۱۳ نفر نیستند، بلکه این تعداد کسانی هستند که در ابتدای قیام آن حضرت به گرد او جمع میشوند. [۲]
در روایتی که ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل کرده است، آن حضرت خروج قائم علیه السلام از مکه را منوط به تکمیل تعداد یاران ایشان میداند و میفرماید:
لایَخرُجُ القائِمُ مِن مَکَّهَ حَتّی تَکمِلُ الحَلقَهُ. قُلتُ: وَ کَمِ الحَلقَهُ؟ قالَ: عَشرَهُ آلافٍ؛ جَبرَئیلُ عَن یَمینِهِ وَ میکائِیلُ عَن یَسارِهِ…. [۱]
قائم از مکه خارج نمی شود، مگر زمانی که تعداد کسانی که به گرد او جمع آمده اند، تکمیل شود. پرسیدم: این تعداد چند نفر است؟ آن حضرت فرمود: ده هزار نفر. جبرئیل در سمت راست او و میکائیل در سمت چپ او حرکتمی کند….
۳. زنان و یاران قائم
بر اساس برخی روایات، تعدادی از یاران قائم علیه السلام را زنان تشکیل میدهند. از جمله در بخشی از روایتی کهام سلمه درباره نشانههای ظهور از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده است، چنین میخوانیم:
فَیَعُوذُ عائِذٌ مِنَ [فی] الحَرَمِ فَیَجْتَمِعُ النّاسُ إلَیهِ کَالطَّیْرِ الوارِدهِ المُتَفَرِّقَهِ حتّی یَجْتَمِعُ إلَیهِ ثَلاثَ مَائَهٍ و أرْبَعَهَ عَشَرَ رَجُلاً فِیهِم نِسوَهٌ فَیَظْهَرُ عَلی کُلِّ جَبّارٍ وَ ابنِ جَبّار. [۲]
پس پناهنده ای به حرم [الهی] پناه میآورد و مردم همانند کبوترانی که از چهار سمت به یک سو هجوم میبرند، نزد او جمع میشوند تا اینکه نزد آن حضرت، سیصد و چهارده نفر گرد میآیند که برخی از آنان زن هستند که بر هر جبار و جبارزاده ای پیروز میشود.
در روایتی دیگر که جابر بن یزید جعفی از امام باقر علیه السلام نقل کرده، در این زمینه چنین آمده است:
وَ یَجیِیءُ وَ اللّهِ ثَلاثَ مَائَهٍ و بِضْعَهَ عَشَرَ رَجُلاً فیِهِمْ خَمسُونَ امراْهٍ یَجْتَمِعُونَ
بمَکَّهَ عَلی غَیرٍ مِیعادٍ. [۱]
به خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر که پنجاه نفر از آنها زن هستند، بدون هیچ قرار قبلی در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود، این است که آیا این تعداد زن جزو ۳۱۳ نفر یاران خاص امام مهدی علیه السلام هستند یا اینکه آنها جزو عموم یاران آن حضرتند؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت با توجه به آنکه امام باقر علیه السلام در این روایت از تعبیر «فیهم» استفاده کرده و نفرموده است «معهم»، میتوان استفاده کرد که این تعداد زن جزو ۳۱۳ نفر یاران خاص هستند. اینکه در بیشتر روایات آمده است ۳۱۳ نفر مرد آن حضرت را یاری میکنند، شاید به این دلیل باشد که بیشتر آنان مرد هستند. [۲]
گفتنی است در برخی از روایات به طور مشخص از تعدادی از زنان که هر کدام در مقطعی از تاریخ نقش مهم و تعیین کننده ای در گسترش وتحکیم دین حق داشته اند، به عنوان کسانی که در عصر ظهور برای یاری امام عصر علیه السلام به دنیا رجعت میکنند، یاد شده است که از آن جمله میتوان به صیانه همسر حزقیل، پسر عموی فرعون و گنجینه دار وی که در برخی روایات آمده است، مؤمن آل فرعون همین فرد بوده است، أمّ ایمن کنیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ؛ زبیده همسر هارون الرشید که به انجام کارهای نیک معروف بود؛ سمیه مادر عمار یاسر که در راه اسلام به شهادت رسید؛ام خالد یکی از زنان فداکاری که به جرم تشیع وحمایت از قیام زید بن علی دستش بریده شد؛ حبابه والبیه، زنی که دوران هشت امام معصوم را درک کرد و یک بار به معجزه امام سجاد و بار دیگر به معجزه امام هشتم دوباره جوان شد؛ قنواء دختر رشید هجری که پدر او در زمان ابن زیاد به جرم بیزاری نجستن از امام علی علیه السلام به شهادت رسید و خود او نیز در راه عقیده اش پایداری و فداکاری فراوان کرد. [۱]
۴. چگونگی اجتماع یاران قائم
امام عصر علیه السلام در روز و ساعتی مشخص درمکه ظهور میکند و یاران او چون پروانههایی عاشق از سراسر جهان به گرد او جمع میشوند. امام باقر علیه السلام، لحظه ظهور مهدی علیه السلام و اجتماع یاران آن حضرت را چنین به تصویر میکشد:
ثُمَّ یَظهَرُ المَهدِیُّ بِمَکَّهَ عِندَ العِشاءِ، وَ مَعَهُ رایَهُ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله وَ قَمِیصُهُ وَ سَیفُهُ وَ عَلاماتٌ وَ نُورٌ وَ بَیانٌ، فَإِذا صَلَّی العِشاءَ نادَی بِأَعْلا صَوْتِهِ یَقُولُ: أُذَکِّرکُمُ اللّه َ أیُّهَا النّاسُ وَ مُقامَکُم بَینَ یَدَی رَبِّکُم، فَقَدِ اتَّخَذَ الحُجَّهَ وَ بَعَثَ الأَنبِیاءَ، وَ أَنزَلَ الکِتابَ، وَ أَمَرَکُم أَن لاتُشرِکُوا بِهِ شَیئا وَ أَن تُحافِظُوا عَلی طاعَتِهِ وَ طاعَهِ رَسُولِهِ وَ أَن تُحیُوا ما أَحیَا القُرآنُ وَ تُمیتُوا ما أَماتَ، وَ تَکُونُوا أَعوانا عَلَی الهُدی، وَ وَزَرا عَلَی التَّقوی، فَإِنَّ الدُّنیا قَد دَنا فَناؤُها وَ زَوالُها وَ آذَنَتْ بِالْوَدَاعِ، فَإِنّی أَدعُوکُم إِلَی اللّه ِ وَ إِلی رَسُولِهِ وَ العَمَلِ بِکِتابِهِ وَ إِماتَهِ الباطِلِ وَ إِحیاءِ سنّت هِ. فَیَظهَرُ فِی ثَلاثَ مائَهٍ وَ ثَلاثَهَ عَشَرَ رَجُلاً عِدَّهَ أَهلِ بَدرٍ، عَلی غَیرِ مِیعادٍ، قَزَعا کَقَزَعِ الخَریفِ، رُهبانٌ بِاللَّیلِ وَ أُسْدٌ بِالنَّهارِ، فَیَفتَحُ اللّه ُ للمَهدیِّ أَرضَ الحِجازِ، وَ یَستَخرِجُ مَن کانَ فِی السِّجنِ مِنْ بَنی هاشِمٍ وَ تَنَزِلُ الرّایاتُ السُّودُ الْکُوفَهَ فَتَبعَثُ بِالْبَیعَهِ إِلَی المَهدیِّ، فَیَبعَثُ المَهدِیُّ
جُنودَهُ فِی الآفاقِ وَ یُمِیتُ الجَورَ وَ أَهلَهُ وَ تَستَقیمُ لَهُ البُلدانُ…. [۱]
مهدی هنگام نماز عشا در مکه ظهور میکند، در حالی که پرچم رسول خدا – درود خدا بر او و خاندانش باد – و پیراهن و شمشیر او را با خود دارد و دارای نشانهها و نور و بیان است. وقتی نماز عشا را به جا آورد، با صدای رسا و بلند خود میفرماید: ای مردم! خدا را به یاد شما میآورم. شما اینک در پیش گاه خدا ایستاده اید. او حجّت خود را برگزید و پیامبران را برانگیخت و کتاب [آسمانی] فرو فرستاد و شما را امر کرد که چیزی را شریک او قرار ندهید و از او و فرستاده اش اطاعت و فرمان برداری کنید و زنده نگه دارید آنچه را قرآن زنده کرده است و بمیرانید آنچه را او میرانده است. هواداران راستی و هدایت و پشتیبان پرهیزکاری باشید؛ زیرا نابودی دنیا نزدیک شده و اعلام وداع کرده است. من شما را به خدا و رسولش و عمل به کتاب خدا و ترک باطل و احیای سنّت او دعوت میکنم. سپس او بدون قرار قبلی، به همراه سیصد و سیزده مرد، به شمار یاران بدر که همچون ابر پاییزی پراکنده اند و زاهدان شب و شیران روزند، ظهور میکند و خداوند، سرزمین حجاز را برای مهدی میگشاید و او هر کس از بنی هاشم را که در زندان به سر میبرد، آزاد میسازد. آن گاه درفشهای سیاه در کوفه فرود میآید و گروهی را برای بیعت به سوی مهدی روانه میسازند و آن حضرت، لشکریان خود را به سراسر جهان گسیل میدارد و ستم و ستم پیشگان را از میان برمی دارد و همه سرزمینها به دست او به راستی و درست کاری درمی آیند.
اکنون این پرسش مطرح است که یاران قائم چگونه همگی در یک زمان و در کمترین فرصت در مکه حاضر میشوند و خود را برای همراهی با آن حضرت آماده میسازند؟
امام علی علیه السلام در این زمینه تعبیر جالبی دارد که ما را در درک چگونگی اجتماع یاران قائم علیه السلام یاری میکند. ایشان میفرماید:
فَإِذا کانَ ذلِکَ ضَرَبَ یَعسُوبُ الدِّینِ بِذَنَبِهِ، فَیَجتَمِعُونَ إِلَیهِ کَما یَجتَمِعُ قَزَعُ الْخَرِیفِ. [۱]
چون وقت آن برسد، آقای بزرگوار و پیشوای دین مستقر و پا برجا گردد. پس نزد آن بزرگوار گرد آیند، چنان که پارههای ابر در فصل پاییز گرد میآیند و به هم میپیوندند.
تشبیه جمع شدن یاران آن حضرت به جمع شدن ابرهای پاییزی، نشان از سرعت اجتماع و به هم پیوستن آنها دارد. در روایتی که در همین زمینه از امام باقر علیه السلام نقل شده، آمده است:
أَصحابُ القائِمِ ثَلاثَ مَائَهٍ وَ ثَلاثَهَ عَشَرَ رَجُلاً، أَولادُ العَجَمِ بَعضُهُم یَحمِل فِی السَّحابِ نَهارا، یُعرَفُ بِاسمِهِ وَ اسمِ أَبِیهِ وَ نَسَبِهِ وَ حُلِّیتِهِ، وَ بَعضُهُم نائِمٌ عَلی فِراشِهِ، فَیُوافِیهِ (فَیَری) فِی مَکَّهَ عَلی غَیرِ مِیعادٍ. [۲]
یاران قائم، سیصد و سیزده مرد از فرزندان عجم (غیر عرب) هستند. گروهی از آنان به هنگام روز به وسیله ابر حرکت میکنند و با نام خود و نام پدر و ویژگیهای نسبشان شناخته میشوند. گروهی دیگر از آنها در حالی که در بستر خود آرمیده اند، بدون قرار قبلی، در مکه بر آن حضرت وارد میشوند.
از امام صادق علیه السلام نیز روایتی به همین مضمون نقل شده است:
بَینا شَبابَ الشِّیعَهِ عَلی ظُهُورِ سُطُوحِهِم نِیامٌ إِذا تَوافُوا إِلی صاحِبِهِم فی لَیلَهٍ واحِدَهٍ علَی غَیرِ مِیعادٍ، فَیُصبِحُونَ بِمَکَّهَ. [۳]
جوانان شیعه در حالی که بر پشت بامهای خود آرمیده اند، در یک شب، بدون هیچ قرار قبلی، نزد صاحب خود برده میشوند و بامدادان در مکه حاضر میشوند.
از این روایات و دیگر روایات مشابه [۱] که همگی بر اجتماع ناگهانی و از پیش تعیین نشده یاران قائم در یک شب مشخص در مسجد الحرام دلالت دارند، روشن میشود که تنها به مدد قدرت بی مانند خداوند متعال، یاران برگزیده امام مهدی علیه السلام در مدت زمان کوتاهی یا به تعبیر برخی روایات، «در کمتر از یک چشم برهم زدن»، [۲] بر گرد آن حضرت جمع میشوند.
۵. سلاح یاران قائم
گفتیم که یاران قائم علیه السلام از نظر توان جسمانی و قدرت بدنی در مرتبه بالایی قرار دارند، تا آنجا که کوهی را از جا برمی کنند. با این حال، این پرسش همواره مطرح است که امام عصر علیه السلام و یارانش از چه سلاحی در مبارزه با مستکبران و گردن کشان عصر استفاده میکنند؟ برای یافتن پاسخ پرسش یاد شده به سراغ روایات میرویم تا ببینیم از آنها چه چیزی به دست میآید. امام باقر علیه السلام در روایتی که در آن به بیان شباهتهای امام مهدی علیه السلام با پیامبران الهی میپردازد، شباهت آن امام را با جد بزرگوارش، پیامبراکرم صلی الله علیه و آله چنین برمی شمارد:
… وَ أَمّا شَبَهُهُ مِن جَدِّهِ المُصطَفی صلی الله علیه و آله فَخرُوجُهُ بِالسَّیفِ وَ قَتْلُهُ أَعداءَ اللّه ِ وَ أَعداءَ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ الجَبارِینَ وَ الطَّواغِیتَ، وَ إِنَّهُ یُنصَرُ بِالسَّیفِ وَ الرُّعبِ وَ…. [۳]
… اما شباهت او به جد برگزیده اش – درود خدا بر او و خاندانش باد – این است که او با شمشیر قیام میکند و دشمنان رسول خدا و همه ستمگران و گردن کشان را به قتل میرساند. او با شمشیر و ترسی [که در دل دشمنان میافکند]، به پیروزی میرسد….
در این روایت، به دو شباهت اساسی حضرت مهدی علیه السلام با جد بزرگوارش اشاره شده که یکی از آنها، قیام با شمشیر و دیگری، پشتیبانی خدا از او به وسیله ایجاد ترس و وحشت در دل دشمنان است.
در اینجا برای روشن ساختن بیشتر موضوع، در مورد شباهتهای یاد شده به اختصار توضیح میدهیم:
الف) نبرد و پیروزی با شمشیر
در روایات بسیاری بر این نکته تصریح شده است که امام مهدی علیه السلام با شمشیر قیام میکند، تا آنجا که آن حضرت را «قائم بالسیف» یا «صاحب السیف» نامیده اند. برای نمونه میتوان به روایتی اشاره کرد که از امام صادق علیه السلام نقل شده است. آن حضرت در پاسخ فردی که در مورد «قائم» از ایشان پرسیده بود، فرمود:
کُلُّنا قائُمٌ بِأَمرِ اللّه ِ، واحِدٌ بَعدَ واحِدٍ، حَتّی یَجِیءُ صاحِبُ السَّیفِ، فَإِذا جاءَ صاحِبُ السَّیفِ جاءَ بِأمرٍ غَیرَ الَّذی کانَ. [۱]
همه ما، یکی پس از دیگری، بر پا دارنده (قائم) امر خداییم، تا اینکه صاحب شمشیر ظهور کند. پس آن گاه که صاحب شمشیر ظهور کند، شیوه ای غیر از آنچه پیش از آن بوده است، در پیش میگیرد. این پرسش مطرح است که آیا این تعبیرها تنها به مسلحانه و قهرآمیز بودن قیام و انقلاب مهدی اشاره میکند یا اینکه ذکر شمشیر در این گونه روایات موضوعیت دارد و آن امام واقعا با شمشیر به نبرد با گردن کشان میپردازد؟
اگرچه شاید نتوان پاسخی صریح و قطعی به این پرسش داد، ولی توجه به روایات زیادی که در این زمینه وارد شده است، احتمال دوم را تقویت میکند و نشان میدهد که شمشیر در قیام مهدوی، جایگاه خاصی دارد.
در اینجا به برخی از روایاتی اشاره میکنیم که در آنها از شمشیر به عنوان سلاح آن حضرت و یاران ایشان یاد شده است:
۱. امام باقر علیه السلام در روایتی خطاب به جابر جعفی میفرماید:
یا جابِرُ إِنَّ لِبَنِی العَبّاسِ رایَهً وَ لِغَیرِهِمِ رایاتٍ، فَإیّاکَ ثُمَّ إِیّاکَ – ثَلاثا – حَتّی تَری رَجُلاً مِن وُلدِ الحُسَینِ علیه السلام یُبایَعُ لَهُ بَینَ الرُّکْنِ وَ المَقامِ، مَعَهُ سِلاحُ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله وَ مِغفَرُ رَسُولِ اللّه ِ، وَ دِرْعُ رَسُولِ اللّه ِ وَ سَیفُ رَسُولِ اللّه ِ. [۱]
ای جابر! برای بنی عباس، پرچمی است و برای دیگران، پرچم هایی. پس برحذر باش و برحذر باش، تا زمانی که مردی از فرزندان حسین علیه السلام را ملاحظه کنی که بین رکن و مقام با او بیعت میشود. سلاح رسول خدا صلی الله علیه و آله، کلاه خود رسول خدا، زره رسول خدا و شمشیر رسول خدا با اوست.
۲. امام باقر علیه السلام در روایت دیگری، حضرت قائم علیه السلام را چنین توصیف می کند:
یُجَرِّدُ السَّیفَ عَلی عاتِقِهِ ثَمانِیَهَ أَشهُرٍ هَرْجا حَتّی یَرضَی اللّه ُ. [۱]
هشت ماه تمام شمشیر بر دوش نهاده است. [دشمنان خدا را] میکشد تا خدا خشنود گردد.
۳. امام صادق علیه السلام نیز در مورد سلاح جنگی یاران قائم میفرماید:
إِذا قامَ القائِمُ علیه السلام نَزَلَتْ سُیُوفُ القِتالِ، عَلی کُلِّ سَیفٍ اسمُ الرَّجُلِ وَ اسمُ أَبیِهِ. [۲]
هنگامی که قائم به پا خیزد، شمشیرهای نبرد فرود میآید، در حالی که روی هر شمشیر، نام مردی [از یاران آن حضرت] و نام پدر او نوشته شده است.
۴. ابان بن تغلب نقل میکند که روزی با جعفر بن محمد علیهماالسلام در مسجد مکه نشسته بودم. آن حضرت در حالی که دست مرا گرفته بود، فرمود:
یا أَبانُ، سَیَأتِیَ اللّه ُ بِثَلاثَ مَائَهَ وَ ثَلاثَهَ عَشَرَ رَجُلاً فی مَسجِدِکُم هذا، یَعلَمُ أَهلُ مَکَّهَ إِنَّهُ لَم یُخلَقْ آباؤُهُم وَ لاأَجدادُهُم بَعْدُ، عَلَیهِم السُّیوفُ مَکتُوبٌ عَلی کُلِّ سَیفٍ اسمُ الرَّجُلِ وَ اسمُ أَبیهِ وَ حِلْیَتُهُ وَ نَسَبُهُ…. [۳]
ای ابان! خداوند ۳۱۳ مرد در همین مسجد شماگرد میآورد. مردم مکه میدانند که [آن گروه] از پدران و نیاکان آنها متولد نشده اند. با هر یک از آنها شمشیری است که بر آن، نام شخص، نام پدر، ویژگیهای ظاهری و نسب و خاندانش نوشته شده است.
روایات بالا، بخش کوچکی از روایات فراوانی است که در آنها تصریح شده است قائم علیه السلام و یاران او با شمشیر، نبرد رهایی بخش خود را آغاز می کنند.
درباره اینکه چرا آن حضرت از میان همه سلاح ها، شمشیر را برگزیده است، احتمالهای مختلفی داده شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
احتمال اول: دلیل آنکه امام مهدی علیه السلام به جای استفاده از سلاحهای روز، از شمشیر استفاده میکند، این است که خداوند نمی خواهد عهدی از ستمگران بر گردن آن حضرت باشد، حتی به اندازه استفاده از سلاحهایی که ستمگران روزگار، به وجود آورنده آنها بوده اند.
احتمال دوم: اساسا قیام امام مهدی علیه السلام از سنخ قیام پیامبران الهی است. چنان که میدانیم، آنها معمولاً با قدرت معنوی خود و نه با سلاحهای کشنده و ادوات جنگی، قدرتهای عصر خود را به زانو درآوردند. نمونه برجسته آن، حضرت موسی علیه السلام است که تنها با یک عصا به جنگ فرعون زمان خود رفت و همه قدرت و شوکت او را به سخره گرفت. بنابراین، لزومی ندارد که آن حضرت حتما از همه سلاحهای روز بهره مند باشد تا بتواند با قدرتهای استکباری مقابله کند، بلکه همین که ایشان از یک سو، با تأییدهای الهی و امدادهای غیبی و از سوی دیگر، با خیل مردان و زنان مؤمن و عدالت خواه یاری میشود، برای به پیروزی رسیدن ایشان کافی است.
ب) ایجاد وحشت در دل دشمنان
چنان که گفته شد، یکی از ویژگیهایی که در روایات برای قیام مهدی شمرده شده، رسیدن به پیروزی به وسیله ایجاد وحشت و هراس در دل دشمنان است؛ یعنی همان ویژگی که در صدر اسلام و در حرکت رهایی بخش پیامبر اسلام نیز وجود داشت.
در آیات متعددی از قرآن کریم، به این موضوع اشاره شده که خداوند با ایجاد ترس و وحشت در دل کافران و مشرکان، به یاری رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سپاه او برخاسته و آنها را بردشمنانشان غالب ساخته است. برای نمونه میتوان به این آیات اشاره کرد:
إِذ یُوحی رَبُّکَ إِلَی المَلائِکَهِ إِنّی مَعَکُم فَثَبِّتُوا الَّذینَ آمَنوُا سَاُلقی فی قُلوبِ الَذینَ کَفَروُا الرُّعبَ…. [۱]
[و به یاد آر] آن گاه که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شمایم. مؤمنان را ثابت قدم بدارید که همانا من در دل کافران ترس خواهم افکند….
این آیه در جریان جنگ بدر نازل شد که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله تنها با ۳۱۳ نفر همراه و بدون تجهیزات کافی در برابر لشکر انبوه و مجهز قریش قرار گرفت. در آن جنگ چنان عرصه بر مسلمانان تنگ شده بود که سر بر آسمان برداشتند و از خداوند یاری خواستند. خداوند نیز علاوه بر اینکه هزار فرشته را برای یاری مسلمانان فرستاد، چنان ترسی در دل دشمنان آنها انداخت که همگی پا به فرار گذاشتند. [۲]
هُوَ الَّذی أَخرَجَ الَّذینَ کَفَروا مِن أَهلِ الکِتابِ مِن دِیارِهِمِ لِأَوَّلِ الحَشرِ ما ظَنَنتُم أَن یَخرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُم مانِعَتُهُم حُصُونُهُم مِنَ اللّه ِ فَأَتیهُمُ اللّه ُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبُوا وَ قَذَفَ فی قُلوبِهِمُ الرُّعبَ یُخرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیدیِهِم وَ أَیدِی المُؤمِنَینَ فَاعتَبِروُا یا أُوُلِی الأَبصارِ. [۱]
اوست آن خدایی که نخستین بار کسانی از اهل کتاب را که کافر بودند، از خانه هایشان بیرون راند و شما نمی پنداشتید که بیرون روند. آنها نیز میپنداشتند حصارهایشان را توان آن هست که در برابر خدا نگه دارشان باشد. خدا از سویی که گمانش را نمی کردند، بر آنها تاخت آورد و در دلشان وحشت افکند، چنان که خانههای خود را به دست خود و به دست مؤمنان خراب میکردند. پس ای اهل بصیرت عبرت بگیرید.
آیه یاد شده که در جریان نبرد مسلمانان با یهود بنی نضیر نازل شده است، به خوبی نشان میدهد زمانی که نه مسلمانان گمان میبردند بنی نضیر با آن همه شوکت و قدرت، خانه و کاشانه خود را رها کنند و از سرزمین خود خارج شوند و نه بنی نضیر احتمال میدادند مسلمانان بتوانند بر آنها با آن همه تجهیزات و برج و بارو غلبه کنند، خداوند چنان ترس و وحشتی در دل یهود بنی نضیر انداخت که خود در جست وجوی راهی برای فرار، به تخریب خانههای خود پرداختند. [۲] این بهترین گواه بر تأثیر بیم و هراس ایجاد شده از سوی خداوند، در تسلیم و شکست دشمنان خداست. چه زیبا در پایان این آیه میفرماید: «ای خردمندان عبرت بگیرید».
آیات دیگری از این دست در قرآن کریم وجود دارد که به دلیل رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری میکنیم. [۳]
در این میان، برخی روایات نیز هستند که در آنها تصریح شده است
حضرت مهدی علیه السلام و یاران او با ترس و بیمی که خداوند در دل دشمنان میافکند، به پیروزی میرسند. برخی از آنها به این قرارند:
۱. امام محمد باقر علیه السلام در روایتی میفرماید:
اَلقائِمُ مَنصورٌ بِالرُّعبِ مُؤَیَّدٌ بِالنُّصرَهِ تُطوی لَهُ الأَرضُ وَ تُظهَرُ لَهُ الکُنُوزُ وَ یَبلُغُ سُلطانُهُ المَشرِقَ وَ المَغرِبَ وَ یَظهَرُ اللّه ُ، عَزَّ وَ جَلَّ، بِهِ دِینَهُ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکُونَ. [۱]
همانا قائم با ترس و بیم، یاری شده و با نصرت [الهی] تأیید گشته است. زمین برای او در هم پیچیده میشود و گنج هایش را آشکار میکند. نفوذ و اقتدار او شرق و غرب [جهان ]را دربرمی گیرد و خداوند به وسیله او دین خودش را برخلاف میل مشرکان، غلبه میبخشد.
۲. در روایت دیگری که از امام صادق علیه السلام نقل شده، پس از اشاره به این موضوع که امام مهدی علیه السلام پس از ظهور، پرچم رسول خدا صلی الله علیه و آله را به اهتزاز درمی آورد، چنین آمده است:
و یَسیِرُ الرُّعبُ قُدّامَها شَهرا وَ وَراءَها شَهْرا وَ عَن یَمِینِها شَهرا وَ عَن یَسارِها شَهرا…. [۲]
به فاصله یک ماه از پیش رو، پشت سر، سمت راست و سمت چپ آن پرچم، ترس همه را فرا میگیرد….
۳. آن حضرت در روایتی دیگر در مورد لشکریان امام مهدی علیه السلام میفرماید:
یُؤَیِّدُهُ بِثَلاثَهِ أَجنادٍ: بِالمَلائِکَهِ وَ المُؤمِنِینَ وَ الرُّعبِ. [۳]
خداوند او را با سه لشکر یاری میکند: فرشتگان، مؤمنان و هراس. با توجه به آیات قرآن کریم که به صراحت از یاری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به وسیله ایجاد رعب و هراس در دل دشمنان سخن گفته است و همچنین با عنایت به روایاتی که رعب و هراس را از لشکریان امام مهدی علیه السلام و اسباب پیروزی ایشان شمرده اند، میتوان نتیجه گرفت هنگام ظهور، خداوند چنان ترس و وحشتی در دل دشمنان آن امام میافکند که آنان را از تصمیم گیری درست و به موقع در مقابله با قیام مهدوی بازمی دارد، تا آنجا که به هر عملی که دست میزنند، به ضررشان تمام میشود. البته در عصر حاضر هم نمونههای چنین رویدادی قابل اشاره است که پیروزی انقلاب اسلامی و تسلیم شدن ارتش تا دندان مسلح رژیم طاغوت در برابر مردم بی سلاح و پیروزیهای گسترده رزمندگان اسلام در مقابل ارتش نیرومند بعثی، از مهم ترین آنهاست. [۱]
———-
[۱]: بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۱۱۱.
[۱]: سوره حجر ۱۵، آیه ۷۵.
[۲]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۸۶، ح ۲۰۲.
[۱]: سوره یونس ۱۰، آیه ۶۲.
[۲]: کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۵۷، ح ۵۴.
[۱]: ابوعبدالله محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث، بیروت، دارالفکر، ج ۴، ص ۵۵۴، به نقل از: معجم أحادیث الامام المهدی علیه السلام، ج ۳، ص ۱۰۰.
[۲]: ر. ک: معجم أحادیث الامام المهدی علیه السلام، ج ۳، صص ۱۰۴ – ۱۰۸ و ج ۴، صص ۲۲ – ۳۲.
[۳]: بحارالأنوار، ج ۵۲ ص ۳۳۴، ح ۶۴.
[۱]: نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، خطبه ۱۵۰، صص ۴۵۸ و ۴۵۹.
[۲]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸، ح ۸۲.
[۱]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸، ح ۸۲.
[۲]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸، ح ۸۲.
[۱]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸، ح ۸۲.
[۲]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۲۷، ح ۴۳.
[۳]: سوره هود ۱۱، آیه ۸۰.
[۱]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۲۷، ح ۴۴.
[۲]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۲۶، ح ۴۲.
[۱]: بحارالأنوار، ج ۵۲، صص ۳۳۷ و ۳۳۸، ح ۷۸.
[۱]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۲۳، ح ۳.
[۲]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۲۳، ح ۳.
[۱]: بحارالأنوار، ج ۵۲، صص ۳۶۷ و ۳۶۸، ح ۱۵۲.
[۲]: معجم أحادیث الإمام المهدی علیه السلام، ج ۱، ص ۵۰۰، ح ۳۴۰، به نقل از: علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۳۱۵.
[۱]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۲۳، ح ۸۷.
[۲]: برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک: محمدجواد طبسی، زنان در حکومت امام زمان، چاپچهارم: تهران، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود علیه السلام، ۱۳۷۹؛ نجم الدین طبسی، چشم اندازی به حکومت امام مهدی علیه السلام، چاپ پنجم: قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵، صص ۷۳ و ۷۴.
[۱]: برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک: چشم اندازی به حکومت امام مهدی علیه السلام، صص ۷۴ – ۸۱.
[۱]: ابوعبدالله نعیم بن حماد ابن حماد المروزی، الفتن، تحقیق: سهیل زکار، چاپ اول: بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۹ ه-. ق، ص ۲۱۳؛ معجم أحادیث الإمام المهدی علیه السلام، ج ۳، ص ۲۹۵، ح ۸۳۲.
[۱]: نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الإسلام، ص ۱۲۰۲، ح ۱.
[۲]: بحارالأنوار، ج ۵۲، صص ۳۶۹ و ۳۷۰، ح ۱۵۷.
[۳]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۷۰، ح ۱۵۹.
[۱]: ر. ک: بحارالأنوار، ج ۵۲، صص ۲۳۹، ۲۸۶، ۳۱۶، ۳۲۳، ۳۴۲ و ۳۶۸.
[۲]: ر. ک: الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر، ص۱۲۱؛ روزگار رهایی ترجمه: یوم الخلاص، ترجمه: علی اکبر مهدی پور، ج ۱، ص ۴۰۷.
[۳]: بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۲۱۷، ح ۶.
[۱]: بحارالأنوار، ج ۲۳، ص ۱۸۹، ح ۴.
[۱]: اثبات الهداه، ج ۳، ص ۵۸۸، ح ۸۰۸؛ معجم الأحادیث الإمام المهدی علیه السلام، ج ۳، ص ۲۴۳، ح ۷۷۲.
[۱]: کتاب الغیبه نعمانی، ص ۱۶۵؛ روزگار رهایی، (ترجمه یوم الخلاص)، ص ۴۷۸.
[۲]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۵۶، ح ۱۲۱.
[۳]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۶۹، ح ۱۵۵، همچنین ر. ک: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۸۶، ح ۱۹؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۶۷۱ ح ۱۹؛ کتاب الغیبه نعمانی، صص ۳۱۴ و ۳۱۵، ح ۷.
[۱]: سوره انفال ۸، آیه ۱۲.
[۲]: ر. ک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳ و ۴، صص ۵۲۵ و ۵۲۶.
[۱]: سوره حشر ۵۹، آیه ۲.
[۲]: ر. ک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۹ و ۱۰، صص ۲۵۷ و ۲۵۸.
[۳]: ر. ک: سوره آل عمران ۳، آیه ۱۵۱ ؛ سوره احزاب (۳۳)، آیه ۲۳.
[۱]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۹۱، ح ۲۴.
[۲]: کتاب الغیبه نعمانی، باب ۱۹، ص ۳۰۸، ح ۲.
[۳]: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۵۶، ح ۱۱۹.
[۱]: برای مطالعه بیشتر در زمینه ویژگیهای یاران مهدی علیه السلام، ر. ک: سیدمصطفی مهری، مهدی موعود یارانی این گونه دارد، چاپ اول: قم، علامه بحرانی، ۱۳۸۰؛ سیدمصطفی مهری، مقاله «الگوهایی برای چگونه بودن»، مجله موعود، سال هشتم، ش ۵۱، اسفند ۱۳۸۳ و سال نهم؛ ش ۵۲، فروردین ۱۳۸۴؛ محمدباقر پورامینی، جوانان، یاوران مهدی؛ محمدتقی محمدی، مقاله «سیمای یاران حضرت مهدی»، مجله موعود، سال هفتم، ش ۴۱، بهمن و اسفند ۱۳۸۲.
[معرفت امام زمان علیه السلام و تکلیف منتظران – جلد ۲، صفحه ۸۶]